صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعیان» ثبت شده است

از عنبسة بن مصعب روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: از تنهایی و پریشانی خود در میان مردم مدینه به خدا شکایت می‌کنم! تا زمانی که شما [شیعیانِ کوفه و...] می‌آیید و می‌بینمتان و به شما انس می‌گیرم. ای کاش این ظالمِ سرکش [منصور دوانیقی] مرا رها می‌کرد تا در «طائف» حصاری سنگی بنا کنم و به همراه شما در آن ساکن شوم و به او ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما هیچ گزندی به او نخواهد رسید.

از عیص بن القاسم روایت است که گفت: به همراه دایی‌ام سلیمان بن خالد بر ابو عبد الله الصادق علیه السلام وارد شدیم. به دایی‌ام فرمود: این جوان کیست؟ گفت: خواهرزاده‌ام. فرمود: آیا امر شما را می‌شناسد؟ گفت: آری. گفت: الحمدلله که او را شیطان [یعنی ناصبی و دشمن اهل بیت] قرار نداد! سپس فرمود: ای کاش من و شما در طائف بودیم؛ من برایتان سخن می‌گفتم و شما نیز همدم و مونس من بودید و به این‌ها [دولت بنی عباس] ضمانت می‌دادیم که هرگز بر ضدّشان قیام نکنیم.

به احتمال زیاد دو روایت بالا ناظر به یک مجلس است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ أَشْکُو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِی‏ءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ‏ أَبَداً. (الکافی، ج‏8، ص215)

حدثَنِی خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْآدَمِیِّ، عَنْ مُوسَى بْنِ‏ سَلَّامٍ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ، عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَعَ خَالِی سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، فَقَالَ لِخَالِی مَنْ هَذَا الْفَتَى قَالَ هَذَا ابْنُ أُخْتِی، قَالَ فَیَعْرِفُ أَمْرَکُمْ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ، فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْهُ شَیْطَاناً، ثُمَّ قَالَ یَا لَیْتَنِی وَ إِیَّاکُمْ‏ بِالطَّائِفِ‏ أُحَدِّثُکُمْ وَ تُؤْنِسُونِّی، وَ نضْمَنُ لَهُمْ أَلَّا نخْرُجَ عَلَیْهِمْ‏ أَبَداً. (رجال الکشی، ص362)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت می کند:ای ابابصیر! خوشا به حال شیعیان قائم (عجل الله تعالی فرجه) ما، کسانیکه در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند  آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند.
«...ثم قال علیه السلام:  یَا أَبَا بَصِیرٍ طُوبَى لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»
کمال الدین، جلد دوم، باب: 33، ص:357 حدیث 54

از امام سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد کابلی: ای ابوخالد! همانا اهل زمان غیبت او که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها به منزله مشاهده است، خداوند آن ها را در آن زمان مثل کسانى قرار داده که با شمشیر در پیش روى پیغمبر صلی الله علیه و آله (علیه دشمنان دین) پیکار کرده ‏اند، آن ها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان به دین خدا می‌خوانند. و هم فرمود: انتظار فرج از بزرگترین گشایش ها است.
عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِی‏ عن علی بن الحسین ع:
... یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ.
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 319 باب31، ح2
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علی علیه السلام : برای قائم ما دوره غیبتی هست که مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. گویی شیعیان را هم اکنون با چشم خود می بینم که در آن دوره همانند گله ای  بی سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتی می گردند امّا آن را پیدا نمی کنند.
ای مردم! آگاه باشید در چنان شرایطی اگر کسی در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانی شدن دوره غیبت قلب او قساوت پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.
عنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا یَجِدُونَهُ أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ وَ لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ. کمال الدین و تمام النعمة، ص 303 به دو طریق و ص 480 به طریق دیگر.
امام علی بن ابی طالب علیه السلام در چندین روایت به این گرفتاری اشاره دارند.
بنا بر روایات دیگر در غیبت امام زمان علیه السلام، مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانی می شوند که عده زیادی از آنان گمراه می گردند.
تنها کسانی که به دامن عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله چنگ بزنند نجات پیدا می کنند و در مسیر هدایت باقی می مانند.
(ر.ک کتاب الغیبة للنعمانی، ص: 141، 152 و 159. الغیبة، شیخ طوسی، ص 338)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آن جوان را لاجرم غیبتى باید. عرض شد: چرا، اى رسول خدا؟ فرمود: بیم کشته شدن مى رود.
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله : لابدّ للغُلامِ من غَیبةٍ، فقیلَ لَهُ : ولِمَ یا رسولُ اللّهِ ؟ قال : یَخافُ القَتْلَ .
بحار الأنوار : 52 / 90 / 1، به نقل از علل الشرائع. این علت در روایات بسیاری آمده است. (فانظر أیضا حدیث : 5، 10 ، 16 ـ 18، 20 ، 22 و ص 146 / 70منه .)
هر گاه خداوند از نزدیکی ما با قومی ناپسند داند، ما را از بین آنان خارج می کند.
عن أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ‏ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ‏ أَظْهُرِهِمْ.
علل الشرائع، ج‏1، ص: 244/ 179
امام کاظم علیه السلام : اگر در میان شما به تعداد اهل بدر وجود داشت، قائم ما قیام مى کرد.
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : لو کانَ فیکُم عِدّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا.
مشکاة الأنوار : 128 / 300.
و مشابه این روایت بسیار است، مانند:
آگاه باش هر گاه آن عدّه وصف شده که سیصد و ده نفر و اندى هستند شمارشان کامل شود، آنگاه چنان که شما مى‏ خواهید خواهد شد، لکن شیعه ما کسى است که...‏
(سپس حضرت صفاتی را برای شیعه حقیقی می شمارد، که چه بسا جامعه دوره غیبت بسیار دور است.)
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَا لَوْ کَمُلَتِ‏ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ کَانَ الَّذِی تُرِیدُونَ وَ لَکِنْ شِیعَتُنَا مَن‏...  الغیبة للنعمانی، ص: 203
این روایات به خوبی نشان می دهد، کوتاهی ها و عدم آمادگی شیعه در دوران غیبت موجب طول غیبت شده است. بنا بر این اگر واقعا افرادی یافت می شدند، که آماده حکومت عدل خداوند باشند و در این راه شرایط شیعه را به حد کمال داشتند، خداوند حکومت عدلش را برقرار می نمود. اما تا زمان ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه این خلأ وجود دارد.
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة...
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از ابو العلا خفاف، از ابى سعید عقیصا نقل کرده اند که وى گفت: محضر مبارک حسن بن على بن ابى طالب (علیهم السلام) عرض کردم: اى فرزند رسول خدا براى چه با معاویه مداهنه و صلح نمودید و حال آن که مى‏ دانستید حقّ مال شما است نه مال او و نیز مى‏ دانستید که معاویه گمراه و ستمگر است؟
حضرت فرمودند: آیا بعد از پدرم علیه السلام من حجّت خدا بر مردم و امام ایشان نیستم؟
عرضه داشتم: چرا؟
فرمود: آیا مگر من نه آن کسى هستم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله درباره من و برادرم فرمودند: حسن و حسین دو امام بوده چه قیام کرده و چه بنشینند؟
عرض کردم: آرى همین طور است.
فرمود: پس من امام بوده چه قیام کنم و چه بنشینم، اى ابا سعید به همان علّتى که پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکّه هنگام برگشت از حدیبیّه صلح فرمودند من نیز با معاویه صلح نموده ‏ام، آنها که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله با ایشان صلح فرمود بنصّ کتاب کافر بودند و معاویه و اصحابش به مقتضاى تأویل قرآن کافر مى ‏باشند، اى ابا سعید وقتى من امام از جانب خدا بودم نباید رأى مرا تخطئه کنى و عملى را که انجام داده ‏ام چه مداهنه و صلح بوده و چه محاربه و جنگ باشد مى‏ باید بپذیرى اگر چه حکمت کردار من بر تو مخفى و مشتبه باشد، مگر نمى ‏بینى جناب خضر علیه السلام وقتى کشتى را شکافت و جوان را کشت و دیوار را تعمیر کرد و بپا داشت موسى به غضب آمد و از کردارش سخت برآشفت، جهت غضبناک شدن موسى این بود که حکمت عمل خضر بر او مخفى بود تا آن که خضر علیه السلام آن را بازگو کرد و موسى راضى گشت، عمل و کردار من نیز همین طور مى‏ باشد یعنى از عمل و فعل من خرسند نبوده بلکه غضبناک هستند زیرا حکمت آن بر شما پنهان مى ‏باشد و آن این است که اگر من غیر از این مى ‏نمودم یک نفر از شیعیان ما روى زمین باقى نمى‏ ماند مگر آن که او را مى‏ کشتند.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَقِیصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیهم السلام) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِیَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَکَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِیَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ یَا أَبَا سَعِیدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَیْهِمْ بَعْدَ أَبِی ع قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِی وَ لِأَخِی الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ یَا أَبَا سَعِیدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِی لِمُعَاوِیَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِی ضَمْرَةَ وَ بَنِی أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَکَّةَ حِینَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَیْبِیَةِ أُولَئِکَ کُفَّارٌ بِالتَّنْزِیلِ وَ مُعَاوِیَةُ وَ أَصْحَابُهُ کُفَّارٌ بِالتَّأْوِیلِ یَا أَبَا سَعِیدٍ إِذَا کُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ لَمْ یَجِبْ أَنْ یُسَفَّهَ رَأْیِی فِیمَا أَتَیْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ کَانَ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِیمَا أَتَیْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ ع لَمَّا خَرَقَ السَّفِینَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى ع فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِکْمَةِ عَلَیْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِیَ هَکَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَیَّ بِجَهْلِکُمْ بِوَجْهِ الْحِکْمَةِ فِیهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَیْتُ لَمَا تُرِکَ مِنْ شِیعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
علل الشرائع، شیخ صدوق ره؛ ط- داوری؛ جلد1؛ صفحه211، به سند ضعیف. و در همین باب کتاب به سندی قوی تر در تأیید بخش پایانی خبر آمده است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
شیخ کلینی رحمه الله از حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیهما نقل کرده است که فرمودند:
همانا خداوند (بخاطر گناه شیعه، در نشر اسرار ائمه علیهم السلام یا...) بر آنها غضب نمود و مرا مخیر نمود که عقوبت را از طرف آنها تحمل کنم و یا خود آنها عقوبت شوند، به خدا قسم من آن را به جان خود خریدم و شیعیانم را حفظ کردم.
✨ علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّیعَةِ فَخَیَّرَنِی نَفْسِی أَوْ هُمْ فَوَقَیْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 260 ح5

علامه مجلسی رحمه الله: این غضب یا به این جهت بود که شیعیان تقیّه را ترک کرده و امامت آن امام را آشکار کرده‌اند؛ سپس هارون الرشید مردد ماند بین این‌که شیعیان و تابعان آن امام را بکشد یا این‌که آن امام را زندانی کرده و او را به شهادت برساند. پس امام برای شیعیان خود دعا کرده و بلا را برای خود خواستند، یا ...
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج‏3، ص: 126

 الهی بمولانا موسی بن جعفر علیه السلام، عجل لولیک الفرج
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام: شیعیان ما در راه ولایت ما به یکدیگر بذل و بخشش مى کنند و در راه محبّت ما با یکدیگر دوستى مى ورزند، براى زنده کردن امر (ولایت) ما با یکدیگر دیدار مى کنند، همانان که اگر خشمگین شوند، ستم نمى کنند و هرگاه خشنود شوند، زیاده روى نمى کنند، براى همسایگان خود برکتند و با معاشران خویش به صلح و صفا رفتار مى کنند.

الإمامُ امیرالمومنین علیٌّ علیه السلام: شِیعَتُنَا المُتَباذِلُونَ فی وَلاَیتِنا ، المُتَحابُّونَ فی مَوَدَّتِنا المُتَزاوِرُونَ فی إحیاءِ أمرِنا ، الذینَ إن غَضِبُوا لَم یَظلِمُوا ، و إن رَضُوا لَم یُسرِفُوا ، بَرَکَةٌ على مَن جاوَرُوا ، سِلمٌ لِمَن خالَطُوا
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 236

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابراهیم بن ابی محمود گوید: به امام رضا علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! نزد ما از روایات مخالفین شما در فضائل امیر مؤمنان و شما خاندان روایاتى هست که امثال آن را در بین روایات شما نمى‏ بینم، آیا به آنان معتقد شویم؟
حضرت فرمودند: پدرم از پدرش و آن حضرت از جدّ خود برایم روایت کردند که حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس به سخنگویى گوش فرا دهد او را عبادت کرده است. اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن می گفت، او خدا را عبادت کرده است، و اگر از جانب ابلیس سخن می گفت، ابلیس را عبادت کرده است، سپس فرمودند: اى ابن ابی محمود! مخالفین ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل کرده ‏اند: 1- غلوّ، 2- کوتاهى در حقّ ما، 3- تصریح به بدى‏هاى دشمنان ما، و دشنام به آنان.
و وقتى مردم اخبار غلوّ آن دسته را می شنوند، شیعیان ما را تکفیر مى‏ کنند و می گویند: شیعه قائل به ربوبیّت ائمّه خود مى‏باشد.
و وقتى کوتاهى در حقّ ما را مى‏ شنوند، به آن معتقد می شوند،
و وقتى بدى‏هاى دشمنان ما و دشنام به آنان را می شنوند، ما را دشنام می دهند. و حال آنکه، خداوند می فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ‏» (و کسانى را که مشرکین، بعنوان عبادت میخوانند، دشنام ندهید، چه آنکه آنان نیز خدا را به‏ ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد- انعام: 108)
اى ابن ابی محمود! وقتى مردم به چپ و راست می روند تو ملازم طریقه ما باش، زیرا هر کس با ما همراه شود ما با او همراه خواهیم بود، و هر کس از ما جدا شد ما نیز از او جدا خواهیم شد، کمترین چیزى که باعث مى‏ شود انسان از ایمان بیرون رود این است که: در مورد سنگریزه بگوید این هسته است و سپس بدان معتقد شده و از مخالفین خود تبرّى جوید.
اى ابن ابی محمود! آنچه را برایت گفتم حفظ کن و نگه‏دار، زیرا خیر دنیا و آخرت را برایت در این گفتار گردآورى کردم.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 304 بسنده ... قَالَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَبِی مَحْمُودٍ فَقُلْتُ لِلرِّضَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ فَضْلِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ هِیَ مِنْ رِوَایَةِ مُخَالِفِیکُمْ وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عِنْدَکُمْ أَ فَنَدِینُ‏ بِهَا فَقَالَ یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ ثُمَّ قَالَ الرِّضَا یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِینَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِیهَا التَّقْصِیرُ فِی أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِیحُ بِمَثَالِبِ‏  أَعْدَائِنَا فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِینَا کَفَّرُوا شِیعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِیَّتِنَا وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِیرَ اعْتَقَدُوهُ فِینَا وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ‏  یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِیقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ إِنَّ أَدْنَى مَا یَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِیمَانِ أَنْ یَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ یَدِینَ بِذَلِکَ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُکَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَکَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

هو الهادی

سلیم از امیر مومنان نقل می کند که در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، وحدت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله است. و بدعت آنچه خلاف آن باشد .و به خدا قسم، وحدت، همراهی با اهل حق است هر چند اندک باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسیار باشند.

و قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسیرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ ـ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه‏ِ ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه‏ِ ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا؛
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج‏ ۲ ، صفحه ۹۶۴

و در الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسی)، ج‏1، ص: 168 از یَحْیَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ الْحَسَنِ المثنّی از پدرش از امیر المؤمنین ع مشابه آن روایت شده است:

 ... أَمَّا إِذَا سَأَلْتَنِی فَافْهَمْ عَنِّی وَ لَا عَلَیْکَ أَنْ تَسْأَلَ عَنْهَا أَحَداً بَعْدِی أَمَّا أَهْلُ الْجَمَاعَةِ فَأَنَا وَ مَنْ تَبِعَنِی وَ إِنْ قَلُّوا وَ ذَلِکَ الْحَقُّ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ عَنْ أَمْرِ رَسُولِهِ وَ أَهْلُ الْفُرْقَةِ الْمُخَالِفُونَ لِی وَ لِمَنِ اتَّبَعَنِی وَ إِنْ کَثُرُوا وَ أَمَّا أَهْلُ السُّنَّةِ فَالْمُتَمَسِّکُونَ بِمَا سَنَّهُ اللَّهُ لَهُمْ وَ رَسُولُهُ وَ إِنْ قَلُّوا وَ أَمَّا أَهْلُ الْبِدْعَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ لِرَسُولِهِ الْعَامِلُونَ بِرَأْیِهِمْ وَ أَهْوَائِهِمْ وَ إِنْ کَثُرُوا وَ قَدْ مَضَى مِنْهُمُ الْفَوْجُ الْأَوَّلُ وَ بَقِیَتْ أَفْوَاجٌ وَ عَلَى اللَّهِ قَبْضُهَا وَ اسْتِیصَالُهَا عَنْ جَدَدِ الْأَرْض.

که خلاصه آن چنین است:

اهل جماعت=امام و شیعیان

اهل تفرقه=مخالفِ امام و شیعیان

اهل سنت=متمسکین به سنت خدا و رسولش

اهل بدعت=مخالفین با امر خدا و رسولش و عامل به رای و هوی خودشان

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السّلام فرمودند:ای شیعیان، (که به ما منسوب هستید) مایه زینت ما باشید نه مایه آبرو ریزی ما. با مردم نیک سخن بگویید، و از سخن بیهوده و زشت بپرهیزید.1

امام صادق سلام الله علیه در پاسخ به پرسش از معناى خوش اخلاقى فرمودند: نرمخو و مهربان باشى، گفتارت پاکیزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرویى برخورد کنى.2


رسول خدا صلی الله علیه و آله:داناترین مردم کسى است که با مردم بیشتر مدارا کند و خوارترین مردم کسى است که به مردم اهانت کند.3

امام صادق سلام الله علیه فرمودند: مردم را با رفتارتان [به دین] فرا خوانید.4

1.یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا لَنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قُبْحِ الْقَوْلِ. الأمالی( للصدوق)، ص: 400، الحکایات (للمفید)، ص: 93، الأمالی (للطوسی)، ص: 440، مشکاة الأنوار، ص67 و بسیاری از کتب دیگر به اسناد مختلف.

2.مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ قَالَ تُلِینُ جَانِبَکَ وَ تُطِیبُ کَلَامَکَ وَ تَلْقَى أَخَاکَ بِبِشْرٍ حَسَن‏.
من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 412 ،

3.اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاسِ،وَاَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ.من لایحضره الفقیه،ج 4، ص 394.

4.کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِکُم‏. قرب الاسناد(ط-الحدیثه) ص 77 .

صُحُفٍ مُطَهَرَه

حضرت عبدالعظیم فرمود: بر سرور خود محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شدم تا بپرسم آیا قائم همان مهدی است یا غیر او است. پیش از آن که سخنی بگویم؛ امام فرمود: ای ابوالقاسم، قائم ما همان مهدی است که انتظار او در غیبتش و اطاعت او در هنگام ظهورش واجب است و او سومین نسل از فرزندان من است. به خدایی که محمد (ص) را به نبوت برانگیخت و ما را به امامت مخصوص گرداند؛ اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد؛ خداوند آن را روز را چنان طولانی می گرداند تا مهدی در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید؛ چنان که از ظلم و ستم پر شده است. خداوند کار او را در یک شب سامان می دهد؛ چنان که کار کلیم خود موسی علیه السلام را در یک شب سامان داد؛ آن گاه که رفت برای خانواده خود آتشی برگیرد؛ ولی در حالی که به رسالت و نبوت برانگیخته شده بود؛ بازگشت. سپس امام فرمود: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ‏ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الصُّوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو تُرَابٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى الرُّویَانِیُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَظِیمِ‏ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع الْحَسَنِیُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِیُّ أَوْ غَیْرُهُ فَابْتَدَأَنِی فَقَالَ لِی یَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ وَ یُطَاعَ فِی ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِی وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ کَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ کَلِیمِهِ مُوسَى ع إِذْ ذَهَبَ لِیَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ ثُمَّ قَالَ ع أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِیعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ.

کمال الدین و تمام النعمة ؛ دار الکتب الاسلامیة ؛ ج‏2 ؛ ص377

صُحُفٍ مُطَهَرَه

بخشی از توقیع شریف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به محمد بن علی بن هلال: «من تو را و هر که خبرِ نامه ی مرا بشنود؛ شاهد می گیرم بر این که بیزارم به سوی خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) از کسی که بگوید ما علم غیب داریم ... و شما را شاهد می گیرم بر این که هر کس ما از او بیزاری جوییم؛ خداوند و ملائکه و رسولان و اولیاءش نیز از او بیزارند و من این توقیع را که در این نامه است؛ امانتی قرار دادم بر گردن تو و گردن هر کس که آن را بشنود؛ تا آن را از هیچ از یک موالی و شیعیان ما مخفی نکند؛ تا همه ی موالی از این توقیع مطلع شوند؛ شاید که خدا آنان را دریابد و به دین خدا که حق است باز گردند ... پس هر کس نامه مرا بفهمد و به آن چه امر و نهی کردم باز نگردد؛ لعنت خدا بر او فرود آید ...»

 الإحتجاج على أهل اللجاج، شیخ طبرسی، نشر المرتضی، ج‏2، ص473

به ضرورت مذهب شیعه، علم غیب مخصوص خداوند است و خبر دادن اهل بیت علیهم السلام از پنهانی ها مصداق «علم غیب» نیست؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ‏ غَیْبٍ‏ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ» (نهج البلاغة؛ نشر الهجرة؛ ص186)

این معنا در روایات شیعه متواتر است.


علم موروث
یحیی بن عبدالله بن حسن به امام کاظم (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، مردم ادّعا می کنند شما غیب می دانید. فرمود: سبحان الله! دست خود را بر سرم بگذار. به خدا سوگند هیچ مویی در سر و بدنم نیست مگر آن که سیخ شد! سپس فرمود: نه به خدا سوگند. آن نیست مگر علمی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ارث رسیده است.

الأمالی، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، ص23/رجال الکشّی، دانشگاه مشهد، ص298

علمی که افزوده می شود نه علم غیب

امام باقر (علیه السلام) فرمود: عالِمِ ما غیب نمی داند و اگر خداوند عالم ما را به خود واگذارد؛ مانند یکی از شما خواهد بود ولی ساعت به ساعت به علم او می افزاید. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، کتابخانه آیت الله مرعشی، ج1، ص325

«تعلّم من ذی علم»

عمار ساباطی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا امام غیب می داند؟ فرمود: نه ولی هر گاه که بخواهد چیزی بداند؛ خداوند او را آگاه می کند.
الکافی، دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص257

قبض و بسط
مردی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: شما غیب می دانید؟ فرمود: ابوجعفر (
علیه السلام) فرموده است: علم برای ما گسترده می شود پس می دانیم و از ما گرفته و منقبض می شود پس نمی دانیم.
الکافی؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص256

وحی است نه علم غیب ...

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از عبدالله بن فضل هاشمی نقل است که به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ای پسر رسول خدا (ص)  چرا سنّیان روز عاشوراء را روز برکت نامیدند؟ امام گریست و سپس فرمود: وقتی حسین علیه السلام کشته شد؛ در شام مردم به یزید تقرّب جستند و برای او حدیث جعل کردند و به خاطر این کار جایزه می گرفتند. از جمله چیزهایی که برای او جعل کردند؛ همین بود که این روز، روز برکت است؛ تا مردم از بی تابی و گریه و مصیبت و اندوه در روز عاشوراء به شادی و سرور و تبرک و توشه بر چیدن روی آورند. خدا میان ما و آنان داوری خواهد کرد. سپس فرمود: ای پسر عمو، ولی این احادیث جعلی ضررش بر اسلام و مسلمین کمتر از احادیثی است که گروهی جعل کردند که دوستی ما را به خود می بندند و ادعا می کنند که ولایت ما را دین خود قرار داده اند و به امامت ما معتقدند. اینان ادّعا کردند که حسین علیه السلام کشته نشده و مانند عیسی (علیه السلام) امرش بر مردم مشتبه شده است. اگر چنین باشد که ادّعا می کنند؛ دیگر هیچ سرزنش و توبیخی بر بنی امیه نیست! ای پسر عمو هر کس ادّعا کند که حسین (علیه السلام) کشته نشده است؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و امامان پس از او را تکذیب نموده که از کشته شدن حسین (علیه السلام) خبر داده اند و هر کس آنان را تکذیب کند؛ به خداوند بزرگ کافر شده و ریختن خونش بر هر کس که این سخن را از او بشنود؛ حلال است. عبدالله بن الفضل گفت: ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چه می فرمایید درباره گروهی از شیعیانت که چنین اعتقادی دارند؟ امام فرمود: اینان از شیعیان من نیستند و من از آنان بیزارم.

«قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیُّ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَکَیْفَ سَمَّتِ الْعَامَّةُ یَوْمَ عَاشُورَاءَ یَوْمَ بَرَکَةٍ فَبَکَى ع ثُمَّ قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع تَقَرَّبَ النَّاسُ بِالشَّامِ إِلَى یَزِیدَ فَوَضَعُوا لَهُ الْأَخْبَارَ وَ أَخَذُوا عَلَیْهِ الْجَوَائِزَ مِنَ الْأَمْوَالِ فَکَانَ مِمَّا وَضَعُوا لَهُ أَمْرُ هَذَا الْیَوْمِ وَ أَنَّهُ یَوْمُ بَرَکَةٍ لِیَعْدِلَ النَّاسُ فِیهِ مِنَ الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ وَ الْمُصِیبَةِ وَ الْحُزْنِ إِلَى الْفَرَحِ وَ السُّرُورِ وَ التَّبَرُّکِ وَ الِاسْتِعْدَادِ فِیهِ حُکْمُ اللَّهِ‏ مَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ قَالَ ثُمَّ قَالَ ع یَا ابْنَ عَمِّ وَ إِنَّ ذَلِکَ لَأَقَلُّ ضَرَراً عَلَى‏ الْإِسْلَامِ‏ وَ أَهْلِهِ ممّا وَضَعَهُ قَوْمٌ انْتَحَلُوا مَوَدَّتَنَا وَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ یَدِینُونَ بِمُوَالاتِنَا وَ یَقُولُونَ بِإِمَامَتِنَا زَعَمُوا أَنَّ الْحُسَیْنَ ع لَمْ یُقْتَلْ وَ أَنَّهُ شُبِّهَ لِلنَّاسِ أَمْرُهُ کَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ فَلَا لَائِمَةَ إِذَنْ عَلَى بَنِی أُمَیَّةَ وَ لَا عَتْبَ عَلَى زَعْمِهِمْ یَا ابْنَ عَمِّ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْحُسَیْنَ ع لَمْ یُقْتَلْ فَقَدْ کَذَّبَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ عَلِیّاً وَ کَذَّبَ مَنْ بَعْدَهُ الْأَئِمَّةَ ع فِی إِخْبَارِهِمْ بِقَتْلِهِ وَ مَنْ کَذَّبَهُمْ فَهُوَ کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ دَمُهُ مُبَاحٌ لِکُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِکَ مِنْهُ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا تَقُولُ فِی قَوْمٍ مِنْ شِیعَتِکَ یَقُولُونَ بِهِ فَقَالَ ع مَا هَؤُلَاءِ مِنْ شِیعَتِی وَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْهُمْ.»
علل الشرائع، شیخ صدوق، مکتبة داوری، ج‏1، ص 226 و 227
صُحُفٍ مُطَهَرَه