صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

عبد الاعلى گوید: از امام صادق علیه السلام راجع بقول عامه پرسیدم که گویند: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده: «هر که بمیرد و امامى نداشته باشد، بمرگ جاهلیت مرده است» فرمود: درست است به‌خدا. عرض کردم: امامى (در مدینه) وفات کرده و مردى در خراسان است و نمی‌داند وصى او کیست، همین دورى از امام براى او عذر نیست؟ فرمود: معذور نیست. چون امام بمیرد، برهان و حجت وصیش بر کسانى است که در سرزمین او هستند. و بر کسانى که در سرزمین امام نیستند، چون خبر وفات او را شنیدند، لازم است (برخی‌شان برای شناخت امام جدید) سفر کنند، همانا خداى عز و جل می‌فرماید: «چرا از هر گروه از مؤمنان، دسته‌‏اى کوچ نکنند تا درباره دین، دانش بیاموزند و چون باز گشتند قوم خویش را بیم دهند، شاید آنها بترسند(توبه: 122)
عرض کردم: اگر دسته‌اى کوچ کردند و بعضى از آنها پیش از آنکه (به شهر امام) برسد و بداند بمیرد؟
فرمود: خداى جل و عز می‌فرماید: «و هر که براى مهاجرت بسوى خدا و رسولش از خانه خویش در آید، آنگاه مرگ وى فرا رسد، پاداش او بعهده خدا باشد.»
(نساء: 99) ...

در ادامه روایت نیز پرسش‌های جالبی آمده است. مثلاً از این‌که گاه بعد از وفات یک امام، امام بعد، درِ خانه خود را بسته، (از روی تقیه) مردم را بسوى خود فرا نمی‌خواند و نه دیگرى ایشان را به سوی امام راهنمائى می‌کند. در حدیث بالا به اموری چون وصایت اشاره شده، و آمده که مثلاً نافع مولی ابن عمر (م116) یکی از چهار شاهد وصایت امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام بوده است.

هم‌چنین در روایات دیگری نیز همین آیه سوره نساء در مورد زراره به کار رفته است. چه زراره بعد از امام صادق علیه السلام، فرزندش را از عراق برای شناخت امام بعد فرستاده بود، ولی قبل از برگشت فرزندش از مدینه، درگذشت (تفسیر العیاشی، ج‏1، ص271؛ رجال الکشی، ص156).
بنا بر روایات دیگری بلافاصله امامت امام کاظم علیه السلام علنی نشده بود، و تا مدتی برخی از اصحاب حتی در مدینه حیران بوده اند.
(الکافی، ج‏1، ص351)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ- قُلْتُ فَإِنَّ إِمَاماً هَلَکَ وَ رَجُلٌ بِخُرَاسَانَ لَا یَعْلَمُ مَنْ وَصِیُّهُ لَمْ یَسَعْهُ ذَلِکَ قَالَ لَا یَسَعُهُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَکَ وَقَعَتْ حُجَّةُ وَصِیِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِی الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْرِ عَلَى مَنْ لَیْسَ بِحَضْرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ قُلْتُ فَنَفَرَ قَوْمٌ فَهَلَکَ بَعْضُهُمْ قَبْلَ أَنْ یَصِلَ فَیَعْلَمَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏.  ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ قُلْت‏... الکافی، ج‏1، ص378؛ و به طرق دیگر از ثقات: الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص87

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از حضرت زهرا سلام الله علیها از رسول الله صلی الله علیه و آله از جبرئیل:
همانا سعادتمند کامل و حقیقی کسی است که علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگ آن حضرت، دوست داشته باشد. و همانا یدبخت حقیقی کسی است که علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگ آن حضرت، دشمن بدارد.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثنا جَنْدَلُ بْنُ وَالْقٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِیُّ [الواقدی]، عَنْ عَبَّادٍ الْکَلْبِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حُسَیْنٍ، عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَى، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَشِیَّةَ عَرَفَةَ فَقَالَ: «إِنَّ اللهَ بَاهَى بِکُمْ وَغَفَرَ لَکُمْ عَامَّةً وَلِعَلِیٍّ خَاصَّةً، وَإِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُمْ غَیْرُ مُحَابٍ لِقَرَابَتِی، هَذَا جِبْرِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّ السَّعِیدَ حَقٌّ، السَّعِیدُ مَنْ أَحَبَّ عَلِیًّا فِی حَیَاتَهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ، وَإِنَّ الشَّقِیَّ کُلُّ الشَّقِیِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِیًّا فِی حَیَاتِهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ»

المعجم الکبیر للطبرانی، 22/ 415؛ العلل المتناهیة فی الأحادیث الواهیة، 1/ 237 از حاکم نیشابوری به طریق دیگر از جندل بن والق؛ فضائل الصحابة لأحمد بن حنبل، 2/ 658 که ظاهراً از زیادات راوی کتاب است.
و از منابع امامیه: الأمالی للصدوق، ص182 المجلس 34‏ به سند بالا؛ و به طریق دیگر از زید بن ثابت با تعبیر نزدیک: همان، ص583 المجلس 85‏؛ علل الشرائع، ج‏1، ص144

صُحُفٍ مُطَهَرَه

در فروع کافی و الغارات آمده امیرالمومنین علیه السلام به مأمور زکات خود فرمودند:

🔺... وقتی به سرزمینی رسیدی بدون اجازه وارد آن سرزمین نشو. میان آنها گشت نزن! بیرون سرزمین بایست و منتظر باش تا تو را به درون خود راه بدهند. به آنها بگو:
ای بندگان خدا، مرا دوست خدا و ولی خدا (امیرالمومنین علی بن ابیطالب) به سوی شما فرستاده است، تا اگر زکاتی دارید پرداخت کنید. اگر گفتند: ما چیزی نداریم که به تو بدهیم! حرفت را تکرار نکن.

🔹حرف آنها را بپذیر و آنها را به حال خود رها کن و به سراغ قبیله دیگر برو! مبادا آنها را بترسانی! مبادا آنها را تهدید کنی!
مبادا با قدرت و سلطه و زور بر آنان وارد شوی! اگر اجازه دادند که وارد سرزمین شان بشوی، وارد شو و بر آنها سلام کن.

🔺امّا هرگز به اموال و دارایی آنها دست نزن! تنها زمانی اجازه داری به اموال و دارایی آنها نزدیک بشوی و دست بزنی که خودشان به تو اجازه بدهند.

🔹وقتی اجازه دادند، اموال ایشان را به دو قسمت تقسیم کن و از آنها بخواه از این دو قسمت، هر کدام را که میخواهند بردارند. آن قسمت باقیمانده را دوباره به دو قسمت تقسیم کن و باز از آنها بخواه هر قسمت را که میخواهند بردارند. آنقدر این روش را ادامه بده تا به اندازه زکات معلوم آنها برسی!

🔺هرگز به انتخاب آنها ایراد نگیر. بگذار آنها در انتخاب سهم خود آزاد باشند.

🔹اگر کارت تمام شد و دیدی که آنها باز به همان ذره آخر نیز اعتراض دارند و دلشان راضی نیست و میخواهند چیزی را از تو پس بگیرند، آنها را آزاد بگذار تا هر چه میخواهند از تو پس بگیرند.
اگر خواستند دوباره و از نو همه را قسمت و تقسیم کنی، تو بپذیر و دوباره از نو طبق خواست ایشان اموالشان را قسمت کن.

🔺اگر در اموال ایشان بچه شتری بود که مادری داشت، بچه شتر را از مادرش جدا نکن!
اگر شیر ماده شتری جزو زکات بود، بیش از اندازه از آن شیر نگیر تا بچه شتر گرسنه نماند و صدمه نبیند.

🔺اگر زکات مردم را جمع کردی، سنگینی آنها را به حیوانات تحمیل نکن.
در باربری عدالت را میان حیوانات رعایت کن. از هر آبراهی که گذشتید به حیوانات آب بنوشان و اگر جایی خسته بودید و استراحت کردید، به حیوانات نیز فرصت استراحت و چریدن بده!


علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسى‏، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ، قَالَ: سمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
«بَعَثَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ- مُصَدِّقاً مِنَ الْکُوفَةِ إِلى‏ بَادِیَتِهَا، فَقَالَ لَهُ: یَا عَبْدَ اللَّهِ، انْطَلِقْ، وَ عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَ لَاتُؤْثِرَنَّ دُنْیَاکَ عَلى‏ آخِرَتِکَ، وَ کُنْ حَافِظاً لِمَا ائْتَمَنْتُکَ عَلَیْهِ، رَاعِیاً لِحَقِّ اللَّهِ فِیهِ حَتَّى تَأْتِیَ نَادِیَ بَنِی فُلَانٍ
فَإِذَا قَدِمْتَ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْیَاتَهُمْ ثُمَّ امْضِ إِلَیْهِمْ بِسَکِینَةٍ وَ وَقَارٍ حَتَّى تَقُومَ بَیْنَهُمْ وَ تُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قُلْ لَهُمْ یَا عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِی إِلَیْکُمْ وَلِیُّ اللَّهِ لآِخُذَ مِنْکُمْ حَقَّ اللَّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّونَ إِلَى وَلِیِّهِ فَإِنْ قَالَ لَکَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَکَ مِنْهُمْ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخِیفَهُ أَوْ تَعِدَهُ إِلَّا خَیْراً فَإِذَا أَتَیْتَ مَالَهُ فَلَا تَدْخُلْهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَکْثَرَهُ لَهُ فَقُلْ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِی فِی دُخُولِ مَالِکَ فَإِنْ أَذِنَ لَکَ فَلَا تَدْخُلْهُ دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَیْهِ فِیهِ وَ لَا عُنْفٍ بِهِ فَاصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ أَیَّ الصَّدْعَیْنِ شَاءَ فَأَیَّهُمَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضْ لَهُ ثُمَّ اصْدَعِ الْبَاقِیَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ فَأَیَّهُمَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضْ لَهُ وَ لَا تَزَالُ کَذَلِکَ حَتَّى‏ یَبْقى‏ مَا فِیهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اللَّهِ- تَبَارَکَ وَ تَعَالى‏- مِنْ مَالِهِ، فَإِذَا بَقِیَ ذلِکَ فَاقْبِضْ حَقَّ اللَّهِ مِنْهُ، وَ إِنِ اسْتَقَالَکَ فَأَقِلْهُ، ثُمَّ اخْلِطْهَا، وَ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِی صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتّى‏ تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِی مَالِهِ، فَإِذَا قَبَضْتَهُ فَلَا تُوَکِّلْ بِهِ إِلَّا نَاصِحاً شَفِیقاً أَمِیناً حَفِیظاً غَیْرَ مُعْنِفٍ لِشَیْ‏ءٍ مِنْهَا، ثُمَّ احْدُرْ کُلَّ مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ کُلِّ نَادٍ إِلَیْنَا نُصَیِّرْهُ حَیْثُ أَمَرَ اللَّهُ... 📚 کافی، الإسلامیة، ج3، ص536؛ الغارات، ج‏1، ص75 به سند دیگر از امام صادق ع؛ نامه 25 نهج البلاغه

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از ابو عبد اللَّه صادق (ع) روایت است که فرمود: طاعت و عبادت را بر جان خود به اکراه تحمیل نکنید.
از حنان بن سدیر، گوید شنیدم ابو عبد اللَّه صادق (ع) مى‌‏گفت: هر گاه که خداوند عز و جل بنده خود را دوست بدارد، در برابر طاعت کم و بى‌‏مقدار، پاداش جزیل بدو عطا خواهد کرد. بر خدا سنگین و ناگوار نیست که طاعت ناچیز را پاداشى وافر و عظیم عطا فرماید.

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُکَرِّهُوا إِلَى أَنْفُسِکُمُ الْعِبَادَةَ.
- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً فَعَمِلَ عَمَلًا قَلِیلًا جَزَاهُ بِالْقَلِیلِ الْکَثِیرَ وَ لَمْ یَتَعَاظَمْهُ أَنْ یَجْزِیَ بِالْقَلِیلِ الْکَثِیرَ لَهُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص86؛ گزیده کافى، ج‏1، ص171

انسان باید در کارها ظرفیت خود را در نظر بگیرد. بعضی از سران غلو که بعدها اباحی و بی‌بند و بار شدند، روزگاری در عبادات افراط می‌کردند . چه خوش گفته‌اند جاهل را جز اهل افراط یا تفریط نمی‌بینی (نهج البلاغة، ط الصبحی صالح، ص479)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

نقل است حضرت ابو عبد الله صادق علیه السلام در ماه رمضان چنین دعا می‌فرمود:
پروردگارا به تو توسل جسته و از تو حاجتم را می‌خواهم. هرکس حاجتش را از مردم بخواهد، من جز از تو نمی‌خواهم، یکتایی و شریکی برایت نیست. و از فضل و رضایتت می‌خواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و در این سال برایم راهی به خانه‌ات بگشایی، تا حجی نیکو، پذیرفته، پاک و خالص برایت به جا آرم، که بدان چشمم روشن و جایگاهم بالا رود، و روزی‌ام کنی که چشمم را فرو گیرم، و دامنم را حفط کنم و دستم را از تمامی حرام‌هایت کوتاه دارم. تا آن‌جا که هیچ چیز نزد من بهتر از طاعت و خشیت تو و انجام آن‌چه تو پسندی و ترک آن‌چه  از آن نهی کردی و ناپسندش داری نباشد. و این‌ها را در گشایش و آسانی و عافیت قرار ده. و شکر نعماتت بر من را مرحمت فرما.
 از تو می خواهم که مرگ مرا شهادت در راه خودت، در زیر پرچم رسول الله (صلی الله علیه و آله)، و به همراه اولیایت قرار دهی، و به وسیله من دشمنان خودت و پیامبرت را نابود سازی. و از تو می خواهم که مرا اکرام نمایی (هرچند) با خواری هرکس از مخلوقاتت (از بدکاران). و مرا برای اکرام احدی از اولیایت خوار مساز. پروردگارا چنان کن که با پیامبر راه در پیش گیرم.
الله مرا کافی است. هرچه او خواهد.

(الکافی، ط - الإسلامیة، ج‏4، ص74/ ح6، المقنعة، ص314)
این دست ادعیه در کتبی مانند کافی از نظر اعتباری بر بسیاری از دعاهای متداول ماه مبارک نزد مردم ترجیح دارند.
- عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ- اللَّهُمَّ إِنِّی بِکَ أَتَوَسَّلُ وَ مِنْکَ أَطْلُبُ حَاجَتِی مَنْ طَلَبَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ فَإِنِّی لَا أَطْلُبُ حَاجَتِی إِلَّا مِنْکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَسْأَلُکَ بِفَضْلِکَ وَ رِضْوَانِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی فِی عَامِی هَذَا إِلَى بَیْتِکَ الْحَرَامِ سَبِیلًا حَجَّةً مَبْرُورَةً مُتَقَبَّلَةً زَاکِیَةً خَالِصَةً لَکَ تُقِرُّ بِهَا عَیْنِی وَ تَرْفَعُ بِهَا دَرَجَتِی وَ تَرْزُقُنِی أَنْ أَغُضَّ بَصَرِی وَ أَنْ أَحْفَظَ فَرْجِی وَ أَنْ أَکُفَّ بِهَا عَنْ جَمِیعِ مَحَارِمِکَ حَتَّى لَا یَکُونَ شَیْ‏ءٌ آثَرَ عِنْدِی مِنْ طَاعَتِکَ وَ خَشْیَتِکَ وَ الْعَمَلِ بِمَا أَحْبَبْتَ وَ التَّرْکِ لِمَا کَرِهْتَ وَ نَهَیْتَ عَنْهُ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ فِی یُسْرٍ وَ یَسَارٍ وَ عَافِیَةٍ وَ أَوْزِعْنِی شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی قَتْلًا فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رَایَةِ نَبِیِّکَ مَعَ‏ أَوْلِیَائِکَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَقْتُلَ بِی أَعْدَاءَکَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِکَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُکْرِمَنِی بِهَوَانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَا تُهِنِّی بِکَرَامَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا حَسْبِیَ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ.

 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از محمد بن مسلم روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: چون مردى از شما را از آنچه نداند پرسند بگوید نمیدانم و نگوید خدا بهتر میداند تا در دل رفیقش شکى اندازد. و اگر کسى که از او سؤال مى‏شود بگوید نمیدانم سائل او را متهم نکند.

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ‏ مِنْکُمْ عَمَّا لَا یَعْلَمُ فَلْیَقُلْ لَا أَدْرِی وَ لَا یَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ فَیُوقِعَ فِی قَلْبِ صَاحِبِهِ شَکّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِی فَلَا یَتَّهِمُهُ السَّائِلُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص42-43
مشابه این روایت به طریق دیگری از محمد بن مسلم به شکل دیگری نقل شده، و گویی گفتن «الله عالم» برای عالم تجویز شده است:
 مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُهُ أَنْ یَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ لَیْسَ لِغَیْرِ الْعَالِمِ أَنْ یَقُولَ ذَلِکَ.
هر دو طریق حماد بن عیسی در روایت المحاسن، ج‏1، ص206 نیز آمده، ولی در سند او از حریز «الهیثم» میان او و محمد بن مسلم نیز فاصله افتاده که رایج نیست، و محققان احتمال زیادی بودنش را داده‌اند. چنان‌که از سند کافی نیز نام برقی پدر افتاده است (کافی ط - دار الحدیث، ج‏1، ص104 پاورقی).
مشابه این مضمون را عامه نیز از امیرمؤمنان ع نقل کرده‌اند (جامع معمر بن راشد، 11/ 469؛ مصنف ابن أبی شیبة، 7/ 101)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از عنبسة بن مصعب روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: از تنهایی و پریشانی خود در میان مردم مدینه به خدا شکایت می‌کنم! تا زمانی که شما [شیعیانِ کوفه و...] می‌آیید و می‌بینمتان و به شما انس می‌گیرم. ای کاش این ظالمِ سرکش [منصور دوانیقی] مرا رها می‌کرد تا در «طائف» حصاری سنگی بنا کنم و به همراه شما در آن ساکن شوم و به او ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما هیچ گزندی به او نخواهد رسید.

از عیص بن القاسم روایت است که گفت: به همراه دایی‌ام سلیمان بن خالد بر ابو عبد الله الصادق علیه السلام وارد شدیم. به دایی‌ام فرمود: این جوان کیست؟ گفت: خواهرزاده‌ام. فرمود: آیا امر شما را می‌شناسد؟ گفت: آری. گفت: الحمدلله که او را شیطان [یعنی ناصبی و دشمن اهل بیت] قرار نداد! سپس فرمود: ای کاش من و شما در طائف بودیم؛ من برایتان سخن می‌گفتم و شما نیز همدم و مونس من بودید و به این‌ها [دولت بنی عباس] ضمانت می‌دادیم که هرگز بر ضدّشان قیام نکنیم.

به احتمال زیاد دو روایت بالا ناظر به یک مجلس است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ أَشْکُو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِی‏ءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ‏ أَبَداً. (الکافی، ج‏8، ص215)

حدثَنِی خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْآدَمِیِّ، عَنْ مُوسَى بْنِ‏ سَلَّامٍ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ، عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَعَ خَالِی سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، فَقَالَ لِخَالِی مَنْ هَذَا الْفَتَى قَالَ هَذَا ابْنُ أُخْتِی، قَالَ فَیَعْرِفُ أَمْرَکُمْ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ، فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْهُ شَیْطَاناً، ثُمَّ قَالَ یَا لَیْتَنِی وَ إِیَّاکُمْ‏ بِالطَّائِفِ‏ أُحَدِّثُکُمْ وَ تُؤْنِسُونِّی، وَ نضْمَنُ لَهُمْ أَلَّا نخْرُجَ عَلَیْهِمْ‏ أَبَداً. (رجال الکشی، ص362)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

مُرازِم بن حکیم می‌گوید با محمد بن مُصادف به مدینه رفتیم. وقتی رسیدیم، مریض شدم. محمد مرا تنها می‌گذاشت و برای عبادت به مسجد می‌رفت. جریان را به پدرش گفتم و او به امام صادق (علیه‌السلام) خبر داد.
آن حضرت برایش پیغام فرستادند: «اگر پیش او می‌نشستی، فضیلتش از نماز خواندن در مسجد النبی بیشتر بود».

بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ: زَامَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ مُصَادِفٍ فَلَمَّا دَخَلْنَا الْمَدِینَةَ اعْتَلَلْتُ فَکَانَ یَمْضِی إِلَى الْمَسْجِدِ وَ یَدَعُنِی وَحْدِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَى مُصَادِفٍ فَأَخْبَرَ بِهِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ قُعُودُکَ عِنْدَهُ أَفْضَلُ مِنْ صَلَاتِکَ فِی الْمَسْجِد. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص545

صُحُفٍ مُطَهَرَه

جناب محمّد بن مسلم گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که فرمودند: آیا گمان می‌کنی که من خوبان و بَدان شما را نمی‌شناسم؟ چرا به خدا سوگند تشخیص می دهم. بَدان شما کسانی‌اند که دوست دارند مردم به دنبالشان راه افتند‌‌؛ و چنین شخصی به ناچار یا بسیار دروغگوست یا کوتاه نظر است.1

و در جای دیگر فرمودند:

 نشانه مدعیِ کذاب آن است که از آسمان و زمین خبر می‌دهد، اما با حلال و حرام و معارف دین بیگانه است!2

✅ مصادیق این روایت براحتی قابل تشخیص است؛ هرگز فریب چند عمل خارق‌العاده را مخورید؛ ملاکِ حق و باطل ثقلین است.

1.علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی، عن یونس عن العلاء، عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباعبداللّه علیه السّلام یقول: أتری لا أعرف خیارکم؟ من شرارکم بلی و اللّه، و إنّ شرارکم من أحبّ أن یوطأ عقبه، إنّه لابدّ من کذّاب أو عاجز الرّأی.الکافی، اسلامیه، ٢/٢٩٩

2. «إن آیة الکذاب بأن یخبرک خبر السماء والأرض والمشرق والمغرب فإذا سألته عن حرام الله وحلاله لم یکن عنده شئ» الکافی، ط_الاسلامیه، ٢/٣٤٠

tazvir3@

هو الهادی

زراره گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: براى آن جوان پیش از آنکه قیام کند، غیبتى‏ است، عرض کردم: چرا؟ فرمود: می ترسد- و با دست اشاره به شکم خود کرد- (یعنى میترسد شکمش را پاره کنند) سپس فرمود: اى زراره! اوست که چشم به راهش باشند، و اوست که در ولادتش تردید شود:
برخى گویند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخى گویند: در شکم مادر بود (که پدرش وفات یافت و سپس هم بدنیا نیامد) و برخى گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد و اوست که در انتظارش باشند ولى خداى عز و جل دوست دارد شیعه را بیازماید.
در زمان (غیبت) است اى زراره که اهل باطل شک می کنند،
زراره گوید: من عرض کردم، قربانت، اگر من به آن زمان رسیدم چکار کنم؟

فرمود: اى زراره؛ اگر به آن زمان رسیدى، با این دعا از خدا بخواه: «خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانى، من رسولت را نشناسم (براى اینکه هر کس خدا را شناخت، بر او لازم میداند، که از راه لطف بندگانش را هدایت کند و کسى که خدا را نشناخت، فرستاده او را هم نمی شناسد)، خدایا تو پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانى، من حجت تو را نشناسم (براى اینکه امام جانشین پیغمبر و دست نشانده او به دستور خداست و مقام و ارزش جانشین مربوط به مقام و ارزش جانشین گذار است از این جهت شیعه می گوید: امام باید از لحاظ علم و عمل و اخلاق و عصمت مانند پیغمبر باشد) خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانى، از طریق دینم گمراه می شوم.
سپس فرمود: اى زراره! به ناچار جوانى در مدینه کشته مى‏ شود، عرض کردم: قربانت، مگر لشکر سفیانى او را نمی کشند؟ فرمود: نه، بلکه او را لشکر آل بنى فلان بکشند، آن لشکر مى‏ آید تا وارد مدینه مى‏ شود و آن جوان را می گیرد و می کشد، پس چون او را از روى سرکشى و جور و ستم بکشد، مهلتشان به سر آید، در آن هنگام امید فرج داشته باش ان شاء اللَّه. (مقصود از این جوان گویا همان نفس زکیه است. که در علائم ظهور روایت شده است).

علل غیبت (1)

علل غیبت (2)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْ‏ءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ یَقْتُلُهُ جَیْشُ السُّفْیَانِیِّ قَالَ لَا وَ لَکِنْ یَقْتُلُهُ جَیْشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یَجِی‏ءُ حَتَّى یَدْخُلَ الْمَدِینَةَ فَیَأْخُذُ الْغُلَامَ فَیَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
📚الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 337/ 5؛ و نیز همان، ص343 به سند دیگر از عثمان بن عیسی از خالد بن نجیح از زراره؛ الغیبة للنعمانی، ص 166، به این دو طریق و طریقی سوم از یحیی بن یعلی از زراره؛ کمال الدین، ص 342، ح 24؛ و ص 346، ح 32؛ و الغیبة للطوسی، ص 333، ح 279، بسند دیگر از عثمان. و راجع: کمال الدین، ج 2، ص 512، ح  43 از عمری.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از ابوالحسن علیه السلام (امام کاظم یا امام رضا علیهم السلام) نقل است که فرمود: دعای هیچ کس را کوچک نشمارید زیرا دعای یهودی و مسیحی در حق شما مستجاب می شود ولی دعایشان در حق خودشان مستجاب نمی شود.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: لَا تُحَقِّرُوا دَعْوَةَ أَحَدٍ فَإِنَّهُ یُسْتَجَابُ‏ لِلْیَهُودِیِ‏ وَ النَّصْرَانِیِّ فِیکُمْ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏4؛ ص17 به سند صحیح.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام باقر علیه السّلام فرمود: غسل را در روز جمعه ترک مکن که سنّت است.

علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَا تَدَعِ الْغُسْلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ سُنَّةٌ.

📚الکافی، ج۳، ص۴۱۷

صُحُفٍ مُطَهَرَه

اگر شخص برای رضای خدا قرآن می خواند، نمی خواهد ببیند صوتش چگونه است، اشکال ندارد در حمام بخواند!1

در این روایت عنایت خاص به صدا در مقابل اخلاص (یرید وجه الله) قرار گرفته است، و از آن نهی شده است.

زود باشد که زمانى بر امت بیاید من که عالمان را مگر بجامه نیکو نشناسد و قرآن را مگر به صوت خوش نشناسند و خدا را مگر در ماه رمضان عبادت نکنند؛ پس چون چنین شود خدا سلطانی را که نه علم دارد نه حلم و نه رحم‏ بر ایشان مسلط سازد.2

متأسفانه در زمان ما قاری خوب به صوت و لحن زیبا شناخته می شود که البته انطباق آن صوت و لحن با معانی نیز غالباً در نظر گرفته نمی شود.

در روایت آمده: ... حضرت امام کاظم علیه السلام با حزن قرآن می خواندند، گویا با شخصی در حال صحبت بوده اند.3

این سیره مروی از امام علیه السلام بهترین ملاک را در کیفیت ارائه لحن در قرائت قرآن به مخاطب را تبیین می کند با این توضیح که:
اولا در هنگام صحبت با دیگران غرض اصلی انتقال مفاهیم است.
ثانیا آهنگ و لحن کلام تابع معنی است و از خود استقلال ندارد.

1.عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَقْرَأَ الْقُرْآنَ‏ فِی‏ الْحَمَّامِ‏ إِذَا کَانَ یُرِیدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ وَ لَا یُرِیدُ یَنْظُرُ کَیْفَ صَوْتُهُ. الکافی، ج‏6، ص: 502/ 33 به سند صحیح.

2. قَالَ النَّبِیُّ ص‏ سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَه‏. جامع الأخبار(للشعیری)، ص: 130.

3.عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصٍ قَالَ:... فَمَا رَأَیْتُ أَحَداً أَشَدَّ خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ لَا أَرْجَى النَّاسِ مِنْهُ وَ کَانَتْ قِرَاءَتُهُ حُزْناً فَإِذَا قَرَأَ فَکَأَنَّهُ‏ یُخَاطِبُ‏ إِنْسَاناً. الکافی، ج‏2، ص: 606/ 10

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام: شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است.

شیخ صدوق نیز روایت نموده:
از امام صادق  علیه السلام: صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن‌.

ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.
تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏4، ص: 331/ ح1033 به سند صحیح.

رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ. الأمالی للصدوق، (کتابچى‏)، ص: 654

اللهم عجل لولیک الفرج - ملتمس دعا

 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

عمر بن یزید گوید: از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: همانا دعاء برمی‌گَرداند آنچه را مُقَدر شده و آنچه را مقدر نشده؛ عرض‌ کردم: مقدر شده را دانستم، مقدر نشده کدام هست‌؟ فرمودند: تا اینکه تقدیرى دربارۀ آن نشود.

امام رضا علیه السلام فرمودند: على بن الحسین علیهم السلام فرموده: همانا دعا و بلاء تا روز قیامت با هم رفاقت می‌کنند و در کنار یکدیگر هستند (با دعا بلا رفع می‌شود) همانا دعاء برمی‌گرداند بلاء را که به سختى محکم شده است.

🔸 عنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَلدُّعَاءَ یَرُدُّ مَا قَدْ قُدِّرَ وَ مَا لَمْ یُقَدَّرْ قُلْتُ وَ مَا قَدْ قُدِّرَ عَرَفْتُهُ فَمَا لَمْ یُقَدَّرْ قَالَ حَتَّى لاَ یَکُونَ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص469 به سند صحیح

🔸 محَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی هَمَّامٍ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : إِنَّ اَلدُّعَاءَ وَ اَلْبَلاَءَ لَیَتَرَافَقَانِ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ إِنَّ اَلدُّعَاءَ لَیَرُدُّ اَلْبَلاَءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً.الکافی، ج‏2، ص469، ح4؛ فراز آخر این خبر در همین باب به سه طریق دیگر از ثقات نیز روایت شده است: ح1، 3، 6 و7.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

🔸امام صادق علیه السلام:هرگاه انسان روزه خود را با آب جوشیده ولرم افطار نماید، کبدش پاک و سالم باقى مى ماند، و قلبش از گناهان تمیز، و نور چشمش قوى و روشن مى گردد.

🔸و بنا بر روایت دیگری از امام باقر علیه السلام، رسول الله صلی الله علیه و آله هر گاه شیرینی نمی یافت با آب افطار می نمود.

🔸پیامبر خدا صلى  الله  علیه  و  آله با حلوا افطار مى کردند و اگر حلوا نبود، با چیز شیرین دیگر و یا چند دانه خرما و اگر نبود، با آب گرم و مى فرمودند: آب گرم معده و جگر را پاک، دهان را خوشبو و دندان ها را تقویت مىکند.

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:إذا افْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْما الْفاتِرِ نَقى کَبِدُهُ، وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ، وَ قَوىَّ الْبَصَرَ وَالْحَدَقَ؛

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا صَامَ فَلَمْ یَجِدِ الْحَلْوَاءَ أَفْطَرَ عَلَى الْمَاءِ

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى  الله  علیه  و  آله اِذا اَفْطَرَ بَدَاَ بِحَلْواءَ یُفْطِرُ عَلَیْها، فَاِنْ لَمْ یَجِدْ فَسُکَّرَةٍ اَو تَمَراتٍ، فَاِذا اَعوَزَ ذلِکَ کُلَّهُ فَماءٍ فاتِرٍ وَ کانَ یَقولُ: یُنَقِّى الْمَعِدَةَ وَ الْکَبِدَ وَ یُطَیِّبُ النَّـکْهَةَ وَ الْفَمَ وَ یُقَوِّى الاَْضْراسَ...

📚الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص: 152/ بَابُ مَا یُسْتَحَبُّ أَنْ یُفْطَرَ عَلَیْه‏، ح 1و 2 و 4، وسائل الشیعة، ج10، ص157 ح3.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از امام سجاد علیه السلام: دوست ندارم که خود را ذلیل و خوار گردانم، گرچه در عوض آن شتران سرخ مو را به دست آورم. و هیچ جُرعه اى برایم دوست‌داشتنی‌تر نیست از جُرعه خشمى که فرو خورم، تا آن را بر سر دیگرى خالى نکنم.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِی بِذُلِّ نَفْسِی حُمْرَ النَّعَمِ وَ مَا تَجَرَّعْتُ جُرْعَةً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ جُرْعَةِ غَیْظٍ لَا أُکَافِی بِهَا صَاحِبَهَا.
📚الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 109/ 1 به طریق صحیح. و مشابه آن به سند صحیح دیگر. نیز ص110 و 111؛ الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص: 314 کتاب خلاد از ثمالی از امام سجاد ع؛ الزهد، ص: 62 و 76 به طریق دیگر.

پاداش فروخوردن خشم

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام باقر علیه السلام می فرمایند: هر که خود را از ریختن آبروی مردم نگه دارد، خدا در روز قیامت از لغزشش می گذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز دارد.

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: «مَنْ کَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْراضِ النّاسِ أَقالَهُ اللّهُ عَثْرَتَهُ یوْمَ الْقِیمَةِ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقِیمَةِ.»
📚 الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص170 اصل عاصم بن حمید حناط؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص305 به دو طریق، یکی از عاصم، و دیگری از ابن محبوب از ابی حمزه؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص133 به طریق دیگر از عاصم؛ الزهد، ص6 به سند دیگر.

لذت فروخوردن خشم

صُحُفٍ مُطَهَرَه

محمد بن حمران گوید که امام صادق علیه السلام فرمودند:️ چون کار حسین به آنجا رسید که رسید، ناله و فریاد فرشتگان به سوی خدا بلند شد: پروردگارا با حسین برگزیده‌ات و پسر پیامبرت چنین می‌کنند؟ خداوند سایه‌ی قائم را ایستاده به آنان نشان داد و فرمود: با این شخص انتقام او را از ظلم‌کنندگان به او خواهم گرفت. 
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ ع مَا کَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَى اللَّهِ بِالْبُکَاءِ وَ قَالَتْ یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیِّکَ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ قَالَ فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ ع وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا.
الکافی، ط - الإسلامیة، ج‏1، ص465، ح6؛ الامالی شیخ طوسی، ط-موسسه البعثة، مجلس14، ح89، ص418، به طریق دیگر از صفار به مانند سند فوق. دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص451 به طریق کاملاً متفاوت.

 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از محمّد بن احمد بن یحیی (صاحب نوادر الحکمة) نقل کرده‌اند که وی گفت: من در «فید» (شهرکی است بین کوفه و مکّه) بودم پس با علی بن بلال به طرف قبر محمّد بن اسماعیل بن بزیع می‌رفتیم، علی بن بلال به من گفت: صاحب این قبر از حضرت رضا علیه السّلام برایم نقل کرد که آن جناب فرمودند: هرکس به زیارت قبر برادر مؤمنش بیاید، سپس دست روی آن گذارده و سوره «انّا انزلناه» را هفت مرتبه بخواند از روز فزع اکبر در امان خواهد بود.
حدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ وَ جَمَاعَةُ مَشَایِخِی ره عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی قَالَ کُنْتُ بِفَیْدَ فَمَشَیْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ إِلَی قَبْرِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ فَقَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ قَالَ لِی صَاحِبُ هَذَا الْقَبْرِ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ مَنْ أَتَی قَبْرَ أَخِیهِ الْمُوءْمِنِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی الْقَبْرِ- وَ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَمِنَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ.
کامل الزیارات، ص319، باب105، ح3؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص229

 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

 

هر دعائى که خداى عز و جل بدان خوانده شود از رفتن به آسمان محجوب است، تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود.

 

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ سلام اللّه علیه قَالَ: کُلُّ دُعَاءٍ یُدْعَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّى یُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
الکافی، ج‏2، ص493

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از امام صادق علیه السّلام: حسن بن على علیهما السّلام به عبد اللَّه بن جعفر برخورد و به او فرمود اى عبد اللَّه؟ چگونه مؤمن، مؤمن باشد، با آنکه از قسمت مقدر خود ناراضى باشد و مقام خود را کوچک کند، در صورتى که حاکم بالاى سر او خدا است و من ضامنم براى کسى که جز رضا در دلش خطور نکند دعا کردنش بدرگاه خدا مستجاب شود.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَقِیَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع- عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ فَقَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ کَیْفَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ یَسْخَطُ قِسْمَهُ وَ یُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ وَ الْحَاکِمُ عَلَیْهِ اللَّهُ وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 62/ 11

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از میمون بن مهران مروی است که گفت : نزد امام حسن علیه السلام نشسته بودم که مردی آمد و گفت: ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله فلان شخص از من طلبی دارد ولی من پولی ندارم، برای همین او می خواهد مرا حبس کند.
امام فرمود: در حال حاضر مالی ندارم که بدهی تو را بدهم. او عرض کرد: پس شما کاری کنید که او مرا زندانی نکند.
امام در حالی که در مسجد مشغول عبادت (اعتکاف) بود، کفشهای خود را به پا کرد . من گفتم ای فرزند رسول خدا مگر فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید (و نباید از مسجد خارج شد)؟ فرمود:
فراموش نکرده ام اما از پدرم شنیده ام که رسول الله ص می فرمود: کسی که در بر آوردن حاجت برادر مسلمان خود بکوشد، مانند کسی است که نه هزار سال، روز را به روز و شب را به عبادت مشغول بوده است.

رُوِیَ عَنْ مَیْمُونِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‏ ع فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فُلَاناً لَهُ عَلَیَّ مَالٌ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحْبِسَنِی فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِی مَالٌ فَأَقْضِیَ عَنْکَ قَالَ فَکَلِّمْهُ قَالَ فَلَبِسَ ع نَعْلَهُ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ نَسِیتَ اعْتِکَافَکَ فَقَالَ لَهُ لَمْ أَنْسَ وَ لَکِنِّی سَمِعْتُ أَبِی ع یُحَدِّثُ عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه‏
من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 190

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام می فرمایند: سه چیز است که اگر در کسى نباشد هرگز امید خیرى در او نیست. کسى که در نهان از خدا نترسد و در پیرى از گناه نهراسد و از عیب شرم نکند.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ فَلَا یُرْجَى خَیْرُهُ أَبَداً مَنْ لَمْ یَخْشَ اللَّهَ فِی الْغَیْبِ وَ لَمْ یَرْعَوِ عِنْدَ الشَّیْبِ وَ لَمْ یَسْتَحْیِ مِنَ الْعَیْبِ.
أمالی صدوق، ص: 412/ 8؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 219

صُحُفٍ مُطَهَرَه

روایت است از سلیمان بن جعفر هاشمی که امام کاظم علیه السلام به او فرمود: ای سلیمان مگر نه این که پیامبر تو را زاده؟ گفتم: بله. [از طرف مادر البته]. فرمود: مگر نه این که علی دو بار تو را زاده؟ [یعنی از طرف مادران] گفتم: بله. فرمود: مگر نه این که از نسل جعفر طیّاری؟ [از طرف پدر] گفتم: بله. فرمود: ولی اگر آن چه بر آن هستی [یعنی مذهب صحیح و ولایت امام زمان] نبود هیچ بهره ای از این [نسب عالی] نمی بردی.

گرچه شاید سند این روایت متصل نباشد، ولی این مضمون با مجموعه ای از آیات و روایات تأیید می شود. از آن جمله آیه ای که در مورد پسر حضرت نوح علیه السلام می فرماید: «او از اهل تو نیست. او تبهکار است.» و به تعبیر روایت به خاطر عمل ناشایست و عقیده فاسدش او را از حضرت نوح علیه السلام نفی نمود. (تفسیر العیاشی، ج‏2، ص151؛ معانی الأخبار، ص106) و از آن جمله آیات سوره احزاب است. (احزاب: 30 و 31)
چنانکه در روایات از علویانی که به باطل مدعی امامت هستند شدیداً برائت جسته شده است. (تفسیر القمی، ج2، ص251؛ الکافی، ط - الإسلامیة، ج1، ص372؛ الغیبة للنعمانی، ص113 و 114؛ ثواب الأعمال، ص214؛ معانی الأخبار، ص213؛ الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 375)

الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ، قَالَ:، قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ (ع) لِسُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ: یَا سُلَیْمَانُ وَلَّدَکَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ نَعَمْ، قَالَ: وَ وَلَّدَکَ عَلِیٌّ (ع) مَرَّتَیْنِ قَالَ نَعَمْ، قَالَ: وَ أَنْتَ لِجَعْفَرٍ رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ نَعَمْ، قَالَ: وَ لَوْ لَا الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ مَا انْتَفَعْتَ بِهَذَا.
رجال الکشی، ص474
 

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر علیه السّلام، روایت کرده اند که آن حضرت فرمودند: اگر مردم مى‏ دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام چه فضل و ثوابى است حتما از شوق و ذوق قالب تهى مى‏ کردند و بخاطر حسرت‏ها نفس‏هایشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد.
راوى مى‏ گوید: عرض کردم: در زیارت آن حضرت چه اجر و ثوابى مى‏ باشد.
حضرت فرمودند: کسى که از روى شوق و ذوق به زیارت آن حضرت رود خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برایش مى‏ نویسد و اجر و ثواب هزار شهید از شهداء بدر و اجر هزار روزه ‏دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده که در راه خدا آزاد شده باشند برایش منظور مى‏شود و پیوسته در طول ایام سال از هر آفتى که کمترین آن شیطان باشد محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته کریمى را بر او موکّل کرده که وى را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زیر قدم نگهدارش باشد و اگر در اثناء سال فوت کرد فرشتگان رحمت الهى بر سرش حاضر شده و او را غسل داده و کفن نموده و برایش استغفار و طلب آمرزش کرده و تا قبرش مشایعتش نموده و به مقدار طول شعاع چشم در قبرش وسعت و گشایش ایجاد کرده و از فشار قبر در امانش قرار داده و از خوف و ترس دو فرشته منکر و نکیر بر حذرش مى‏ دارند و برایش دربى به بهشت مى‏ گشایند و کتابش را به دست راستش مى‏ دهند و در روز قیامت نورى به وى اعطاء مى‏ شود که بین مغرب و مشرق از پرتو آن روشن مى‏ گردد و منادى نداء مى‏ کند: این کسى است که از روى شوق و ذوق حضرت امام حسین علیه السّلام را زیارت کرده و پس از این نداء احدى در قیامت باقى نمى‏ ماند مگر آنکه تمنّا و آرزو مى‏ کند که کاش از زوّار حضرت ابا عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى‏ بود.

حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ [بن محمد بن عیسی] عَنْ أَبِیهِ [الملقب ببنان] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ- قُلْتُ وَ مَا فِیهِ قَالَ مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ- وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ وَ لَمْ یَزَلْ مَحْفُوظاً سَنَتَهُ مِنْ کُلِّ آفَةٍ أَهْوَنُهَا الشَّیْطَانُ وَ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَحْفَظُهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمِهِ فَإِنْ مَاتَ سَنَتَهُ حَضَرَتْهُ مَلَائِکَةُ الرَّحْمَةِ- یَحْضُرُونَ غُسْلَهُ وَ أَکْفَانَهُ وَ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَى قَبْرِهِ بِالاسْتِغْفَارِ لَهُ- وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یُؤْمِنُهُ اللَّهُ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ وَ مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ أَنْ یروعانه [یُرَوِّعَاهُ‏]- وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّةِ وَ یُعْطَى کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ یُعْطَى لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ نورا [نُورٌ] یُضِی‏ءُ لِنُورِهِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَذَا مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ شَوْقاً إِلَیْهِ فَلَا یَبْقَى أَحَدٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا تَمَنَّى یَوْمَئِذٍ أَنَّهُ کَانَ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْنِ ع.کامل الزیارات، ص142

مطالب مرتبط:
استجابت دعا در کنار قبر امام حسین علیه السلام
فضل زیارت سیدالشهداء علیه السلام

پاداش زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام

پاداش و بعضی از شرایط زیارت حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام

زیارت خدا!

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده اند که «پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی در مجمعی از اصحاب دو بار فرمود: «خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر ما برادران شما نیستیم؟
فرمود: نه! شما اصحاب من هستید. برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان می آورند، با اینکه مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است. و یا مانند کسی است که پاره ای از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگه دارد. آنها چراغ های شب تار می باشند؛ پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات می دهد.

حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَا إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ مِنْ آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بِی وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَى دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَى یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 84

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام فرمودند که: هیچگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره کاری که شده بود نمی فرمود: ای کاش طور دیگری می شد.
عنه، عن أبیه، عن ابن سنان، عن الحسین بن المختار، عن عبد اللّه بن أبی یعفور، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال: لم یکن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلّم یقول لشیء قد مضی: لو کان غیره.
الکافی،جلد ۲، کتاب الایمان والکفر، باب الرضاء بالقضاء،حدیث ۱۳

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از ابى حمزه ثمالى که امام باقر (علیه السلام) فرمود: به راستى این خشم یک شراره ای از شیطان است که در دل آدمى زاده فروزان شود، و به راستى وقتى یکى از شماها خشم گیرد، چشمانش سرخ شود و رگ‌هایش باد کند و شیطان در او درآید و چون کسى از شماها از این مشکل بیم کند، به زمین چسبد که پلیدى شیطان در این وقت به خوبى از او برود.
البته روشن است که امثال این اخبار ناظر به مواردی مانند خشم بر معاصی برای خدا نیست. بلکه ظاهر آن خشم هیجانی است.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ هَذَا الْغَضَبَ‏ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تُوقَدُ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَ انْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ الشَّیْطَانُ فِیهِ فَإِذَا خَافَ أَحَدُکُمْ ذَلِکَ مِنْ نَفْسِهِ فَلْیَلْزَمِ الْأَرْضَ فَإِنَّ رِجْزَ الشَّیْطَانِ لَیَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذَلِکَ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص305/ 12؛ و به تعابیر بسیار نزدیک از ابوسعید خدری از رسول الله ص: مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏17، ص: 228؛ ج18، ص132؛ سنن الترمذی، ج‏4، ص: 227


صُحُفٍ مُطَهَرَه

از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام : شخصی [ربیعة بن کعب] نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت از خدواند بخواهید که مرا به بهشت ببرد. حضرت فرمود (در اجابت این دعا) مرا با زیادی سجده ها یاری کن.

الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص رَجُلٌ فَقَالَ ادْعُ اللَّهَ لِی أَنْ یُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ فَقَالَ أَعِنِّی بِکَثْرَةِ السُّجُودِ. تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ؛ ج‏2 ؛ ص236؛ من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 210؛ و از مصادر عامه: مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏27، ص: 117؛ ج‏25، ص: 479؛ صحیح مسلم، ج‏1، ص: 353؛ سنن أبی داود، ج‏2، ص: 573؛ تاریخ مدینة دمشق، ج‏71، ص172؛ حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج‏2، ص: 18 و 23؛ معرفة الصحابة، ج‏2، ص: 290 و... به اسانید مختلف از ربیعة بن کعب الأسلمی.

صُحُفٍ مُطَهَرَه