صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۹۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام» ثبت شده است

عبد الاعلى گوید: از امام صادق علیه السلام راجع بقول عامه پرسیدم که گویند: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده: «هر که بمیرد و امامى نداشته باشد، بمرگ جاهلیت مرده است» فرمود: درست است به‌خدا. عرض کردم: امامى (در مدینه) وفات کرده و مردى در خراسان است و نمی‌داند وصى او کیست، همین دورى از امام براى او عذر نیست؟ فرمود: معذور نیست. چون امام بمیرد، برهان و حجت وصیش بر کسانى است که در سرزمین او هستند. و بر کسانى که در سرزمین امام نیستند، چون خبر وفات او را شنیدند، لازم است (برخی‌شان برای شناخت امام جدید) سفر کنند، همانا خداى عز و جل می‌فرماید: «چرا از هر گروه از مؤمنان، دسته‌‏اى کوچ نکنند تا درباره دین، دانش بیاموزند و چون باز گشتند قوم خویش را بیم دهند، شاید آنها بترسند(توبه: 122)
عرض کردم: اگر دسته‌اى کوچ کردند و بعضى از آنها پیش از آنکه (به شهر امام) برسد و بداند بمیرد؟
فرمود: خداى جل و عز می‌فرماید: «و هر که براى مهاجرت بسوى خدا و رسولش از خانه خویش در آید، آنگاه مرگ وى فرا رسد، پاداش او بعهده خدا باشد.»
(نساء: 99) ...

در ادامه روایت نیز پرسش‌های جالبی آمده است. مثلاً از این‌که گاه بعد از وفات یک امام، امام بعد، درِ خانه خود را بسته، (از روی تقیه) مردم را بسوى خود فرا نمی‌خواند و نه دیگرى ایشان را به سوی امام راهنمائى می‌کند. در حدیث بالا به اموری چون وصایت اشاره شده، و آمده که مثلاً نافع مولی ابن عمر (م116) یکی از چهار شاهد وصایت امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام بوده است.

هم‌چنین در روایات دیگری نیز همین آیه سوره نساء در مورد زراره به کار رفته است. چه زراره بعد از امام صادق علیه السلام، فرزندش را از عراق برای شناخت امام بعد فرستاده بود، ولی قبل از برگشت فرزندش از مدینه، درگذشت (تفسیر العیاشی، ج‏1، ص271؛ رجال الکشی، ص156).
بنا بر روایات دیگری بلافاصله امامت امام کاظم علیه السلام علنی نشده بود، و تا مدتی برخی از اصحاب حتی در مدینه حیران بوده اند.
(الکافی، ج‏1، ص351)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ- قُلْتُ فَإِنَّ إِمَاماً هَلَکَ وَ رَجُلٌ بِخُرَاسَانَ لَا یَعْلَمُ مَنْ وَصِیُّهُ لَمْ یَسَعْهُ ذَلِکَ قَالَ لَا یَسَعُهُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَکَ وَقَعَتْ حُجَّةُ وَصِیِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِی الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْرِ عَلَى مَنْ لَیْسَ بِحَضْرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ قُلْتُ فَنَفَرَ قَوْمٌ فَهَلَکَ بَعْضُهُمْ قَبْلَ أَنْ یَصِلَ فَیَعْلَمَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏.  ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ قُلْت‏... الکافی، ج‏1، ص378؛ و به طرق دیگر از ثقات: الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص87

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از محمد بن مسلم روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: چون مردى از شما را از آنچه نداند پرسند بگوید نمیدانم و نگوید خدا بهتر میداند تا در دل رفیقش شکى اندازد. و اگر کسى که از او سؤال مى‏شود بگوید نمیدانم سائل او را متهم نکند.

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ‏ مِنْکُمْ عَمَّا لَا یَعْلَمُ فَلْیَقُلْ لَا أَدْرِی وَ لَا یَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ فَیُوقِعَ فِی قَلْبِ صَاحِبِهِ شَکّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِی فَلَا یَتَّهِمُهُ السَّائِلُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص42-43
مشابه این روایت به طریق دیگری از محمد بن مسلم به شکل دیگری نقل شده، و گویی گفتن «الله عالم» برای عالم تجویز شده است:
 مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُهُ أَنْ یَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ لَیْسَ لِغَیْرِ الْعَالِمِ أَنْ یَقُولَ ذَلِکَ.
هر دو طریق حماد بن عیسی در روایت المحاسن، ج‏1، ص206 نیز آمده، ولی در سند او از حریز «الهیثم» میان او و محمد بن مسلم نیز فاصله افتاده که رایج نیست، و محققان احتمال زیادی بودنش را داده‌اند. چنان‌که از سند کافی نیز نام برقی پدر افتاده است (کافی ط - دار الحدیث، ج‏1، ص104 پاورقی).
مشابه این مضمون را عامه نیز از امیرمؤمنان ع نقل کرده‌اند (جامع معمر بن راشد، 11/ 469؛ مصنف ابن أبی شیبة، 7/ 101)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از عنبسة بن مصعب روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: از تنهایی و پریشانی خود در میان مردم مدینه به خدا شکایت می‌کنم! تا زمانی که شما [شیعیانِ کوفه و...] می‌آیید و می‌بینمتان و به شما انس می‌گیرم. ای کاش این ظالمِ سرکش [منصور دوانیقی] مرا رها می‌کرد تا در «طائف» حصاری سنگی بنا کنم و به همراه شما در آن ساکن شوم و به او ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما هیچ گزندی به او نخواهد رسید.

از عیص بن القاسم روایت است که گفت: به همراه دایی‌ام سلیمان بن خالد بر ابو عبد الله الصادق علیه السلام وارد شدیم. به دایی‌ام فرمود: این جوان کیست؟ گفت: خواهرزاده‌ام. فرمود: آیا امر شما را می‌شناسد؟ گفت: آری. گفت: الحمدلله که او را شیطان [یعنی ناصبی و دشمن اهل بیت] قرار نداد! سپس فرمود: ای کاش من و شما در طائف بودیم؛ من برایتان سخن می‌گفتم و شما نیز همدم و مونس من بودید و به این‌ها [دولت بنی عباس] ضمانت می‌دادیم که هرگز بر ضدّشان قیام نکنیم.

به احتمال زیاد دو روایت بالا ناظر به یک مجلس است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ أَشْکُو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِی‏ءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ‏ أَبَداً. (الکافی، ج‏8، ص215)

حدثَنِی خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْآدَمِیِّ، عَنْ مُوسَى بْنِ‏ سَلَّامٍ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ، عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَعَ خَالِی سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، فَقَالَ لِخَالِی مَنْ هَذَا الْفَتَى قَالَ هَذَا ابْنُ أُخْتِی، قَالَ فَیَعْرِفُ أَمْرَکُمْ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ، فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْهُ شَیْطَاناً، ثُمَّ قَالَ یَا لَیْتَنِی وَ إِیَّاکُمْ‏ بِالطَّائِفِ‏ أُحَدِّثُکُمْ وَ تُؤْنِسُونِّی، وَ نضْمَنُ لَهُمْ أَلَّا نخْرُجَ عَلَیْهِمْ‏ أَبَداً. (رجال الکشی، ص362)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از محمّد بن احمد بن یحیی (صاحب نوادر الحکمة) نقل کرده‌اند که وی گفت: من در «فید» (شهرکی است بین کوفه و مکّه) بودم پس با علی بن بلال به طرف قبر محمّد بن اسماعیل بن بزیع می‌رفتیم، علی بن بلال به من گفت: صاحب این قبر از حضرت رضا علیه السّلام برایم نقل کرد که آن جناب فرمودند: هرکس به زیارت قبر برادر مؤمنش بیاید، سپس دست روی آن گذارده و سوره «انّا انزلناه» را هفت مرتبه بخواند از روز فزع اکبر در امان خواهد بود.
حدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ وَ جَمَاعَةُ مَشَایِخِی ره عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی قَالَ کُنْتُ بِفَیْدَ فَمَشَیْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ إِلَی قَبْرِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ فَقَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ قَالَ لِی صَاحِبُ هَذَا الْقَبْرِ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ مَنْ أَتَی قَبْرَ أَخِیهِ الْمُوءْمِنِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی الْقَبْرِ- وَ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَمِنَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ.
کامل الزیارات، ص319، باب105، ح3؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص229

 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

 

هر دعائى که خداى عز و جل بدان خوانده شود از رفتن به آسمان محجوب است، تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود.

 

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ سلام اللّه علیه قَالَ: کُلُّ دُعَاءٍ یُدْعَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّى یُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
الکافی، ج‏2، ص493

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از ابى حمزه ثمالى که امام باقر (علیه السلام) فرمود: به راستى این خشم یک شراره ای از شیطان است که در دل آدمى زاده فروزان شود، و به راستى وقتى یکى از شماها خشم گیرد، چشمانش سرخ شود و رگ‌هایش باد کند و شیطان در او درآید و چون کسى از شماها از این مشکل بیم کند، به زمین چسبد که پلیدى شیطان در این وقت به خوبى از او برود.
البته روشن است که امثال این اخبار ناظر به مواردی مانند خشم بر معاصی برای خدا نیست. بلکه ظاهر آن خشم هیجانی است.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ هَذَا الْغَضَبَ‏ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تُوقَدُ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَ انْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ الشَّیْطَانُ فِیهِ فَإِذَا خَافَ أَحَدُکُمْ ذَلِکَ مِنْ نَفْسِهِ فَلْیَلْزَمِ الْأَرْضَ فَإِنَّ رِجْزَ الشَّیْطَانِ لَیَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذَلِکَ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص305/ 12؛ و به تعابیر بسیار نزدیک از ابوسعید خدری از رسول الله ص: مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏17، ص: 228؛ ج18، ص132؛ سنن الترمذی، ج‏4، ص: 227


صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام رضا (علیه السلام): کسى که حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را زیارت کند، پاداش او بهشت است.

حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالا حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ زِیَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ.

عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 267

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام جواد علیه السلام : ﮐﺴﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻯ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺧﻮﺵ ﺩﺍﺭﺩ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻏﺎﻳﺐ ﺑﻮﺩﻩ. ﻭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻯ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻭﻟﻰ ﺑﺪﺍﻥ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺩﻫﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﻣَﻦْ ﺷَﻬِﺪَ ﺃَﻣْﺮًﺍ ﻓَﮑَﺮِﻫَﻪُ ﮐﺎﻥَ ﮐَﻤَﻦْ ﻏﺎﺏَ ﻋَﻨْﻪُ، ﻭَ ﻣَﻦْ ﻏﺎﺏَ ﻋَﻦْ ﺃَﻣْﺮ ﻓَﺮَﺿِﻴَﻪُ ﮐﺎﻥَ ﮐَﻤَﻦْ ﺷَﻬِﺪَﻩُ. تحف العقول، ص: 456 و مشابه آن در تهذیب از رسول الله صلی الله علیه و آله.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
یکى از وابستگان [دوستان] ابو عبد الله صادق علیه السلام بیمار شد. ما جماعتى بودیم که به عیادت او می ‏رفتیم و با ابو عبد الله صادق علیه السلام مواجه شدیم. ابو عبد الله فرمود: کجا می روید؟ ما گفتیم: به ملاقات فلانى می رویم که او را عیادت کنیم. ایشان فرمود: صبر کنید. بعد گفت: تحفه ‏اى مانند سیب، گلابى، ترنج، عطر، بخور به همراه خود آورده ‏اید؟ ما گفتیم: نه. حضرت ابو عبد الله علیه السلام فرمود: مگر نمى‏ دانید بیمار بسترى از تحفه‏ اى که برایش مى‏ آورند، دلخوش مى‏ شود.

 مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَامِرٍ أَبِی الْعَبَّاسِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو زَیْدٍ قَالَ أَخْبَرَنِی مَوْلًى لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: مَرِضَ بَعْضُ مَوَالِیهِ فَخَرَجْنَا إِلَیْهِ نَعُودُهُ وَ نَحْنُ عِدَّةٌ مِنْ مَوَالِی جَعْفَرٍ فَاسْتَقْبَلَنَا جَعْفَرٌ ع فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَقَالَ لَنَا أَیْنَ تُرِیدُونَ فَقُلْنَا نُرِیدُ فُلَاناً نَعُودُهُ‏ فَقَالَ لَنَا قِفُوا فَوَقَفْنَا فَقَالَ مَعَ أَحَدِکُمْ تُفَّاحَةٌ أَوْ سَفَرْجَلَةٌ أَوْ أُتْرُجَّةٌ أَوْ لَعْقَةٌ مِنْ طِیبٍ أَوْ قِطْعَةٌ مِنْ عُودِ بَخُورٍ فَقُلْنَا مَا مَعَنَا شَیْ‏ءٌ مِنْ هَذَا فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ الْمَرِیضَ یَسْتَرِیحُ إِلَى کُلِّ مَا أُدْخِلَ بِهِ عَلَیْهِ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏3 ؛ ص118 (و ترجمه از گزیده کافى ؛ ج‏2 ؛ ص122)


صُحُفٍ مُطَهَرَه

به سند صحیح از امام رضا علیه السلام: هر کس صله کند با آنکه با ما اهل بیت قطع رابطه کرده است و یا قطع رابطه کند با آنکه با ما صله کرده است، یا آنکه را که از ما عیب می گیرد مدح کند و یا مخالف با ما را اکرام و بزرگداشت کند، پس از ما نیست و ما نیز از او نیستیم.

صفات الشیعة، ص: 7/ 10- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ‏ مَنْ وَاصَلَ‏ لَنَا قَاطِعاً أَوْ قَطَعَ لَنَا وَاصِلًا أَوْ مَدَحَ لَنَا عَائِباً أَوْ أَکْرَمَ لَنَا مُخَالِفاً فَلَیْسَ مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْهُ.


امام رضا علیه السلام: هر که با دشمنان خدا دوستی کند، پس با دوستان خدا دشمنی کرده و هر که با دوستان خدا دشمنی کند، با خداوند دشمنی کرده است. و این حق خداوند است که او را در آتش دوزخ داخل کند.
صفات الشیعة، ص: 7/ 11 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَکِّلُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ وَالَى أَعْدَاءَ اللَّهِ فَقَدْ عَادَى أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ مَنْ عَادَى أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُدْخِلَهُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ.

 

امام رضا علیه السلام: کمال دین در ولایت ما و بیزارى جستن از دشمن ماست.
عن الرضا ع: کَمالُ الدّینِ وَلایَتُنا وَ البَراءَةُ مِن عَدُوِّنا؛ (مستطرفات السرائر: ج3، ص149)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
... کیست که به معرفت امام برسد؟ یا تواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها درباره‏ اش گمراهند... از وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر را چه به امامت؟، عقل کجا و مقام امام کجا؟
فمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُول‏... فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هذَا؟ وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هذَا؟

امام سجاد علیه أفضل الصّلوة والسّلام: امام از ما جز معصوم نیست.
الإمامُ مِنّا لا یَکونُ إلّا مَعْصُوماً.

و عصمت چیزی نیست که در ظاهر خلق باشد، که با آن (علامت ظاهری) شناخته شود. و لذا معصوم جز با نص الهی (قابل شناخته شدن) نیست.
و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا...

معانی الاخبار،ج١،ص١٣٢، حدیث رضوی نیز در مصادر بسیاری از جمله الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 201 آمده است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی اساسی دارد و اساس اسلام حبّ ما اهل بیت است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ‏ الْإِسْلَامِ‏ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ‏.المحاسن ؛ احمد بن محمد بن خالد البرقی؛ دار الکتب الاسلامیة؛ ج‏1 ؛ ص150

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام باقر علیه السلام فرموردند: خداوند هیچ چیزی را که امّت تا روز قیامت به آن نیاز دارند؛ فرو گذار نکرده بلکه همه آن را در کتاب خود نازل کرده و برای رسول خود صلّی الله علیه و آله بیان نموده است.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَدَعْ شَیْئاً تَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله. الکافی ؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏7 ؛ ص175

مطالب مرتبط:

دین کامل

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابواسامه گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم و مردی از مغیریه [= گروهی از غُلات] نزد او بود. از امام درباره یکی از سنن پرسیدند. امام فرمود: هیچ چیزی نیست که آدمی به آن نیاز داشته باشد؛ مگر این که سنّتی از جانب خدا و رسول او صلّی الله علیه و آله درباره اش صادر شده است و اگر چنین نبود؛ خداوند احتجاج نمی کرد. آن مرد مغیری گفت: به چه چیز احتجاج کرده است؟ امام فرمود: آیه « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ‏ نِعْمَتِی‏ و رضیت لکم الاسلام دیناً». اگر خداوند سنن و فرائض دین و همه آن چه مردم به آن نیاز دارند؛ کامل نکرده بود؛ به آن احتجاج نمی کرد.

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْمُغِیرِیَّةِ فَسُئِلَ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنَ السُّنَنِ فَقَالَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ وُلْدُ آدَمَ إِلَّا وَ قَدْ خَرَجَتْ فِیهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا احْتَجَّ فَقَالَ الْمُغِیرِیُّ وَ بِمَا احْتَجَّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُهُ‏ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ‏ نِعْمَتِی‏ حَتَّى فَرَغَ مِنَ الْآیَةِ فَلَوْ لَمْ یُکْمِلْ سُنَّتَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ النَّاسُ lا احْتَجَّ بِهِ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ کتابخانه آیت الله مرعشی ؛ ج‏1 ؛ ص517

صُحُفٍ مُطَهَرَه

«لا حول و لا قوة الا بالله» گنجی است از گنج های بهشت.

عن الصادق علیه السلام قال: قول «لا حول و لا قوة إلا بالله» کنز من کنوز الجنة.
تاریخ ‏الیعقوبى، دار صادر، بیروت، ج‏2، ص382

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام حسن عسکری علیه السلام را نزد علی بن نارمش _ که از ناصب ترین مردم و شدیدترین آنان در دشمنی با آل ابی طالب علیهم السلام بود_ حبس کردند و به او دستور دادند تا می تواند امام را آزار دهد. یک روز بیشتر نگذشت که [آن چنان شیفته امام شد که] برای امام چهره بر خاک می سائید و از روی احترام و تعظیم، [نگاهش را در مقابل امام به زیر می انداخت و] چشمش را بالا نمی آورد و امام از حبس او بیرون آمد؛ در حالی که بیش از همه به عظمت امام بصیرت یافته و گفتارش در شأن امام از همه مردم نیکوتر شده بود.
... طَأْطَأَ کُلُّ شَرِیفٍ لِشَرَفِکُمْ وَ بَخَعَ کُلُ‏ مُتَکَبِّرٍ لِطَاعَتِکُمْ‏ وَ خَضَعَ کُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِکُمْ وَ ذَلَ‏ کُلُ‏ شَیْ‏ءٍ لَکُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِکُم‏ ...  (زیارت جامعه)

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْعَلَوِیِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِی طَالِبٍ وَ قِیلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ‏ فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَّا یَوْماً حَتَّى وَضَعَ خَدَّیْهِ لَهُ وَ کَانَ لَا یَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَیْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِیرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِیهِ قَوْلًا.
الکافی ؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص508

 


 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

نقل است که امام صادق علیه السلام به ابن ابی العوجاء فرمود: اگر حقیقت چنان باشد که تو میگویی [یعنی بهشت و جهنمی در کار نباشد] و البته هرگز چنین نیست؛ هم تو نجات می یابی هم ما [چون عذاب و ثوابی در کار نیست و در پایان کار مسلمان و کافر یکسانند] ولی اگر حقیقت چنان باشد که ما میگوییم و البته که چنین است؛ ما نجات می یابیم اما تو هلاک می شوی.

رُوِیَ‏ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ لِابْنِ أَبِی الْعَوْجَاءِ إِنْ یَکُنِ الْأَمْرُ کَمَا تَقُولُ وَ لَیْسَ کَمَا تَقُولُ نَجَوْنَا وَ نَجَوْتَ وَ إِنْ یَکُنِ الْأَمْرُ کَمَا نَقُولُ وَ هُوَ کَمَا نَقُولُ نَجَوْنَا وَ هَلَکْتَ. الإحتجاج ؛ نشر المرتضی ؛ ج‏2 ؛ ص336

صُحُفٍ مُطَهَرَه

شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است: بزنطى رضوان الله علیه گفت که شنیدم امام‏ رضا علیه السلام می‌فرمود: مرا احدى از دوستانم با معرفت به حق من زیارت نکند جز آنکه شفاعت پذیر اویم در قیامت.

حدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام : یَقُولُ‏ مَا زَارَنِی أَحَدٌ مِنْ أَوْلِیَائِی عَارِفاً بِحَقِّی إِلَّا تَشَفَّعْتُ فِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

امالی شیخ صدوق، مجلس25، ص95/ ح4

صُحُفٍ مُطَهَرَه

حضرت عبدالعظیم گوید: بر سرورم امام هادی علیه السلام وارد شدم. وقتی مرا دید؛ فرمود: ابوالقاسم، خوش آمدی. به راستی که تو ولیّ ما هستی. گفتم: فدایت شوم. میخواهم دین خود را بر تو عرضه کنم تا اگر پسندیده است؛ تا هنگام ملاقات خدا بر آن ثابت بمانم. امام فرمود: عرضه کن. گفتم:
1. اعتقاد دارم خداوند واحد است. چیزی مانند او نیست و از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است. نه جسم است؛ نه صورت؛ نه عَرَض و نه جوهر. بلکه اجسام را جسمیّت بخشیده و صورتها را صورت کرده و اعراض و جواهر را آفریده است. او ربّ هر چیز و مالک، جاعل و پدیدآورنده آنها است.

2. محمدّ صلّی الله علیه و آله بنده و فرستاده خدا و آخرین پیامبران است و بعد از او تا روز قیامت نبیّی نخواهد بود. 

3. و معتقدم: امام و خلیفه و ولی امر بعد از او امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است. سپس به ترتیب حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی و سپس شما مولای من.

امام در این جا فرمود: و بعد از من پسرم حسن. پس چگونه خواهد بود حال مردم در زمان جانشین او؟

گفتم: چطور مگر مولای من؟

امام فرمود: ظاهرش دیده نمیشود و بردن نامش حلال نیست؛ تا زمانی که قیام کند و زمین را از عدل و داد پر نماید؛ چنان که از جور و ستم پر شده است.

گفتم: به این نیز اقرار می کنم و نیز معتقدم:

4. دوست آنان دوست خدا و دشمنشان دشمن خدا است. طاعتشان طاعت خدا و نافرمانی از آنان نافرمانی خدا است.

5. و معتقدم: معراج حق است.

6. و سؤال و جواب در قبر حق است.

7. و بهشت حق است.

8. و دوزخ حق است.

9. و صراط حق است.

10 . و میزان حق است.

11. و قیامت بی هیچ شکی خواهد آمد و خداوند اهل قبور را برمی انگیزد.

12. و معتقدم فرائض واجب بعد از ولایت عبارت است از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.

 امام هادی علیه السلام فرمود: ابوالقاسم! به خدا سوگند این همان دین خدا است که برای بندگانش پسندیده؛ پس بر آن ثابت بمان. خداوند تو را در دنیا و آخرت بر قول حق ثابت بدارد.

کفایة الأثر، علی بن محمد الخزّاز، نشر بیدار ص 286 و 287

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از محمّد بن مسلم، وى مى‏گوید: محضر مبارک ابى عبد اللَّه علیه السّلام عرض کردم: چه اجر و ثوابى هست براى کسى که حسین علیه السّلام را زیارت کند؟ حضرت فرمودند: کسى که از روى شوق و ذوق به زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام رود از بندگان مکرّم خداوند منّان محسوب مى‏ شود و در روز قیامت زیر لواء و پرچم حضرت حسین بن على علیهما السّلام بوده تا وقتى که این دو بزرگوار داخل بهشت شوند.

الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ [بن محمد بن عیسی] عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُثْمَانَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لِمَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع قَالَ مَنْ أَتَاهُ شَوْقاً إِلَیْهِ کَانَ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ الْمُکْرَمِینَ وَ کَانَ تَحْتَ لِوَاءِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ حَتَّى یُدْخِلَهُمَا اللَّهُ الْجَنَّةَ. کامل الزیارات، ص143

مطالب مرتبط:
استجابت دعا در کنار قبر امام حسین علیه السلام
فضل زیارت سیدالشهداء علیه السلام
حدیث بسیار زیبا در فضیلت زیارت امام حسین (صلوات الله علیه)

پاداش زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابن مسکان از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است: هر کس به زیارت قبر ابا عبد اللَّه علیه السّلام برود در حالى که از مقام و منزلت او شناخت داشته باشد، خداوند همه گناهان او را مى‏ آمرزد.

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَتَى قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص86؛
مشابه این معنا و الفاظ در همین باب به اسناد بسیار دیگری نیز روایت شده است. در خبر پیشین از همین باب مطلب فوق کمترین ثواب زیارت دانسته شده است.
پستهای مرتبط:

پاداش زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام

حدیث بسیار زیبا در فضیلت زیارت امام حسین (صلوات الله علیه)

پاداش و بعضی از شرایط زیارت حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام

زیارت خدا!
شوق به زیارت امام حسین علیه السلام

صُحُفٍ مُطَهَرَه

عباس بن هلال گوید: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: معنای آیه «الله نور السماوات و الارض» (خداوند نور آسمانها و زمین است- النور، 35) چیست؟ فرمود: یعنی خداوند هدایت کننده اهل آسمان و هدایت کننده اهل زمین است.

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ قَالَ:- سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ فَقَالَ هَادٍ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ هَادٍ لِأَهْلِ الْأَرْضِ.
الکافی؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص115

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس صد بار «لا اله الا الله» بگوید؛ در آن روز عملش از همه مردم برتر است؛ مگر کسی که بیشتر بگوید.

عن أَبی عَبْدِ اللَّهِ ع قال:‏ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِائَةَ مَرَّةٍ کَانَ أَفْضَلَ النَّاسِ ذَلِکَ الْیَوْمَ عَمَلًا إِلَّا مَنْ زَادَ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ؛ دار الشریف الرضیّ؛ ص4

ثواب لا اله الا الله گفتن هنگام خواب

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق علیه السلام از حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: شگفت انگیز ترین مردم از جهت ایمان و عظیم ترین آنها از روی یقین مردمی هستند که در آخرالزمان خواهند بود چون پیامبر را ندیده اند و از امام نیز محجوبند، اما به سوادی که بر بیاضی رقم خورده ( نوشته های روی کاغذ) ایمان دارند!1
البته در روایات بسیاری بر شرایط سخت ایمان در آخر الزمان و کمی مومنان تاکید شده، و به همین خاطر در روایاتی ایمان در شرایط سخت تقیه، صریحاً برتر شمرده شده است:
هر کس از شما بمیرد در حالی که منتظر این امر (ظهور امام) باشد مانند کسی است که با حضرت قائم (عجل اللّه فرجه) در خیمه ایشان بوده باشد. نه، بلکه مانند کسی است که همراه با حضرت شمشیر بزند؛ نه، به خدا قسم نیست مگر مانند کسی که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شده است.2
1.أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَیَاض‏.کمال الدین ج١ باب ٢٥ ح٨  و من لا یحضره الفقیه مثله.
2.من ماتَ مِنکُم و هُوَ مُنتَظِرٌ لِهذا الاَمرِ کَمَن هُوَ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِهِ، لا، بَل کَمَن قارَعَ مَعَهُ بِسَیفِهِ، لا، وَاللّهِ اِلّا کَمَنِ استُشهِدَ مَعَ رَسولِ اللّهِ.
المحاسن، ج‏1، ص : 156، باب 22  و ص : 174، باب 38 من مات على هذا الأمر کان کمن استشهد مع رسول الله ص، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، 372. الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص : 122، و الغیبة للنعمانی، ص : 330، باب 25 ما جاء فی أن من عرف إمامه لم یضره تقدم هذا الأمر أو تأخر، به اسناد متعدد.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس برای انبیاء (علیهم السلام) ربوبیت و  برای ائمه (علیهم السلام) ربوبیت یا نبوت و برای غیر امامان، امامت ادّعا کند؛ ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.1

امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمود: ای ابامحمد؛ هر کس ادعا کند که ما ربّ هستیم؛ از او بیزاری بجوی.2

امام صادق علیه السلام فرمود:  مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و گفت: السلام علیک یا ربّی! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو را چه شده؟! خدا لعنتت کند! ربّ من و ربّ تو خداوند است.3

مطالب مرتبط:

و أَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ‏ حُبّاً مُقْتَصِداً وَ لَا تَغُلُّوا...

نفی تفویض

مراقب جوانانتان باشید...

1.مَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِیَاءِ رُبُوبِیَّةً وَ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِیَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَیْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.  (عیون أخبار الرضا علیه السلام؛ نشر جهان ؛ ج‏2 ؛ ص201)

2. یا أَبَا مُحَمَّدٍ ابْرَأْ مِمَّنْ یَزْعَمُ أَنَّا أَرْبَابٌ‏ (رجال الکشی، نشر دانشگاه مشهد، ص298)

3. (رجال الکشی؛ نشر دانشگاه مشهد؛ ص299)
صُحُفٍ مُطَهَرَه

 در روایتی امام صادق علیه السلام به معتب فرمود: 

- معتب اجناس در حال گران شدن است ما امسال در خانه چه مقدار خوراکی داریم؟

- معتب گوید عرض کردم: به قدری که چندین ماه را کفایت کند گندم ذخیره داریم.

- فرمود: آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش!

- گفت: یابن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد.

- فرمود: سخن همین است که گفتم، همه گندم ها را در اختیار مردم بگذار و بفروش!

_ معتب می گوید: پس از آنکه گندم ها را فروختم و نتیجه را به امام اطلاع دادم حضرت فرمود:

- بعد از این، نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر؛ نان خانه من از این پس، باید نیمی از گندم و نیمی از جو باشد.

خدا می داند من توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم، ولی دوست دارم تا در پیشگاه الهی اقتصاد و محاسبه در زندگی را رعایت کرده باشم.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ جَهْمِ بْنِ أَبِی جَهْمَةَ عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَدْ تَزَیَّدَ السِّعْرُ بِالْمَدِینَةِ کَمْ عِنْدَنَا مِنْ طَعَامٍ قَالَ قُلْتُ عِنْدَنَا مَا یَکْفِیکَ أَشْهُراً کَثِیرَةً قَالَ أَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ وَ لَیْسَ بِالْمَدِینَةِ طَعَامٌ قَالَ بِعْهُ فَلَمَّا بِعْتُهُ قَالَ اشْتَرِ مَعَ النَّاسِ یَوْماً بِیَوْمٍ وَ قَالَ یَا مُعَتِّبُ اجْعَلْ قُوتَ عِیَالِی نِصْفاً شَعِیراً وَ نِصْفاً حِنْطَةً فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ أَنِّی وَاجِدٌ أَنْ أُطْعِمَهُمُ الْحِنْطَةَ عَلَى وَجْهِهَا وَ لَکِنِّی أُحِبُّ أَنْ یَرَانِیَ اللَّهُ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِیرَ الْمَعِیشَة

 الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏5، ص: 166. این مضمون در اخبار دیگری در همین باب نیز آمده.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ابوهارون مکفوف میگوید: تو به او گفته ای که اگر مرادت «قدیم» است که او را کسی درک نمی کند و اگر مرادت کسی است که آفریده و روزی داده است؛ او «محمد بن علی» (امام باقر علیه السلام) است. امام فرمود: بر من دروغ بسته؛ لعنت خدا بر او باد. به خدا سوگند جز الله خالقی نیست. یگانه است و شریکی ندارد. حقّ است بر خدا که مرگ را به ما بچشاند و کسی که نابود نمی شود تنها الله است که خالق خلق و آفریننده آفریدگان است.

بیان: شیخیه مانند ابن عربی ذات خدا را تعطیل نموده و خلق را به اسماء او نسبت می دهند. این اسماء در نظر شیخیه همان اهل بیت علیهم السلام هستند. سخن ابوهارون مکفوف دقیقاً مطابق بر نظر ابن عربی و شیخیه است.

حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ، قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) زَعَمَ أَبُو هَارُونَ الْمَکْفُوفُ‏ أَنَّکَ قُلْتَ لَهُ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ الْقَدِیمَ فَذَاکَ لَا یُدْرِکُهُ أَحَدٌ وَ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ الَّذِی خَلَقَ وَ رَزَقَ فَذَاکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ! فَقَالَ کَذَبَ عَلَیَّ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا مِنْ خَالِقٍ‏ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یُذِیقَنَا الْمَوْتَ وَ الَّذِی لَا یَهْلِکُ هُوَ اللَّهُ خَالِقُ‏ الْخَلْقِ بَارِئُ الْبَرِیَّةِ.

رجال الکشی؛ انتشارات دانشگاه مشهد ؛ صص222 و 223
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از صقر بن ابى دلف روایت شده که گفت: از حضرت امام محمد تقى علیه السّلام شنیدم که می‌فرمود: امام بعد از من نامش على است. امر او امر من و گفته او گفته من و پیروى او پیروى من است و امام بعد از او فرزندش حسن است. امر و گفته و پیروى او، امر و گفته و پیروى پدرش میباشد.
سپس حضرت ساکت شدند. عرض کردم: یا ابن رسول الله! امام بعد از حسن (علیه السلام) کیست؟ حضرت سخت گریست سپس فرمود: بعد از حسن، فرزندش قائم بحق و منتظر است. گفتم چرا او را قائم می‌گویند؟ فرمود: زیرا بعد از آنکه نامش از خاطره ‏ها فراموش شود و اکثر معتقدین به امامتش از دین خدا برگردند، قیام می کند عرض کردم: چرا او را منتظر می خوانند؟ فرمود: زیرا برای  مهدی (علیه السلام) غیبتی طولانی مدت است که باعث میشود تنها انسان های مخلص و با ایمان منتظر ظهور او باشند و همچنین باعث میشود کسانی که در وجود او شک داشتند، او را انکار کرده و کسانی که به یاد او هستند را مسخره کنند. کسانى که وقت ظهور را تعیین می کنند بسیار شوند و آنان که در این باره شتاب می نمایند به هلاکت می‌رسند و آنها که در مقام تسلیم هستند رستگار می‌شوند.
ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الصَّقْرِ بْنِ دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع یَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِی ابْنِی عَلِیٌّ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ الْإِمَامَةُ بَعْدَهُ فِی ابْنِهِ الْحَسَنِ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِیهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِیهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِیهِ ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَکَى ع بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً تَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْثُرُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
کمال الدین ج‏2، ص 378
صُحُفٍ مُطَهَرَه
حضرت امام رضـا علیه الصّلاة و السّلام:
کسی که مصائب‌ ما را یاد کند، و برای آنچه که بر ما وارد شده گریه کند، روز قیامت همراه ما در درجهٔ ما خواهد بود.
و کسی که مصیبت های ما را یادآوری کند، و گریه کند و بگریاند، روزی که همهٔ چشم ‌ها گریان است چشمان او نخواهند گریست.
و کسی که در مجلسی بنشیند که در آن مجلس امر ما اهل بیت زنده می‌ شود، روزی که دل ها و قلب ها می میرد، دل او نمی ‌میرد.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ النَّقَّاشُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ...
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 294، أمالى شیخ صدوق قدّس سرّه، ص: 73 مجلس 17 روایت4 به سند معتبر.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
صُحُفٍ مُطَهَرَه