صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین» ثبت شده است

جناب محمّد بن مسلم گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که فرمودند: آیا گمان می‌کنی که من خوبان و بَدان شما را نمی‌شناسم؟ چرا به خدا سوگند تشخیص می دهم. بَدان شما کسانی‌اند که دوست دارند مردم به دنبالشان راه افتند‌‌؛ و چنین شخصی به ناچار یا بسیار دروغگوست یا کوتاه نظر است.1

و در جای دیگر فرمودند:

 نشانه مدعیِ کذاب آن است که از آسمان و زمین خبر می‌دهد، اما با حلال و حرام و معارف دین بیگانه است!2

✅ مصادیق این روایت براحتی قابل تشخیص است؛ هرگز فریب چند عمل خارق‌العاده را مخورید؛ ملاکِ حق و باطل ثقلین است.

1.علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی، عن یونس عن العلاء، عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباعبداللّه علیه السّلام یقول: أتری لا أعرف خیارکم؟ من شرارکم بلی و اللّه، و إنّ شرارکم من أحبّ أن یوطأ عقبه، إنّه لابدّ من کذّاب أو عاجز الرّأی.الکافی، اسلامیه، ٢/٢٩٩

2. «إن آیة الکذاب بأن یخبرک خبر السماء والأرض والمشرق والمغرب فإذا سألته عن حرام الله وحلاله لم یکن عنده شئ» الکافی، ط_الاسلامیه، ٢/٣٤٠

tazvir3@

هو الهادی

از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده اند که «پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی در مجمعی از اصحاب دو بار فرمود: «خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر ما برادران شما نیستیم؟
فرمود: نه! شما اصحاب من هستید. برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان می آورند، با اینکه مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است. و یا مانند کسی است که پاره ای از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگه دارد. آنها چراغ های شب تار می باشند؛ پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات می دهد.

حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَا إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ مِنْ آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بِی وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَى دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَى یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 84

صُحُفٍ مُطَهَرَه

به سند صحیح از امام رضا علیه السلام: هر کس صله کند با آنکه با ما اهل بیت قطع رابطه کرده است و یا قطع رابطه کند با آنکه با ما صله کرده است، یا آنکه را که از ما عیب می گیرد مدح کند و یا مخالف با ما را اکرام و بزرگداشت کند، پس از ما نیست و ما نیز از او نیستیم.

صفات الشیعة، ص: 7/ 10- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ‏ مَنْ وَاصَلَ‏ لَنَا قَاطِعاً أَوْ قَطَعَ لَنَا وَاصِلًا أَوْ مَدَحَ لَنَا عَائِباً أَوْ أَکْرَمَ لَنَا مُخَالِفاً فَلَیْسَ مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْهُ.


امام رضا علیه السلام: هر که با دشمنان خدا دوستی کند، پس با دوستان خدا دشمنی کرده و هر که با دوستان خدا دشمنی کند، با خداوند دشمنی کرده است. و این حق خداوند است که او را در آتش دوزخ داخل کند.
صفات الشیعة، ص: 7/ 11 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَکِّلُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ وَالَى أَعْدَاءَ اللَّهِ فَقَدْ عَادَى أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ مَنْ عَادَى أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُدْخِلَهُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ.

 

امام رضا علیه السلام: کمال دین در ولایت ما و بیزارى جستن از دشمن ماست.
عن الرضا ع: کَمالُ الدّینِ وَلایَتُنا وَ البَراءَةُ مِن عَدُوِّنا؛ (مستطرفات السرائر: ج3، ص149)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام در توصیف مومن فرمود : شادی مومن در چهره او، و اندوه وی در دلش پنهان است، سینه اش از هر چیزی فراخ تر، و نفس او از هر چیزی خوارتر است، برتری جویی را زشت، و ریاکاری را دشمن می شمارد، اندوه او طولانی، و همت او بلند است، سکوتش فراوان، و وقت او با کار گرفته است، شکرگزار و شکیبا و ژرف اندیش است، از کسی درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دینداری از بنده خوارتر است. 

عن امیرالمؤمنین علیه السلام: فِی صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ‏ءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ

نهج البلاغه، ح333 و الکافی، ج2 ص226 در حدیث همام

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام باقر علیه السلام فرموردند: خداوند هیچ چیزی را که امّت تا روز قیامت به آن نیاز دارند؛ فرو گذار نکرده بلکه همه آن را در کتاب خود نازل کرده و برای رسول خود صلّی الله علیه و آله بیان نموده است.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَدَعْ شَیْئاً تَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله. الکافی ؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏7 ؛ ص175

مطالب مرتبط:

دین کامل

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابواسامه گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم و مردی از مغیریه [= گروهی از غُلات] نزد او بود. از امام درباره یکی از سنن پرسیدند. امام فرمود: هیچ چیزی نیست که آدمی به آن نیاز داشته باشد؛ مگر این که سنّتی از جانب خدا و رسول او صلّی الله علیه و آله درباره اش صادر شده است و اگر چنین نبود؛ خداوند احتجاج نمی کرد. آن مرد مغیری گفت: به چه چیز احتجاج کرده است؟ امام فرمود: آیه « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ‏ نِعْمَتِی‏ و رضیت لکم الاسلام دیناً». اگر خداوند سنن و فرائض دین و همه آن چه مردم به آن نیاز دارند؛ کامل نکرده بود؛ به آن احتجاج نمی کرد.

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْمُغِیرِیَّةِ فَسُئِلَ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنَ السُّنَنِ فَقَالَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ وُلْدُ آدَمَ إِلَّا وَ قَدْ خَرَجَتْ فِیهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا احْتَجَّ فَقَالَ الْمُغِیرِیُّ وَ بِمَا احْتَجَّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُهُ‏ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ‏ نِعْمَتِی‏ حَتَّى فَرَغَ مِنَ الْآیَةِ فَلَوْ لَمْ یُکْمِلْ سُنَّتَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ النَّاسُ lا احْتَجَّ بِهِ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ کتابخانه آیت الله مرعشی ؛ ج‏1 ؛ ص517

صُحُفٍ مُطَهَرَه

حضرت عبدالعظیم گوید: بر سرورم امام هادی علیه السلام وارد شدم. وقتی مرا دید؛ فرمود: ابوالقاسم، خوش آمدی. به راستی که تو ولیّ ما هستی. گفتم: فدایت شوم. میخواهم دین خود را بر تو عرضه کنم تا اگر پسندیده است؛ تا هنگام ملاقات خدا بر آن ثابت بمانم. امام فرمود: عرضه کن. گفتم:
1. اعتقاد دارم خداوند واحد است. چیزی مانند او نیست و از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است. نه جسم است؛ نه صورت؛ نه عَرَض و نه جوهر. بلکه اجسام را جسمیّت بخشیده و صورتها را صورت کرده و اعراض و جواهر را آفریده است. او ربّ هر چیز و مالک، جاعل و پدیدآورنده آنها است.

2. محمدّ صلّی الله علیه و آله بنده و فرستاده خدا و آخرین پیامبران است و بعد از او تا روز قیامت نبیّی نخواهد بود. 

3. و معتقدم: امام و خلیفه و ولی امر بعد از او امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است. سپس به ترتیب حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی و سپس شما مولای من.

امام در این جا فرمود: و بعد از من پسرم حسن. پس چگونه خواهد بود حال مردم در زمان جانشین او؟

گفتم: چطور مگر مولای من؟

امام فرمود: ظاهرش دیده نمیشود و بردن نامش حلال نیست؛ تا زمانی که قیام کند و زمین را از عدل و داد پر نماید؛ چنان که از جور و ستم پر شده است.

گفتم: به این نیز اقرار می کنم و نیز معتقدم:

4. دوست آنان دوست خدا و دشمنشان دشمن خدا است. طاعتشان طاعت خدا و نافرمانی از آنان نافرمانی خدا است.

5. و معتقدم: معراج حق است.

6. و سؤال و جواب در قبر حق است.

7. و بهشت حق است.

8. و دوزخ حق است.

9. و صراط حق است.

10 . و میزان حق است.

11. و قیامت بی هیچ شکی خواهد آمد و خداوند اهل قبور را برمی انگیزد.

12. و معتقدم فرائض واجب بعد از ولایت عبارت است از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.

 امام هادی علیه السلام فرمود: ابوالقاسم! به خدا سوگند این همان دین خدا است که برای بندگانش پسندیده؛ پس بر آن ثابت بمان. خداوند تو را در دنیا و آخرت بر قول حق ثابت بدارد.

کفایة الأثر، علی بن محمد الخزّاز، نشر بیدار ص 286 و 287

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمؤمنین علیه السلام: ... کسى را با خاندان رسالت نمى‏ شود مقایسه کرد و آنان که تحت نعمت ولایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اساس دین، و ستون‏هاى استوار یقین مى ‏باشند. شتاب کننده، (باید) به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگى‏ هاى حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهى که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
عن امیرالمومنین علیه السلام:... لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلی الله علیه وآله ) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّی بِهِمْ  مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِهِ .
نهج البلاغه، (صبحی صالح)، ص:  48، خطبه دوم، و المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص: 399 با تعابیری مشابه. و فراز «نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ‏ بِنَا أَحَد» در شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج‏2، ص: 202، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 66، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 66، معانی الأخبار، ص: 179، علل الشرائع، ج‏1، ص: 177 به اسناد مختلف.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از صقر بن ابى دلف روایت شده که گفت: از حضرت امام محمد تقى علیه السّلام شنیدم که می‌فرمود: امام بعد از من نامش على است. امر او امر من و گفته او گفته من و پیروى او پیروى من است و امام بعد از او فرزندش حسن است. امر و گفته و پیروى او، امر و گفته و پیروى پدرش میباشد.
سپس حضرت ساکت شدند. عرض کردم: یا ابن رسول الله! امام بعد از حسن (علیه السلام) کیست؟ حضرت سخت گریست سپس فرمود: بعد از حسن، فرزندش قائم بحق و منتظر است. گفتم چرا او را قائم می‌گویند؟ فرمود: زیرا بعد از آنکه نامش از خاطره ‏ها فراموش شود و اکثر معتقدین به امامتش از دین خدا برگردند، قیام می کند عرض کردم: چرا او را منتظر می خوانند؟ فرمود: زیرا برای  مهدی (علیه السلام) غیبتی طولانی مدت است که باعث میشود تنها انسان های مخلص و با ایمان منتظر ظهور او باشند و همچنین باعث میشود کسانی که در وجود او شک داشتند، او را انکار کرده و کسانی که به یاد او هستند را مسخره کنند. کسانى که وقت ظهور را تعیین می کنند بسیار شوند و آنان که در این باره شتاب می نمایند به هلاکت می‌رسند و آنها که در مقام تسلیم هستند رستگار می‌شوند.
ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الصَّقْرِ بْنِ دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع یَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِی ابْنِی عَلِیٌّ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ الْإِمَامَةُ بَعْدَهُ فِی ابْنِهِ الْحَسَنِ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِیهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِیهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِیهِ ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَکَى ع بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً تَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْثُرُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
کمال الدین ج‏2، ص 378
صُحُفٍ مُطَهَرَه
[فقیه بزرگ شیعه، و از اصحاب امام رضا علیه السلام] محمّد بن أبى عمیر- رضى اللَّه عنه- پارچه فروش بود. ورشکست شد و مالش را از دست داد. [شاید بعد از غرامت سنگین زندان هارون: رجال کشی، ص591 و 592] او از مردى ده هزار درهم طلب داشت. مرد بدهکار که از وضع او اطّلاع یافت خانه مسکونى خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانه او آورد، محمّد بن أبى عمیر بیرون آمد و مال را دید و پرسید: این چیست؟ گفت: این مالى است که از من میخواستى. محمّد گفت: این را از کجا آورده ‏اى؟ آیا ارث به تو رسیده؟ گفت: نه، پرسید: کسى به تو بخشیده؟ گفت: نه، پرسید: مزرعه‏ اى داشتى و فروختى؟ گفت: نه، پرسید: پس از کجاست؟ گفت: خانه‏ اى داشتم که در آن زندگى مى ‏کردم آن را فروختم که دینم را ادا کنم، محمّد بن أبى عمیر سر برآورد و گفت: ذریح محاربى از امام صادق علیه السّلام مرا حدیث کرد که: «کسى را براى دین از محلّى که به دنیا آمده بیرون نمى ‏کنند» این پول را بگیر من بدان نیاز ندارم، و بخدا سوگند که اکنون من حتی به یک‏ درهم هم محتاجم‏ ولى از این پول یک‏ درهم‏ هم وارد منزلم نخواهد کرد.
رَوَى إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی عُمَیْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ کَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ کَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ کَانَ یَسْکُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ هَذَا مَالُکَ الَّذِی لَکَ عَلَیَّ قَالَ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَکَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ فَهُوَ ثَمَنُ ضَیْعَةٍ بِعْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بِعْتُ دَارِیَ الَّتِی أَسْکُنُهَا لِأَقْضِیَ دَیْنِی فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَنِی ذَرِیحٌ الْمُحَارِبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا یُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّیْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِی فِیهَا وَ اللَّهِ إِنِّی مُحْتَاجٌ فِی وَقْتِی هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا یَدْخُلُ مِلْکِی مِنْهَا دِرْهَم‏
من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص190، علل الشرائع، ج‏2، ص: 529
صُحُفٍ مُطَهَرَه

خداوند پیامبرش را با نوری درخشان، و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدایتگر برانگیخت. خانواده او نیکوترین خانواده، و درخت وجودش  بهترین درختان است، که شاخه های آن راست و میوه های آن سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه، و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است، که در آنجا نام او بلند و دعوتش به همه جا رسید. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پیامبر (ص) شریعتهای ناشناخته را شناساند، و ریشه بدعتهای راه یافته در ادیان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقررات الهی را بیان فرمود...
ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِی‏ءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِیِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْکِتَابِ الْهَادِی أُسْرَتُهُ خَیْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَةٍ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ مَوْلِدُهُ بِمَکَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَیْبَةَ عَلَا بِهَا ذِکْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ کَافِیَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِیَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِیَةٍ أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَیَّنَ بِهِ الْأَحْکَامَ الْمَفْصُولَةَ...
بخشی از خطبه 161 نهج البلاغه

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از امام جواد علیه السلام سوال شد:
چرا امام زمان علیه السلام را «منتظَر» مى نامند؟!
پس فرمود: «چون او را غیبتی است طولانی که در آن زمان مخلصین انتظار ظهور او را دارند، اهل شک و شبهه منکر وجود حضرت مى شوند، بى دینان نام و یاد او را به استهزاء و مسخره مى گیرند،  گروهى به دروغ برای ظهور وقت تعیین مى کنند؛

کسانى که عجله کنند هلاک مى شوند، و اهل تسلیم نجات پیدا مى کنند.»
حَدَّثَنَا الصَّقْرُ بْنُ أَبِی دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع یَقُول‏... قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 378، کفایة الاثر، ص: 238

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علی علیه السلام : برای قائم ما دوره غیبتی هست که مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. گویی شیعیان را هم اکنون با چشم خود می بینم که در آن دوره همانند گله ای  بی سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتی می گردند امّا آن را پیدا نمی کنند.
ای مردم! آگاه باشید در چنان شرایطی اگر کسی در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانی شدن دوره غیبت قلب او قساوت پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.
عنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا یَجِدُونَهُ أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ وَ لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ. کمال الدین و تمام النعمة، ص 303 به دو طریق و ص 480 به طریق دیگر.
امام علی بن ابی طالب علیه السلام در چندین روایت به این گرفتاری اشاره دارند.
بنا بر روایات دیگر در غیبت امام زمان علیه السلام، مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانی می شوند که عده زیادی از آنان گمراه می گردند.
تنها کسانی که به دامن عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله چنگ بزنند نجات پیدا می کنند و در مسیر هدایت باقی می مانند.
(ر.ک کتاب الغیبة للنعمانی، ص: 141، 152 و 159. الغیبة، شیخ طوسی، ص 338)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
زهرى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏ کند که فرمود: چه بد بنده‏ اى است بنده‏ اى که دو صورت و دو زبان داشته باشد، در حضور برادر دینى‏ اش او را ستایش کند و در غیاب او، او را بخورد (غیبت کند) و  اگر به او چیزى عطا شد حسد کند و اگر گرفتار گردید خوارش سازد.
حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی شَیْبَةَ الزُّهْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذَا وَجْهَیْنِ وَ ذَا لِسَانَیْنِ یُطْرِی أَخَاهُ فِی اللَّهِ شَاهِداً وَ یَأْکُلُهُ غَائِباً إِنْ أُعْطِیَ حَسَدَهُ وَ إِنِ ابْتُلِیَ خَذَلَهُ.
الخصال، ج‏1، ص: 38
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ﺛﻌﻠﺒﺔ ﺑﻦ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ امام صادق علیه السلام فرمود:  ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ. ﺯﻳﺮﺍ هر گاه او را ﺷﻨﺎختی، ﺯﻳﺎﻧﻰ ﺑﺘﻮ نمی رساند که ﺩﻭﻟﺖ ﺣﻖ زود ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻳﺪ ﻳﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻥ به تأخیر ﺍﻓﺘﺪ. ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ سپس ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺣﻖ ﺭﺍ ببیند ﺟﺎﻥ ﺩﻫﺪ، پس آن گاه که ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﺪ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺎﺋﻢ ﺩﺭ ﺧﻴﻤﻪ ﺍﺵ باشد.
ﻋﻦ ﺍﺑﻦ ﻓﻀﺎﻝ عن ﺛﻌﻠﺒﺔ ﺑﻦ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺳَﻤِﻌْﺖُ ﺃَﺑَﺎ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ علیه السلام یقول اعْرِفْ إِمَامَکَ [فَإِنَّکَ‏] إِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یَرَى هَذَا الْأَمْرَ ثُمَّ خَرَجَ الْقَائِمُ ع کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ کَمَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِه‏.
و الغیبه شیخ طوسی ص ۴۶۰. و الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 371 به چند سند مشابه آن.
نکته ای که از این حدیث شریف می توان دریافت، دستور دین به تکالیف شرعی است. و نه پی گیری امور عجیب و غریب برای سلوک. متأسفانه امروزه بعضی از عرفان های کاذب، جوانی را که با اولیات احکام و عقاید شرعی آشنا نیست، مشغول آن می کنند که واجب است امام زمان را دید!
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ضریس کناس گوید شنیدم امام باقر علیه السلام در محضر جمعى از اصحابش می فرمود: در شگفتم از مردمى که پیرو ما هستند و ما را پیشواى خود دانند و گویند طاعت ما واجب است بر آن‏ها چون طاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله، سپس دلیل خود را خرد کنند و خود را در برابر مخالفان محکوم نمایند بواسطه سستى دل خود. و از حق ما بکاهند، و آن حق‏شناسى را که خدا برهان روشن حق معرفت ما و تسلیم به امر ما را بدو عطا فرموده عیب کنند. آیا مى ‏پذیرید که خداى تبارک و تعالى طاعت اولیاء خود را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان و زمین را به آنها نرساند و مایه و پایه علم امورى که از آنها سؤال مى‏ شود به روى آنها ببندد و از آنها ببرد، در صورتى که قوام دین آنها همین است.
حمران عرض کرد: قربانت، شما مى ‏دانید که چه واقع شد در قیام على بن ابى طالب و حسن و حسین و خروج و نهضت آنها براى دین خدا عز و جل، و چه به آنها رسید از کشتار سرکشان و پیروز شدنشان به آن امامان معصوم تا شهید شدند و مغلوب شدند.
امام باقرعلیه السلام  فرمود: اى حمران، خدا تبارک و تعالى آن مصیبت را براى آنها مقدر کرده بود و حکم را با قید اختیار خودشان صادر و مورد اجراء و عمل قرار داده بود، و سپس آن را اجراء کرد با سابقه علم آنها بدان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله. على و حسن و حسین علیهم السلام قیام کردند، و هر کدام از ما که خموشى گزید از روى علم و بصیرت بود. اى حمران اگر در موقع گرفتارى و یورش سرکشان به آنان از خداوند درخواست مى ‏کردند که شر آنها را بگرداند و اصرار مى‏ نمودند که از آنها دفع بلا کند و آن سرکشان را نابود سازد و ملکشان را زائل کند هر آینه آنها را اجابت مى‏ کرد و از آنها دفاع مى‏ کرد و در این صورت سر رسیدن مدت سرکشان و زوال سلطنت آنها زودتر از بریدن یک گلوبند که پاره شود و از هم بپاشد انجام مى‏ شد.
اى حمران، این بلاها که به آنان رسید به خاطر گناهى نبود که مرتکب شده باشند و به حساب شکنجه گناهى نبود که مخالفت خدا کرده باشند بلکه براى رسیدن به منزلت و کرامتى بود از طرف خدا که خدا خواسته بود بدین وسیله بدان برسند. مبادا در باره آنها مذاهب باطله بر تو چیره شوند و تو را از راه حق بدر برند.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَجِبْتُ مِنْ قَوْمٍ یَتَوَلَّوْنَا وَ یَجْعَلُونَا أَئِمَّةً وَ یَصِفُونَ أَنَّ طَاعَتَنَا مُفْتَرَضَةٌ عَلَیْهِمْ کَطَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ یَکْسِرُونَ حُجَّتَهُمْ وَ یَخْصِمُونَ أَنْفُسَهُمْ بِضَعْفِ قُلُوبِهِمْ فَیَنْقُصُونَا حَقَّنَا وَ یَعِیبُونَ ذَلِکَ عَلَى مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ بُرْهَانَ حَقِّ مَعْرِفَتِنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِیَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ ثُمَّ یُخْفِی عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِیمَا یَرِدُ عَلَیْهِمْ مِمَّا فِیهِ قِوَامُ دِینِهِمْ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ قِیَامِ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع وَ خُرُوجِهِمْ وَ قِیَامِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ مَا أُصِیبُوا مِنْ قَتْلِ الطَّوَاغِیتِ إِیَّاهُمْ وَ الظَّفَرِ بِهِمْ حَتَّى قُتِلُوا وَ غُلِبُوا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا حُمْرَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ کَانَ قَدَّرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ قَضَاهُ وَ أَمْضَاهُ وَ حَتَمَهُ عَلَى سَبِیلِ الِاخْتِیَارِ ثُمَّ أَجْرَاهُ فَبِتَقَدُّمِ عِلْمٍ إِلَیْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ بِعِلْمٍ صَمَتَ مَنْ صَمَتَ مِنَّا وَ لَوْ أَنَّهُمْ یَا حُمْرَانُ حَیْثُ نَزَلَ بِهِمْ مَا نَزَلَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِظْهَارِ الطَّوَاغِیتِ عَلَیْهِمْ سَأَلُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَدْفَعَ عَنْهُمْ ذَلِکَ وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ فِی طَلَبِ إِزَالَةِ مُلْکِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابِ مُلْکِهِمْ إِذاً لَأَجَابَهُمْ وَ دَفَعَ ذَلِکَ عَنْهُمْ ثُمَّ کَانَ انْقِضَاءُ مُدَّةِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابُ مُلْکِهِمْ أَسْرَعَ مِنْ سِلْکٍ مَنْظُومٍ انْقَطَعَ فَتَبَدَّدَ وَ مَا کَانَ ذَلِکَ الَّذِی أَصَابَهُمْ یَا حُمْرَانُ لِذَنْبٍ اقْتَرَفُوهُ وَ لَا لِعُقُوبَةِ مَعْصِیَةٍ خَالَفُوا اللَّهَ فِیهَا وَ لَکِنْ لِمَنَازِلَ وَ کَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ أَرَادَ أَنْ یَبْلُغُوهَا فَلَا تَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ فِیهِمْ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 261
شرط وجوب اطاعت مطلق (1)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: «سوگند به آن خدای که به حق مرا برای بشارت برانگیخته است، قائم -که از فرزندان من است- بنا بر پیمانی که از جانب من بر عهده ی او است، غائب خواهد شد؛ تا زمانی که بیشتر مردم بگویند: خداوند کاری به آل محمد ندارد (و آنان را رها کرده است.) و گروهی دیگر در ولادت او شک می کنند؛ پس هر کس آن زمان را درک کرد، به دین خود چنگ بزند و مبادا با شکّ خود، راهی برای شیطان قرار دهد که او را از ملّت و آئین من برگرداند و از دین من بیرون راند؛ چرا که او پیش از این، پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و خداوند شیاطین را اولیاء کسانی قرار داده است که ایمان نمی آورند.»
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص‏ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً لَیَغِیبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَیْهِ مِنِّی حَتَّى یَقُولَ أَکْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ‏ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ یَشُکُّ آخَرُونَ فِی وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَکَ زَمَانَهُ فَلْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ وَ لَا یَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ إِلَیْهِ سَبِیلًا بِشَکِّهِ‏ فَیُزِیلَهُ عَنْ مِلَّتِی وَ یُخْرِجَهُ مِنْ دِینِی فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ‏ الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ‏.  (کمال الدین و تمام النعمة ؛ ج‏1 ؛ ص51)
bawarha@
هو الهادی
امام صادق علیه السلام: هر که عاقل است دین دارد و هر که دین دارد بهشت مى‏ رود.
«مَنْ کَانَ عَاقِلًا کَانَ لَهُ دِینٌ وَ مَنْ کَانَ لَهُ دِینٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ.» الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 11
على علیه السلام فرمود: جبرئیل بر آدم (ع) فرود شد و گفت: اى آدم من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکى را بگزینى و دو تا را وانهى، آدم گفت: اى جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیاء و دین، آدم گفت: عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید، گفتند: اى جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد، گفت: اختیار با شما است و بالا رفت.
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ یَا آدَمُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أُخَیِّرَکَ بَیْنَ ثَلَاثَةٍ فَاخْتَرْ وَاحِدَةً وَ دَعِ اثْنَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا الثَّلَاثَةُ فَقَالَ الْعَقْلُ‏ وَ الْحَیَاءُ وَ الدِّینُ‏ فَقَالَ آدَمُ فَإِنِّی قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ‏ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلْحَیَاءِ وَ الدِّینِ‏ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالا یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَانَ قَالَ فَشَأْنَکُمَا وَ عَرَجَ.
المحاسن، ج‏1 ص: 191، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 10، الإختصاص، ص: 245، من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص: 417، الأمالی (للصدوق)، ص: 672، الخصال، ج‏1، ص: 102
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابو حمزه گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام می فرمود: هنگامى که مردى به برادر مؤمن خود بگوید: «اف» از پیوند (دینى) با او بیرون رفته، و هر گاه به او بگوید: تو دشمن منى، یکى از آن دو کافر شود، و خداوند از هر مؤمنى که نیت بد نسبت به برادر مؤمنش در دل دارد هیچ عملى را نپذیرد.

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 361، و الکافی، ج‏8، ص: 365.  المحاسن، ج‏1، ص: 99.  المؤمن، ص: 72

مضمون این روایت به اسناد متعدد در مصادر روایی آمده است، جای افسوس است که امروزه گاه در جامعه مومنین به اولیات اخلاق اسلامی کم اعتنایی می شود. و به اندک اختلاف نظری در بحث های تازه پا گرفته، بدون اینکه زحمت شنیدن کامل سخن مقابل را بدهند، زبان به طعن بر برادر می گشایند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام سجاد علیه السلام می‌فرماید:
به وسیله عقل ناقص و نظریه هاى باطل، و مقایسات فاسد و بى اساس نمى توان  دین را شناخت، بنابراین تنها وسیله رسیدن به احکام واقعى دین، تسلیم محض مى باشد، پس هرکس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافى در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود، و شخصى که با قیاس و نظریات شخصى خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاک مى گردد.

إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالآراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَلایُصابُ إلاّ بالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْىِ هَلَکَ.

مستدرک الوسائل، ج17، ص262، ح25

هو الهادی
رسول خدا ص فرمودند: فقها امین (و مورد اعتماد) پیامبرانند تا هنگامى که وارد (مطامع و‌ لذایذ و ثروت هاى نارواى) دنیا نشده باشند.
گفته شد: اى رسول خدا ! ورودشان در دنیا چیست؟». فرمود: "اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ" «پیروى کردن از سلطان. پس اگر چنین کردند از آنها در مورد دینتان، بر حذر باشید.»‌
علِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، [باب المستأکل بعلمه و المباهی به]، ص : 46

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السّلام فرمودند:ای شیعیان، (که به ما منسوب هستید) مایه زینت ما باشید نه مایه آبرو ریزی ما. با مردم نیک سخن بگویید، و از سخن بیهوده و زشت بپرهیزید.1

امام صادق سلام الله علیه در پاسخ به پرسش از معناى خوش اخلاقى فرمودند: نرمخو و مهربان باشى، گفتارت پاکیزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرویى برخورد کنى.2


رسول خدا صلی الله علیه و آله:داناترین مردم کسى است که با مردم بیشتر مدارا کند و خوارترین مردم کسى است که به مردم اهانت کند.3

امام صادق سلام الله علیه فرمودند: مردم را با رفتارتان [به دین] فرا خوانید.4

1.یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا لَنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قُبْحِ الْقَوْلِ. الأمالی( للصدوق)، ص: 400، الحکایات (للمفید)، ص: 93، الأمالی (للطوسی)، ص: 440، مشکاة الأنوار، ص67 و بسیاری از کتب دیگر به اسناد مختلف.

2.مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ قَالَ تُلِینُ جَانِبَکَ وَ تُطِیبُ کَلَامَکَ وَ تَلْقَى أَخَاکَ بِبِشْرٍ حَسَن‏.
من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 412 ،

3.اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاسِ،وَاَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ.من لایحضره الفقیه،ج 4، ص 394.

4.کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِکُم‏. قرب الاسناد(ط-الحدیثه) ص 77 .

صُحُفٍ مُطَهَرَه

قال الامام الشهید الحسین بن علیّ علیه السلام :

مَا الْإِمَامُ‏ إِلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّهِ.

امام نیست مگر کسی که به کتاب خدا حکم کند و عدالت را بر پا دارد و به دین حقّ عمل کند و خود را بر رضای خدا مقیّد سازد.

الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ؛ مؤتمر الشیخ المفید؛ ج‏2 ؛ ص39

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابن ابی عمیر از ابراهیم کرخی نقل می کند که به امام صادق علیه السلام گفتم: همانا مردی  پروردگارش را در خواب می بیند، این چه تعبیری دارد؟
حضرت فرمود: این مرد دین ندارد، چون خداوند متعال در بیداری و در خواب و در دنیا و در آخرت دیده نمی شود.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الْکَرْخِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع إِنَّ رَجُلًا رَأَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَنَامِهِ فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ فَقَالَ ذَلِکَ رَجُلٌ لَا دِینَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُرَى فِی الْیَقَظَةِ وَ لَا فِی الْمَنَامِ وَ لَا فِی الدُّنْیَا وَ لَا فِی الْآخِرَةِ.
الأمالی( للصدوق) ص 611
بحار الأنوار(ط - بیروت)ج‏4ص32

صُحُفٍ مُطَهَرَه