امام صادق علیه السلام فرمود: گویا می خواهی امامی باشی که به تو اقتدا شود. هر کس امر را به ما برگرداند سالم می ماند (یا تسلیم شده است.)
عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ أَبِی
بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیِّ، عَنِ الْحَجَّاجِ الْخَیْبَرِیِّ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَّا نَکُونُ فِی مَوْضِعٍ فَیُرْوَى عَنْکُمُ
الْحَدِیثُ الْعَظِیمُ، فَیَقُولُ بَعْضُنَا لِبَعْضٍ: الْقَوْلُ قَوْلُهُمْ،
فَیَشُقُ ذَلِکَ عَلَى بَعْضِنَا، فَقَالَ: «کَأَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ
إِمَاماً یُقْتَدَى بِکَ، مَنْ رَدَّ إِلَیْنَا فَقَدْ سَلَّمَ»
مختصر
البصائر، ص: 269/ 10، مختصر البصائر، ص: 231/ 27 به دو طریق معتبر از سَیْفِ بْنِ
عَمِیرَةَ.
توضیح:
ظاهراً یعنی گاهی یک نفر روایتی نقل می کند و دیگری چون روایت برایش سنگین است آن
را قبول نمی کند و انکار هم نمی کند بلکه می گوید اگر واقعاً امام علیه السلام چنین حرفی زده
باشد من قبول دارم و گرنه قبول ندارم. در این صورت راوی نباید ناراحت شود و بر او
دشوار آید چون تنها امام است که حق دارد انتظار داشته باشد نقلش مطلقاً پذیرفته
شود. ولی از نقل دیگران اگر علم و اطمینان حاصل نشد، کافی است علم آن را به امام علیه السلام
واگذارد.
بنا بر این روایت همین که کسی انتظار
داشته باشد نقلش مورد اعتماد کامل باشد؛ شائبه ادعای امامت در آن است؛ چه برسد به
این که اجتهاد و رأی و حکم خود را هم واجب الاطاعة بداند.