صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۸ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

امام باقر علیه السلام: شیعیان سه دسته اند: دسته اى به وسیله ما خود را مى آرایند، (با انتساب خود به ما کسب آبرو مى کنند) و دسته اى با ما نان مى خورند، (و با نام ما به مقام و جاهی می رسند.) و دسته اى از ما و با ما هستند.
عن ابی جعفر علیه السلام: الشِّیعَةُ ثلاثةُ أصنافٍ: صِنفٌ یَتَزَیَّنُونَ بنا، و صِنفٌ یَستَأکِلُونَ بنا، و صِنفٌ مِنّا و إلَینا. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 63 به سند محمد بن نبیک.  و همان، ص: 78

اما ما از کدام دسته ایم؟ چه کسانی از اهل بیت اند؟

هر که ما را دوست بدارد، او از ما اهل بیت است. به ایشان عرض شد: یابن رسول اللّه  از شماست؟ فرمود: به خدا قسم، از ماست؛ آیا نشنیده اى این سخن ابراهیم را که: «پس هرکه از من پیروى کند، او از من است»

عَن أبی جَعفَرٍ علیه  السلام: مَن أحَبَّنا فَهُوَ مِنّا أهلَ البَیتِ. قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، مِنکُم؟! قالَ: مِنّا وَاللّهِ، أما سَمِعتَ قَولَ إبراهیمَ علیه  السلام: «فَمَن تَبِعَنی فَإِنَّهُ مِنّی»
تفسیر العیّاشیّ، ج2؛ ص: 231 / 32 عن ابی عبیده و الحلبی. و الأمالی (للطوسی)، ص: 45 عن عمر بن یزید مثله. و نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص: 85 عن ابان بن تغلب مثله و...

این روایت شریفه اشاره به آن دارد، که دوستدار واقعی امام، از ایشان تبعیت می کند. در بعضی از این اخبار، به آیات دیگری نیز استناد شده است. مانند:

«إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ»

«إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّه‏»

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام کاظم علیه السّلام به فضل بن یونس فرمود: خیر را برسان و خیر بگو و اِمَّعَة نباش.

عرض کردم: امّعة چیست؟ فرمود: نگو «من با مردم هستم» و «من یکى از مردمم».

همانا رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله، فرمود: اى مردم! به راستى فقط دو راه آشکار وجود دارد، راه خیر و راه شرّ، پس نبایستى راه شرّ در نزد شما از راه خیر محبوب‏تر باشد.

عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع أَنَّهُ قَالَ: أَبْلِغْ خَیْراً وَ قُلْ خَیْراً وَ لَا تَکُونَنَّ إِمَّعَةً قُلْتُ وَ مَا الْإِمَّعَةُ قَالَ لَا تَقُلْ أَنَا مَعَ النَّاسِ وَ أَنَا کَوَاحِدٍ مِنَ النَّاسِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ هُمَا نَجْدَانِ نَجْدُ خَیْرٍ وَ نَجْدُ شَرٍّ فَمَا بَالُ نَجْدِ الشَّرِّ أَحَبُّ إِلَیْکُمْ مِنْ نَجْدِ الْخَیْرِ.
الأمالی (للمفید)، ص: 211 به سند موثق. و نیز السرائر، ج‏3، ص : 595، من کتاب المشیخة للحسن بن محبوب، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص : 164، باب 40، معانی الأخبار، ص : 266، باب معنى الإمعة، تحف العقول، ص : 413، الإختصاص، ص : 343.

واژه امعه را چنین معنا کرده اند: «الذی یتابع کلّ أحد على رأیه و لا یثبت على شی‏ء»
یعنی کسی که دنبال هر کس می رود و ثبات عقیده ندارد.

واژه ناس (مردم) در روایات فراوان برای عموم مردم یعنی عامه (غیر شیعه) به کار می رود. و البته دستور به مدارای با غیر شیعه، در کنار لزوم انکار عقاید باطل آنان در دل است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

پس به پیامبرت که پاک ترین و پاکیزه ترین است (صلی الله علیه و آله)  اقتدا کن، که راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان،
و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد،
و محبوبترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد،
پیامبر  از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند، و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و شکمش از همه خالیتر بود، دنیا را به او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز می دانست.
اگر در ما نباشد جز آنکه آنچه خدا و پیامبرش دشمن می دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا، و سرپیچی از فرمانهای او کافی بود.
و همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر روی زمین می نشست و غذا می خورد، و چون برده ساده می نشست، و با دست خود کفش خود را وصله می زد، و جامه خود را با دست خود می دوخت، و بر الاغ برهنه می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد.

فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ( صلی الله علیه وآله ) فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّی وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّی وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ قَضَمَ الدُّنْیَا قَضْماً وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَی أَنْ یَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَکَفَی بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ لَقَدْ کَانَ ( صلی الله علیه وآله ) یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِیَ وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ
بخشی از خطبه 160 نهج البلاغه
میلاد پر خیر و برکت رحمة للعالمین، حضرت رسول اکرم، محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک باد.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام سجاد علیه السلام: از دروغ کوچک و بزرگش، جدّى و شوخیش بپرهیزید، زیرا انسان هرگاه در چیز کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ نیز جرئت پیدا مى کند.

«اِتَّقُوا الْکَذِبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ، فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا کَذِبَ فِى الصَّغیرِ اجْتَرَأَ عَلَى الْکَبیرِ.»

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 338، تحف العقول، ص 278.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق (ع)، رسول خدا (ص) فرمود: به راستى که بلاى بزرگ، اجر بزرگ دارد، و هر گاه خدا بنده‏ اى را دوست دارد، بلاى بزرگ به او مى‏ دهد، هر که خشنود باشد، خدا از او خشنود است و هر که از بلا خشم گیرد، خدا بر او خشم گیرد.
عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ زَیْدٍ الزَّرَّادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ عَظِیمَ الْبَلَاءِ یُکَافَأُ بِهِ عَظِیمُ الْجَزَاءِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ فَمَنْ رَضِیَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ الرِّضَا وَ مَنْ سَخِطَ الْبَلَاءَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ السَّخَطُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 253 (باب شدة ابلاء المومن ح8)

از امام باقر (ع)، فرمود: همانا مؤمن در دنیا بلا بیند به اندازه ‏اى که دین دارد.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّمَا یُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ فِی الدُّنْیَا عَلَى قَدْرِ دِینِهِ أَوْ قَالَ عَلَى حَسَبِ دِینِهِ‏. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 253 (باب شدة ابلاء المومن ح9)

امام صادق علیه السلام : اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است ، آرزو می کرد او را با قیچی ها تکه تکه کنند.
عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُور عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ. الکافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15)

و مشابه آن روایات بسیاری است، مانند:

رسول الله ص:در روز قیامت کسانى که در دنیا با صحّت و عافیت به سر بردند آرزو می کنند که گوشت بدن آنها را با مقراض در دنیا چیده بودند به خاطر آنچه که مى‏ بینند از ثوابها که به اهل بلا مى ‏دهند.
یَوَدُّ أَهْلُ الْعَافِیَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَّ لُحُومَهُمْ قُرِضَتْ بِالْمَقَارِیضِ لِمَا یَرَوْنَ مِنْ ثَوَابِ أَهْلِ الْبَلَاءِ.
إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج‏1، ص: 43. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏18، ص: 318

این روایات شبهات زیادی را حل می کند. زیرا در نگاه سطحی که دنیا را ملاک ارزش و محبوبیت حتی نزد خداوند می داند، بسیاری از مصائب اولیای خدا توجیه روشنی ندارد. و این معارف این نگاه را رد، و عکس آن را ثابت می نماید. و به تعبیر روایت نخست از همین باب کافی از امام صادق علیه السّلام «سخت ترین مردم از لحاظ بلا و گرفتارى پیغمبرانند، سپس کسانى که در پى آنانند، سپس کسى که از دیگران بهتر است به ترتیب.»

در رابطه با روایات فوق باید دقت داشت که هر چند شاید عموما ابتلائات مومن شدید باشد. اما ممکن است استثنائاتی هم داشته باشد. لذا مومنی که در دنیا از مواهب و نعمت های گوناگون بهره ببرد، و در کنار زندگی آرام و خوب در این دنیا، با شکر نعمت و طاعت الهی، آخرت خوبی هم دارد. و نیز بر عکس آن ممکن است کسی به خاطر عمل بدش دنیا و آخرت خرابی داشته باشد.

روایات زیر مطلب را روشن تر می نماید:

روایاتی زیبا در مورد رضایت به قضای الهی در بابی از کافی شریف

رأس طاعت خدا

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام:به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش، بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.

عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارج الله رَجاءَ لایجرّئک عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُک مِن رَحمته.
الکافی، ج۲، ص۶۷ و تفسیر قمی، ج۲ ص۱۶۴ و تحف العقول، ص۳۰۴ و امالی صدوق ره ص۱۴. و ص۶۶۹ بما یشبهه.

حارث یا پدرش مغیره به امام صادق (ع ) عرض کرد: وصیت لقمان به پسرش گفت : از خدای عزوجل چنان بترس که اگر نیکی جن و انس را بیاوری ترا عذاب کند، و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاوری به تو ترحم کند.
سپس امام صادق (ع ) فرمود: هیچ بنده مؤمنی نیست، جز آنکه در دلش دو نور است : نور خوف و نور رجاء که اگر این وزن شود از آن بیش نباشد و اگر آن وزن شود، از این بیش نباشد.

عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا کَانَ فِی وَصِیَّةِ لُقْمَانَ قَالَ کَانَ فِیهَا الْأَعَاجِیبُ وَ کَانَ أَعْجَبَ مَا کَانَ فِیهَا أَنْ قَالَ لِابْنِهِ خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ‏ بِذُنُوبِ‏ الثَّقَلَیْنِ‏ لَرَحِمَکَ‏  ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کَانَ أَبِی یَقُولُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَى هَذَا.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 67 بَابُ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ/ ح1. اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج : 3 ص : 109. و در همین باب اسناد مختلفی آمده است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق سلام الله علیه:
بهترین چیزى که پدران براى پسرانشان به ارث مى گذارند، ادب و تربیت است، نه مال؛ چرا که مال مى رود و ادب مى ماند.
إنَّ خَیرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لِأَبنائِهِم الأَدَبُ لاَ المالُ فَإِنَّ المالَ یَذهبُ و الأَدَبَ یَبقى.
کافی: ج ۸ ص ۱۵۰ ح ۱۳۲؛
صُحُفٍ مُطَهَرَه
هیچ گناهی را کوچک نشماریم...
از ابوهاشم جعفرى روایت است از امام حسن عسکرى علیه السلام که فرمود: از گناهانى که آمرزیده نمى شود قول آدمى است که مى گوید کاش مؤ اخذه نمى شدم مگر به همین گناه، یعنى کاش گناه من همین بود من در دل خود گفتم که این مطلب دقیقى است و شایسته است از براى آدمى که تفقد کند از نَفْس خود هر چیزى را. چون این در دل من گذشت آن حضرت رو کرد بر من و فرمود: راست گفتى اى ابوهاشم، ملازم شو آنچه را که در دل خود گذرانیدى، پس به درستى که شِرک در میان مردم از جنبیدن مورچه بر سنگ خارا در شب تاریک پنهان تر است.
عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لَا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَیْتَنِی لَا أُؤَاخَذُ إِلَّا بِهَذَا فَقُلْتُ فِی نَفْسِی إِنَّ هَذَا لَهُوَ الدَّقِیقُ وَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَفَقَّدَ مِنْ نَفْسِهِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ صَدَقْتَ یَا أَبَا هَاشِمٍ الْزَمْ مَا حَدَّثَتْکَ بِهِ نَفْسُکَ فَإِنَّ الْإِشْرَاکَ‏ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ الذَّرِّ عَلَى الصَّفَا فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ وَ مِنْ دَبِیبِ الذَّرِّ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ.
إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، ص: 374 مسنداً
محدث قمی ره گوید: تعبیر مى شود از این قسم از گناهان به مُحقرات و روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمود: بپرهیزید از محقرات از گناهان به درستى که آن آمرزیده نمى شود. و از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم مروى است که فرمود: به درستى که ابلیس راضى شد از شما به محقرات( گناهان صغیره) و فرمود: به ابن مسعود (در وصیت خود به او) که اى ابن مسعود! حقیر و کوچک مشمار البته گناه را و اجتناب کن از گناهان کبیره، پس به درستى که بنده چون نظر افکند روز قیامت به گناهان خود بگرید چشمان او چرک و خون.
و از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام است که شدیدترین گناهان آن گناهى است که صاحبش آن را سبک شمرد.
منتهی الامال جلد دوم باب سیزدهم

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد: از کجا پیامبران و رسولان خداوند به اثبات مى ‏رسند؟
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چون ثابت کردیم، برای ما  آفریدگار و سازنده ای برتر از ما و همه مخلوقات است و او آفریدگار حکیمی است که مردم قادر به مشاهده و ارتباط حسی با او نیستند، نه او با مردم همنشینی دارد و نه مردم با او، تا با او محاجه و گفتگو نمایند، ثابت می شود که برای او نمایندگانی در میان مردم است که آنها را به مصالح و منافعشان، و آنچه را که مایه بقا و حیات آنهاست و ترک آن، مایه نابودی شان، رهنمون می شوند. پس بدین ترتیب، ضرورت وجود فرمان دهندگان و بازدارندگان ، از جانب خداوند حکیم دانا در میان خلقش، روشن می شود.
و با آن ثابت مى‏ شود که براى خداوند معبرانی وجود دارد که آنها همان  پیامبران و برگزیدگان از میان خلقش هستند؛ حکیمانی مى‏ باشند که با حکمت و دانش پرورش یافته ‏اند و به حکمت معبوث شده ‏اند.
و در عین مشارکت با مردم در آفرینش و شکل، در احوال درونی و صفات با آنها شریک نیستند، از سوی خدای حکیم و دانا به وسیله حکمت و دلائل و براهین و شواهد از قبیل زنده کردن مردگان، مداوای مبتلایان به پیسی و جذام، تایید می شوند؛
و زمین خدا هیچگاه از حجت الهی تهی نمی گردد که با او دانشی است که بر راستی گفتار رسول و وجوب عدالت وی راهنمایی می کند.
قَالَ السَّائِلُ فَمِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ أَنْبِیَاءَ وَ رُسُلًا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا یُلَامِسَهُمْ وَ لَا یُلَامِسُوهُ وَ لَا یُبَاشِرَهُمْ وَ لَا یُبَاشِرُوهُ وَ لَا یُحَاجَّهُمْ وَ لَا یُحَاجُّوهُ فَثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ یَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الآْمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ ثَبَتَ عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مُعَبِّرِینَ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ فِی أَحْوَالِهِمْ عَلَى مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ وَ التَّرْکِیبِ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ وَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ وَ الشَّوَاهِدِ مِنْ إِحْیَاءِ الْمَوْتَى وَ إِبْرَاءِ الْأَکْمَهِ وَ الْأَبْرَصِ فَلَا تَخْلُو أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالِ الرَّسُولِ وَ وُجُوبِ عَدَالَتِهِ.
التوحید/باب 36
/ الرد على الثنویة و الزنادقة/ح1
هو الهادی
رسول خدا ص فرمودند: فقها امین (و مورد اعتماد) پیامبرانند تا هنگامى که وارد (مطامع و‌ لذایذ و ثروت هاى نارواى) دنیا نشده باشند.
گفته شد: اى رسول خدا ! ورودشان در دنیا چیست؟». فرمود: "اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ" «پیروى کردن از سلطان. پس اگر چنین کردند از آنها در مورد دینتان، بر حذر باشید.»‌
علِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، [باب المستأکل بعلمه و المباهی به]، ص : 46

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیر المومنین على علیه السّلام در هنگام شهادت وصیت نمود و فرمود: اى فرزند من در زندگى خود میانه‏ رو باش و در عبادت هم متوسط عمل کن، و همواره به کارهائى مشغول باش که توانائى آن را دارى که با میل و رغبت آن را انجام دهى‏.
فِی وَصِیَّةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عِنْدَ وَفَاتِهِ‏ وَ اقْتَصِدْ یَا بُنَیَّ فِی مَعِیشَتِکَ وَ اقْتَصِدْ فِی عِبَادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فِیهَا بِالْأَمْرِ الدَّائِمِ الَّذِی تُطِیقُه‏.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 214 از امالی مفید و شیخ طوسی

امام باقر علیه السلام: چیزى نزد خداى عز و جل دوست‏تر از عملى که ادامه داشته باشد نیست، اگر چه اندک باشد.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَمَلٍ یُدَاوَمُ عَلَیْهِ وَ إِنْ قَلَّ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 82

و در همین معنا چند خبر دیگر در همین باب کافی. مانند:

امام صادق علیه السّلام : مبادا عملى را بر خود واجب گردانى (که سنگینی آن موجب شود) که 12 ماه آن را ترک کنی.

امیرالمومنین علیه السلام :جاهل و نادان یا در حال افراط است و یا تفریط و اعتدالى در او نیست.

عن أمیر المؤمنین علیه السلام قَالَ: لَا یُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 479 و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 217 عنه.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام رضا ع فرمود: مؤمن، مؤمن نباشد تا در او سه خصلت باشد: روشى از پروردگارش و روشى از پیغمبرش و روشى از امامش. روش پروردگارش راز پوشى است؛ خداى جل جلاله فرماید:«داناى نهانست و احدى بر راز او مطلع نشود جز رسولى که خود پسندد»، روش پیغمبرش مدارا با مردم، زیرا خداى عز و جل به پیغمبرش دستور مداراى با مردم داد و فرمود:«عفو پیشه کن و به نیکى دستور ده و از نادانان رو برگردان»، روش امامش شکیبائى در سختى و فکارى و گاه نبرد است،‏ خداى عز و جل می فرماید:« آنان که شکیبایند در سختى و فکارى و گاه نبرد هم آنان باشند که راستى کردند و هم آنهایند پرهیزکاران.»
عن مولی للرضا ع سمعت أبی الحسن علیه السلام یقول: لا یکون المؤمن مؤمنا حتى یکون فیه ثلاث خصال: سنه من ربه وسنه من نبیه وسنه من ولیه فالسنه من ربه: کتمان سره قال الله عز وجل: (عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا إلا من ارتضى من رسول) (١) وأما السنة من نبیه فمداراة الناس فإن الله عز وجل أمر نبیه (ص) بمداراة الناس فقال: (خذ العفو وأمر بالعرف واعرض عن الجاهلین) (٢) وأما السنة من ولیه فالصبر فی البأساء والضراء فان الله عزوجل یقول: (والصابرین فی البأساء والضراء) (٣).
(۱) سوره جن آیات ۲۶ و ۲۷
(۲) سوره اعراف آیه ۱۹۹
(۳) سوره بقره آیه ۱۷۷
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 241. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۲۳۳. الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمره‏اى، متن، ص: 330

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام حسن علیه السلام: هرکس به حسن انتخاب خداوند تکیه کند، آرزوی داشتن وضعی دیگر، جز آن وضعی که خدا برایش انتخاب کرده، نکند.
الإمام الحسن (علیه السلام): من اتکل على حسن الإختیار من الله لم یتمن أنه فی غیر الحال التی اختارها الله له.
تحف العقول، ص۲۳۴

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: چون مردى را گرفتار بلا دیدى و خدا به تو نعمت عافیت داده بگو: «بار خدایا، نه من مسخره کنم و نه بر خود ببالم ولى تو را سپاس گزارم بر بزرگترین نعمتها که به من داده‏ اى» (نعمت عافیت و تندرستى و...).
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ وَ قَدِ ابْتُلِیَ وَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ فَقُلِ- اللَّهُمَّ إِنِّی لَا أَسْخَرُ وَ لَا أَفْخَرُ  وَ لَکِنْ أَحْمَدُکَ عَلَى عَظِیمِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 98/ 22

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: چون گرفتاران را دیدید، خدا را شکر کنید و 👈 به آنها نشنوانید (آهسته بگوئید) زیرا اندوهگینشان می سازد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الْبَلَاءِ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ لَا تُسْمِعُوهُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ یَحْزُنُهُمْ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 98/ 23

فراوان می شود که وقتی ملتفت به گرفتاری های دیگران می شویم، حس شکر گزاری در ما تقویت می شود. و به خلاف آن هم گاه بعضی افراد غافل از دیگران، چنان مصیبت خود را بزرگ می شمارند که زندگی خود را مختل می سازند.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام رضا علیه السلام:
کسى که به مال حلال اندک، راضى شود، مخارجش سبک مى شود، خانواده اش برخوردار مى گردند، خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا مى کند و او را سالم و بى گناه از دنیا به دارالسلام بهشت بیرون مى برد.
عن الامام الرِّضا علیه السلام: مَنْ رَضِىَ بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِ خـَفَّتْ مـَؤُنَتـُهُ وَ تَنَعـَّمَ اَهـْلـُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّه ُ داءَ الدُّنْیا وَ دَوائَها وَ اَخْرَجـَهُ مِنْها سالِما.
الکافی، ج8 ص  347، مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 269.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

زندیقی از امام صادق علیه ‏السلام پرسید: حقیقت ذات خداوند متعال چیست؟
حضرت فرمودند: او چیزی است بر خلاف همه چیزها، از اینکه می‏ گویم او "شی‏ء" است اثبات معنایی واقعی را بفهم، و نتیجه بگیر که او دارای شیئیت حقیقی است، ولی نه جسم است و نه صورت، نه محسوس می‏ شود و نه با حواس پنجگانه ادراک می‏ گردد، نه اوهام او را درمی‏ یابند و نه زمان‏ها از او می‏ کاهند و دگرگونش می‏ سازند.
سائل پرسید: آیا او را سمیع و بصیر می‏دانید؟
امام علیه ‏السلام فرمودند: او سمیع بصیر است، شنوای بدون جارحه و بصیر بدون آلت است، بلکه او به نفس حقیقت ذات خود شنواست و به نفس وجود متعالی خود بیناست، و اینکه می‏ گویم به نفس خود شنوا و بیناست نه بدین معناست که او چیزی است و نفس چیزی دیگر، لکن تعبیری از خویش آوردم چرا که تو سؤال می‏ کنی و من می‏ خواهم به تو بفهمانم.
باز می‏گویم: به کل خود می‏ شنود البته نه اینکه او کلی داشته باشد که دارای اجزا باشد، لکن خواستم به تو بفهمانم و تعبیر از آن من است. و حاصل کلام من جز این نیست که او سمیع بصیر عالم خبیر است، بدون اینکه ذاتی دارای اجزای متفاوت و مختلف داشته باشد.
زندیق پرسید: پس او چیست؟!
امام صادق علیه ‏السلام فرمودند: او پروردگار است، او معبود است، او الله‏ است، و گفته من "الله‏" تنها اثبات این حروف "الف و لام و ها" نیست، من معنا را در نظر دارم، و آن معنا همان ذاتی است که آفریننده اشیا و صانع آن‎هاست، این حروف آن معنا را می‏رساند، و او همان واقعیتی است که به نام الله‏ و رحمان و رحیم و عزیز و مانند آن خوانده می‏ شود، و او همان معبود جل و عز است.
زندیق گفت: ما هیچ چیز در نظر نمی ‏آوریم مگر اینکه مخلوق می ‏باشد.
امام صادق علیه ‏السلام فرمودند: اگر چنان باشد که تو می‏ گویی، پس تکلیف به توحید از گردن ما برداشته است، زیرا ما مکلف نیستیم به چیزی اعتقاد داشته باشیم که اصلا توجهی به آن نیست.
ولکن می‏ گوییم: هر چیزی که با حواس یافته شود ادراک می‏ گردد، پس هر چه که حواس آن را بیابد و بشناسد مخلوق است.
و ما ناچاریم که وجود صانع اشیا را نیز اثبات کنیم، به گونه‏ ای که نه نفی لازم آید و نه تشبیه، زیرا نفی همان ابطال و عدم است، و تشبیه نیز از آن مخلوقی است که ترکیب و تألیف در وجود آن آشکار است.
چون مخلوقات موجودند پس صانع و خالق اشیا را باید اثبات کرد، چرا که مخلوقات به ناچار باید خالق داشته باشند و آن خالق غیر خود آنهاست و شبیه آنها نیست.
سائل گفت: اگر شما وجود او را اثبات کردید، پس او را تعریف کرده و قابل شناخت نیز دانسته ‏اید.
امام علیه ‏السلام فرمودند: حقیقت وجود او را تعریف و بیان نکردم بلکه تنها او را اثبات کردم، زیرا بین "بودن و نبودن" چیز سومی وجود ندارد.
سائل گفت: آیا او دارای انیت و ماهیت نیز هست؟
امام علیه ‏السلام فرمودند: آری، هیچ چیز وجود ندارد مگر با انیت و ماهیت.
سائل پرسید: آیا دارای کیفیت نیز هست؟
حضرت فرمودند: خیر، زیرا کیفیت چیزی است که شی‏ء به واسطه آن مورد وصف و شناخت و ادراک قرار می‏ گیرد. ما ناچاریم از تعطیل و تشبیه خارج شویم، زیرا هر کس او را نفی کرد انکار وجود او نموده، ربوبیت او را ابطال کرده است. و هر کس او را شبیه غیر داند او را دارای اوصاف مخلوقات و مصنوعاتی که لایق ربوبیت نیستند اثبات کرده است.
باید ذاتی را اثبات کرد بدون کیفیت، به گونه‏ ای که غیر او سزاوار آن نباشد، و در آن حقیقت شریک و همانند نپذیرد، و مورد احاطه و ادراک و شناخت قرار نگیرد، و جز خود او آن را نشناسد.

التوحید ،باب الرد علی الثنویه و الزنادقه،ح1

پستهای مرتبط:
تباین ذاتی خدا و مخلوق
هرچه به ذهن آید حتی اگر دقیق ترین معانی باشد مخلوق است...
آنچه در ذهن و قلب ما پدید آید خود مخلوقی بیش نیست...
کسی که ادعای دیدن و رؤیت خداوند در دنیا و آخرت را بکند، دین ندارد!
این فعل خداست که متجلی و نمایان است نه ذات خدا

هو الهادی
امام محمد بن علی باقر العلوم علیه السلام :
آگاه باشید که اگر شخصی شبها را به عبادت و روزها را به روزه بگذراند و همه دارایی خود را صدقه بدهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما اهل معرفت و ولایت ولی خدا نباشد تا او را دوست داشته باشد و همراهی کند و همه اعمالش بر طبق راهنمایی و نظر او باشد، چنین کسی بر خدا حقی پیدا نمیکند تا او را پاداش دهد و از اهل ایمان نیست.

اَما لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ و صامَ نَهارَهُ و تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ و حَجَّ جَمیعَ دَهرِهِ و لَم یَعرِف وِلایَةَ وَلِیِّ اللّهِ فَیُوالیهِ و یَکونَ جَمیعُ اَعمالِهِ بِدَلالَتِهِ اِلیهِ ، ما کانَ لَهُ عَلی اللّهِ جَلَّ و عَزَّ حَقٌّ فی ثَوابِهِ و لا کانَ مِن اَهلّ الایمانِ.
الکافی، (ط - الإسلامیة) ج‏2، کتاب الایمان و الکفر , ص: 19، باب دعائم الاسلام، ح٥ به سند صحیح.

آنچه خدا میخواهد این است که اعمال انسانها تحت هدایت و راهنمایی کسانی باشد که خدا، خود، ایشان را به عنوان ولی و سرپرست و صاحب اختیار مؤمنان قرار داده است، و به رأی خود چیزی را به خدا نمی بندند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام سجاد علیه السلام : دعاى مؤمن از سه حال خارج نیست:
یا برایش ذخیره مى‏ گردد،
یا در دنیا برآورده مى‏ شود،
یا بلایى را که مى‏ خواهد به او برسد، دفع مى ‏کند.
المؤمنُ مِن دُعائهِ ‏على ثلاثٍ: إمّا أن یُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن یُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن یُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ یُریدُ أن یُصِیبَهُ؛
تحف العقول، ص 280 و این معنا از روایات زیادی قابل استفاده است.


از امام صادق (ع) فرمود: راستى مؤمن براى حاجت خود به درگاه خدای عز و جل دعا مى‏ کند و خدای عز و جل مى ‏فرماید: اجابتش را به تأخیر اندازید براى اشتیاق به آواز او و دعاء او، و چون روز قیامت شود خدای عز و جل فرماید: اى بنده من! دعا کردى و اجابت تو را به تأخیر انداختم، اکنون ثواب تو چنین و چنان است و تو مرا در باره چنین و چنان (ناقابل دعا کردى) و من اجابت تو را به تأخیر انداختم و ثوابت چنان و چنان است، گوید: مؤمن آرزو مى ‏کند که کاش هیچ دعائى براى او در دنیا به اجابت نرسیده بود (و ثوابش براى آخرت او ذخیره شده بود) براى آنچه که از حسن پاداش الهى مى‏ بیند.
عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِی دَعَوْتَنِی فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا وَ دَعَوْتَنِی‏ فِی کَذَا وَ کَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَیَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا مِمَّا یَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ.
الکافی، (ط - الإسلامیة) ج‏2، ص: 491/ 9

صُحُفٍ مُطَهَرَه