صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دنیا» ثبت شده است

هنگامی که بیماری حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها شدّت یافت و بر ایشان غلبه کرد، زنان مهاجرین و انصار در اطراف او اجتماع نمودند و به حضرتش گفتند: ای دختر رسول خدا، شب را با بیماری چگونه صبح کردی؟ حضرت زهرا سلام الله علیها بدین گونه پاسخ فرمود: به خدا سوگند صبح کردم در حالی که از دنیای شما ناخشنود و از مردان شما خشمگین و ناراحتم. پیش از آنکه سودی از آنان ببرم دست از آنان برداشته و ایشان را به دور انداختم و بعد از آنکه امتحانشان کردم از آنان خوشم نیامد.

اللهم العن ظالمی فاطمة الزهرا سلام الله علیها
چرا شبانه و مخفیانه؟!
خشم صدیقه طاهره سلام الله علیها بر غاصبان خلافت تا آخر عمر، از منابع عامه

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحُسَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّیِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ حُمَیْدٍ اللَّخْمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُهَلَّبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص اجْتَمَعَ عِنْدَهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَقُلْنَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ کَیْفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ فَقَالَتْ أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْیَاکُمْ قَالِیَةً لِرِجَالِکُمْ لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْیِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی‏ الْعَذابِ هُمْ خالِدُون‏...
معانی الأخبار، ص: 354 و ص: 355 به سند دیگر. بلاغات النساء، ص: 32، السقیفة و فدک، ص: 117.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام: هرکس خانه ای داشته باشد و مومنی برای سکونت به آن احتیاج داشته باشد اما منعش کند؛ خدای عز و جل فرماید: اى فرشته‏ هاى من! بنده من به بنده من از نشستن در خانه دنیا دریغ ورزید، به عزت و جلال خودم سوگند، او هرگز ساکن بهشت های من نگردد.

قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ کَانَتْ لَهُ دَارٌ فَاحْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى سُکْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِیَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا مَلَائِکَتِی أَ بَخِلَ عَبْدِی عَلَى عَبْدِی بِسُکْنَى الدَّارِ الدُّنْیَا وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَسْکُنُ جِنَانِی أَبَدا. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 367


صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس برای انبیاء (علیهم السلام) ربوبیت و  برای ائمه (علیهم السلام) ربوبیت یا نبوت و برای غیر امامان، امامت ادّعا کند؛ ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.1

امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمود: ای ابامحمد؛ هر کس ادعا کند که ما ربّ هستیم؛ از او بیزاری بجوی.2

امام صادق علیه السلام فرمود:  مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و گفت: السلام علیک یا ربّی! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو را چه شده؟! خدا لعنتت کند! ربّ من و ربّ تو خداوند است.3

مطالب مرتبط:

و أَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ‏ حُبّاً مُقْتَصِداً وَ لَا تَغُلُّوا...

نفی تفویض

مراقب جوانانتان باشید...

1.مَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِیَاءِ رُبُوبِیَّةً وَ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِیَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَیْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.  (عیون أخبار الرضا علیه السلام؛ نشر جهان ؛ ج‏2 ؛ ص201)

2. یا أَبَا مُحَمَّدٍ ابْرَأْ مِمَّنْ یَزْعَمُ أَنَّا أَرْبَابٌ‏ (رجال الکشی، نشر دانشگاه مشهد، ص298)

3. (رجال الکشی؛ نشر دانشگاه مشهد؛ ص299)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابن ابى عمیر از زید نرسى روایت کرده است که گفت: من در موقف (عرفه و حج) با معاویة بن وهب بودم. وی در حال دعا بود. دقت کردم دیدم براى خودش حتى یک دعا هم نکرد، امّا براى افرادى از گوشه و کنار جهان دعا می کرد و نام ایشان و پدرانشان را مى ‏برد. وقتى مردم از عرفات رفتند به او گفتم: اى عمو، از تو چیز عجیبى دیدم. گفت: چه چیز عجیبى دیدى؟ گفتم: در این محل، برادرانت را بر خود مقدّم داشتى و براى یک یک آنان دعا کردى! گفت: اى برادر زاده، از این کار تعجب نکن، زیرا از مولاى خود - که مولای تو و مولاى هر مرد و زن با ایمان است، و بعد از پدران گرامی اش علیهم السلام، سیّد و آقاى گذشتگان و آیندگان می‏ باشد- شنیدم، و اگر از آن حضرت نشنیده بودم (و دروغ بگویم) دو گوش من کر، و دو چشم من کور شود و از شفاعت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم محروم گردم، که ‏فرمود: کسى که براى برادر ایمانیش در غیاب او دعا کند، فرشته ‏اى از آسمان دنیا به او ندا می دهد: اى بنده خدا، صد هزار برابر آن دعا براى تو باد. و فرشته ‏اى از آسمان دوّم ندا مى‏ دهد: اى بنده خدا، دویست هزار برابر آن دعا براى تو باد. و فرشته ‏اى از آسمان سوم ندا مى ‏دهد: اى بنده خدا، سیصد هزار برابر آن دعا براى تو باد، و فرشته ‏اى از آسمان چهارم ندا مى‏ دهد: اى بنده خدا، چهار صد هزار برابر آن دعا براى تو باد. و فرشته ‏اى از آسمان پنجم ندا مى‏ دهد: اى بنده خدا، پانصد هزار برابر آن دعا براى تو باد. و فرشته‏ اى از آسمان ششم ندا مى ‏دهد: اى بنده خدا، ششصد هزار برابر آن دعا براى تو باد. و فرشته‏ اى از آسمان هفتم ندا مى‏ دهد: اى بنده خدا، هفتصد هزار برابر آن دعا براى تو باد.
آنگاه خداوند تبارک و تعالى به او ندا مى‏ دهد: «من آن بی نیازى هستم که فقیر و محتاج نمی‏ شوم، اى بنده خدا، هزار هزار برابر آنچه دعا کردی برایت باد». حال اى برادر زاده! کدام یک از این دو بزرگتر است، آنچه من انجام دادم یا آنچه تو می‏گویى؟
الأصول الستة عشر، دار الحدیث، ص189، اصل زید نرسی
صُحُفٍ مُطَهَرَه
[فقیه بزرگ شیعه، و از اصحاب امام رضا علیه السلام] محمّد بن أبى عمیر- رضى اللَّه عنه- پارچه فروش بود. ورشکست شد و مالش را از دست داد. [شاید بعد از غرامت سنگین زندان هارون: رجال کشی، ص591 و 592] او از مردى ده هزار درهم طلب داشت. مرد بدهکار که از وضع او اطّلاع یافت خانه مسکونى خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانه او آورد، محمّد بن أبى عمیر بیرون آمد و مال را دید و پرسید: این چیست؟ گفت: این مالى است که از من میخواستى. محمّد گفت: این را از کجا آورده ‏اى؟ آیا ارث به تو رسیده؟ گفت: نه، پرسید: کسى به تو بخشیده؟ گفت: نه، پرسید: مزرعه‏ اى داشتى و فروختى؟ گفت: نه، پرسید: پس از کجاست؟ گفت: خانه‏ اى داشتم که در آن زندگى مى ‏کردم آن را فروختم که دینم را ادا کنم، محمّد بن أبى عمیر سر برآورد و گفت: ذریح محاربى از امام صادق علیه السّلام مرا حدیث کرد که: «کسى را براى دین از محلّى که به دنیا آمده بیرون نمى ‏کنند» این پول را بگیر من بدان نیاز ندارم، و بخدا سوگند که اکنون من حتی به یک‏ درهم هم محتاجم‏ ولى از این پول یک‏ درهم‏ هم وارد منزلم نخواهد کرد.
رَوَى إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی عُمَیْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ کَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ کَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ کَانَ یَسْکُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ هَذَا مَالُکَ الَّذِی لَکَ عَلَیَّ قَالَ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَکَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ فَهُوَ ثَمَنُ ضَیْعَةٍ بِعْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بِعْتُ دَارِیَ الَّتِی أَسْکُنُهَا لِأَقْضِیَ دَیْنِی فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَنِی ذَرِیحٌ الْمُحَارِبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا یُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّیْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِی فِیهَا وَ اللَّهِ إِنِّی مُحْتَاجٌ فِی وَقْتِی هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا یَدْخُلُ مِلْکِی مِنْهَا دِرْهَم‏
من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص190، علل الشرائع، ج‏2، ص: 529
صُحُفٍ مُطَهَرَه
در بهشت درختی است که خداوند به بادها دستور می دهد آن را به حرکت درآورند؛ پس هر کس [در دنیا گوشِ] خود را از [شنیدن] آواز و غناء پاک کرده باشد؛ صدایی از آن می شنود که به زیبایی آن شنیده نشده؛ اما کسی که خود را از [شنیدن] آن پاک نداشته، آن را نخواهد شنید.

[عن یاسر الخادم، عن أبی الحسن علیه السلام قال: من نزه نفسه عن الغناء فإن فی الجنة شجرة یأمرالله عزوجل الریاح أن تحرکها فیسمع لها صوتا لم یسمع بمثله ومن لم یتنزه عنه لم یسمعه.]
الکافی - الشیخ الکلینی - ج ٦ - الصفحة ٤٣٤
هو الهادی
پس به پیامبرت که پاک ترین و پاکیزه ترین است (صلی الله علیه و آله)  اقتدا کن، که راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان، و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد، و محبوبترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد، پیامبر  از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند، و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و شکمش از همه خالیتر بود، دنیا را به او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز می دانست. اگر در ما نباشد جز آنکه آنچه خدا و پیامبرش دشمن می دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا، و سرپیچی از فرمانهای او کافی بود. و همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر روی زمین می نشست و غذا می خورد، و چون برده ساده می نشست، و با دست خود کفش خود را وصله می زد، و جامه خود را با دست خود می دوخت، و بر الاغ برهنه می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد.
فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ( صلی الله علیه وآله ) فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّی وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّی وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ قَضَمَ الدُّنْیَا قَضْماً وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَی أَنْ یَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَکَفَی بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ لَقَدْ کَانَ ( صلی الله علیه وآله ) یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِیَ وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ
بخشی از خطبه 160 نهج البلاغه
صُحُفٍ مُطَهَرَه
صبح شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام امام حسن بن علی علیه السلام خطبه خواند و پس از حمد و ثناء و صلوات فرمود: «دیشب مردی از دنیا رفت که گذشتگان با هیچ کاری بر او پیشی نگرفتند و آیندگان نیز با هیچ عملی به او نخواهند رسید. همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله جهاد می کرد و او را به جان خویش، حفظ می نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را با پرچم خویش روانه می ساخت؛ پس جبرئیل او را از راست در بر می گرفت و میکائیل از چپ. باز نمی گشت تا خداوند به دست او فتح کند. در شبی از دنیا رفت که عیسی بن مریم به آسمان رفت و یوشع بن نون وصی موسی در گذشت. هیچ دینار و درهمی باقی نگذاشت مگر هفتصد درهم که از سهمش از بیت المالش آمده بود و می خواست با آن خادمی برای خانواده اش بخرد.»
سپس بسیار گریست و مردم نیز با او گریستند. سپس فرمود: «منم پسر بشارت دهنده. منم پسر انذار کننده. منم پسر آن کسی که به اذن خدا مردم را به سوی خدا می خواند. منم پسر چراغ فروزان و روشنی بخش. من از خاندانی هستم که خداوند ناپاکی را از آنان برده و آنان را پاک نموده است. من از خاندانی هستم که خداوند محبت آنان را در کتاب خود واجب گردانده است. خداوند فرموده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً» پس حسنة، دوستی ما اهل بیت است.»

رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ لُوطُ بْنُ یَحْیَى قَالَ حَدَّثَنِی أَشْعَثُ بْنُ سَوَّارٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ وَ غَیْرِهِ قَالُوا: خَطَبَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع صَبِیحَةَ اللَّیْلَةِ الَّتِی قُبِضَ فِیهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ: لَقَدْ قُبِضَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ رَجُلٌ لَمْ‏ یَسْبِقْهُ‏ الْأَوَّلُونَ‏ بِعَمَلٍ وَ لَا یُدْرِکُهُ الْآخِرُونَ بِعَمَلٍ لَقَدْ کَانَ یُجَاهِدُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ فَیَقِیهِ بِنَفْسِهِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُوَجِّهُهُ بِرَایَتِهِ فَیَکْنُفُهُ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ فَلَا یَرْجِعُ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ وَ لَقَدْ تُوُفِّیَ ع فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی عُرِجَ فِیهَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ع وَ فِیهَا قُبِضَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِیُّ مُوسَى وَ مَا خَلَّفَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَیْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ یَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ ثُمَّ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ فَبَکَى وَ بَکَى النَّاسُ مَعَهُ. ثُمَّ قَالَ أَنَا ابْنُ الْبَشِیرِ أَنَا ابْنُ النَّذِیرِ أَنَا ابْنُ الدَّاعِی إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ أَنَا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً أَنَا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ افْتَرَضَ اللَّهُ حُبَّهُمْ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً فَالْحَسَنَةُ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ مؤسسة آل البیت علیهم السلام؛ ج‏2؛ ص7، و نیز الکافی، الاسلامیة، ج1، ص457، ح8 به سند دیگر از امام باقر ع.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیر المومنین علیه السلام: خداى متعال هر گاه خیر بنده‏ اى را بخواهد، میان او و آنچه ناخوش می دارد ، حائل می ‏شود و او را به طاعت خودش موفّق می دارد؛
و خدا هر گاه براى بنده ‏اى بدى اراده کند، او را فریفته دنیا می گرداند و آخرت را از یادش می ‏برد و آرزویش را دراز می سازد و او را از آنچه صلاح او در آن است، باز می ‏دارد.
عن امیرالمومنین علیه السلام: إنَّ اللّه‏ تَعالى إذا أرادَ بِعَبدٍ خَیرا حالَ بَینَهُ وبَینَ ما یَکرَهُ، ووَفَّقَهُ لِطاعَتِهِ، وإذا أرادَ اللّه‏ بِعَبدٍ سوءا أغراهُ بِالدُّنیا وأنساهُ الآخِرَةَ ، وبَسَطَ لَهُ أمَلَهُ ، وعاقَهُ عَمّا فیهِ صَلاحُهُ.
بحارالأنوار ، ج ۳۳ ، ص ۹۷ بنقل از شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏16، ص: 153/ در نقل کامل نامه 37 نهج البلاغه خطاب به معاویة.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق (ع)، رسول خدا (ص) فرمود: به راستى که بلاى بزرگ، اجر بزرگ دارد، و هر گاه خدا بنده‏ اى را دوست دارد، بلاى بزرگ به او مى‏ دهد، هر که خشنود باشد، خدا از او خشنود است و هر که از بلا خشم گیرد، خدا بر او خشم گیرد.
عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ زَیْدٍ الزَّرَّادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ عَظِیمَ الْبَلَاءِ یُکَافَأُ بِهِ عَظِیمُ الْجَزَاءِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ فَمَنْ رَضِیَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ الرِّضَا وَ مَنْ سَخِطَ الْبَلَاءَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ السَّخَطُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 253 (باب شدة ابلاء المومن ح8)

از امام باقر (ع)، فرمود: همانا مؤمن در دنیا بلا بیند به اندازه ‏اى که دین دارد.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّمَا یُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ فِی الدُّنْیَا عَلَى قَدْرِ دِینِهِ أَوْ قَالَ عَلَى حَسَبِ دِینِهِ‏. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 253 (باب شدة ابلاء المومن ح9)

امام صادق علیه السلام : اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است ، آرزو می کرد او را با قیچی ها تکه تکه کنند.
عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُور عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ. الکافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15)

و مشابه آن روایات بسیاری است، مانند:

رسول الله ص:در روز قیامت کسانى که در دنیا با صحّت و عافیت به سر بردند آرزو می کنند که گوشت بدن آنها را با مقراض در دنیا چیده بودند به خاطر آنچه که مى‏ بینند از ثوابها که به اهل بلا مى ‏دهند.
یَوَدُّ أَهْلُ الْعَافِیَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَّ لُحُومَهُمْ قُرِضَتْ بِالْمَقَارِیضِ لِمَا یَرَوْنَ مِنْ ثَوَابِ أَهْلِ الْبَلَاءِ.
إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج‏1، ص: 43. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏18، ص: 318

این روایات شبهات زیادی را حل می کند. زیرا در نگاه سطحی که دنیا را ملاک ارزش و محبوبیت حتی نزد خداوند می داند، بسیاری از مصائب اولیای خدا توجیه روشنی ندارد. و این معارف این نگاه را رد، و عکس آن را ثابت می نماید. و به تعبیر روایت نخست از همین باب کافی از امام صادق علیه السّلام «سخت ترین مردم از لحاظ بلا و گرفتارى پیغمبرانند، سپس کسانى که در پى آنانند، سپس کسى که از دیگران بهتر است به ترتیب.»

در رابطه با روایات فوق باید دقت داشت که هر چند شاید عموما ابتلائات مومن شدید باشد. اما ممکن است استثنائاتی هم داشته باشد. لذا مومنی که در دنیا از مواهب و نعمت های گوناگون بهره ببرد، و در کنار زندگی آرام و خوب در این دنیا، با شکر نعمت و طاعت الهی، آخرت خوبی هم دارد. و نیز بر عکس آن ممکن است کسی به خاطر عمل بدش دنیا و آخرت خرابی داشته باشد.

روایات زیر مطلب را روشن تر می نماید:

روایاتی زیبا در مورد رضایت به قضای الهی در بابی از کافی شریف

رأس طاعت خدا

صُحُفٍ مُطَهَرَه
رسول خدا ص فرمودند: فقها امین (و مورد اعتماد) پیامبرانند تا هنگامى که وارد (مطامع و‌ لذایذ و ثروت هاى نارواى) دنیا نشده باشند.
گفته شد: اى رسول خدا ! ورودشان در دنیا چیست؟». فرمود: "اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ" «پیروى کردن از سلطان. پس اگر چنین کردند از آنها در مورد دینتان، بر حذر باشید.»‌
علِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، [باب المستأکل بعلمه و المباهی به]، ص : 46

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام سجاد علیه السلام : دعاى مؤمن از سه حال خارج نیست:
یا برایش ذخیره مى‏ گردد،
یا در دنیا برآورده مى‏ شود،
یا بلایى را که مى‏ خواهد به او برسد، دفع مى ‏کند.
المؤمنُ مِن دُعائهِ ‏على ثلاثٍ: إمّا أن یُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن یُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن یُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ یُریدُ أن یُصِیبَهُ؛
تحف العقول، ص 280 و این معنا از روایات زیادی قابل استفاده است.


از امام صادق (ع) فرمود: راستى مؤمن براى حاجت خود به درگاه خدای عز و جل دعا مى‏ کند و خدای عز و جل مى ‏فرماید: اجابتش را به تأخیر اندازید براى اشتیاق به آواز او و دعاء او، و چون روز قیامت شود خدای عز و جل فرماید: اى بنده من! دعا کردى و اجابت تو را به تأخیر انداختم، اکنون ثواب تو چنین و چنان است و تو مرا در باره چنین و چنان (ناقابل دعا کردى) و من اجابت تو را به تأخیر انداختم و ثوابت چنان و چنان است، گوید: مؤمن آرزو مى ‏کند که کاش هیچ دعائى براى او در دنیا به اجابت نرسیده بود (و ثوابش براى آخرت او ذخیره شده بود) براى آنچه که از حسن پاداش الهى مى‏ بیند.
عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِی دَعَوْتَنِی فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا وَ دَعَوْتَنِی‏ فِی کَذَا وَ کَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَیَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا مِمَّا یَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ.
الکافی، (ط - الإسلامیة) ج‏2، ص: 491/ 9

صُحُفٍ مُطَهَرَه

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سخنرانى خود فرمود: آیا به شما خبر ندهم از بهترین شیوه در دنیا و آخرت؟ گذشت از هر کس که به تو ستم کرده، پیوست کنى با هر که از تو بریده و احسان به هر که هم به تو بدى کرده و بخشش به هر که هم تو را دریغ داشته.1

نمونه ای از سیره حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله

امام باقر علیه السّلام فرمود: زنی یهودی را که گوشت گوسفندى را مسموم کرده بود تا پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله بخورد، خدمت آن حضرت آوردند. فرمود: چه چیز ترا بر آن کار واداشت؟ گفت با خود گفتم اگر او پیغمبر باشد زیانش نرساند و اگر پادشاه باشد، مردم را از او آسوده خواهم کرد. پس رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله از او درگذشت.2

در روایاتی در همین باب عفو موجب عزت و نصرت داده شدن شمرده است.

1.الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 107 بَابُ الْعَفْوِ/ 1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی خُطْبَتِهِ‏ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلَائِقِ‏ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ تَصِلُ‏ مَنْ‏ قَطَعَکَ وَ الْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ.

2. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 108/ 9- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أُتِیَ بِالْیَهُودِیَّةِ الَّتِی سَمَّتِ الشَّاةَ لِلنَّبِیِّ ص فَقَالَ لَهَا مَا حَمَلَکِ عَلَى مَا صَنَعْتِ فَقَالَتْ قُلْتُ إِنْ کَانَ نَبِیّاً لَمْ یَضُرَّهُ وَ إِنْ کَانَ مَلِکاً أَرَحْتُ النَّاسَ مِنْهُ قَالَ فَعَفَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْهَا.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
عن امیر المومنین علی علیه  السلام:
شما را چه مى شود که به اندک چیزى از دنیا که به دست مى آورید، شادمان مى شوید؛
ولى از دست دادن بسیارى از آخرت، شما را اندوهگین نمى سازد؟!
و اندکِ دنیا که از دستتان مى رود، شما را ناراحت و بى تاب مى سازد، چندان که این بى تابى در چهره هاى شما و در ناشکیبایى تان بر آنچه از شما گرفته شده است، آشکار مى گردد.
گویى دنیا اقامتگاه دائمى شماست و کالایش برایتان ماندگار است! 


ما بالُکُم تَفرَحونَ بِالیَسیرِ مِنَ الدُّنیا تُدرِکونَهُ ولا یَحزُنُکُمُ الکَثیرُ مِنَ الآخِرَةِ تُحرَمونَهُ ! ویُقلِقُکُمُ الیَسیرُ مِنَ الدُّنیا یَفوتُکُم حَتّى یَتَبَیَّنَ ذلِکَ فی وُجوهِکُم ، وقِلَّةِ صَبرِکُم عَمّا زُوِیَ مِنها عَنکُم ؛ کَأَنَّها دارُ مُقامِکُم وکَأَنَّ مَتاعَها باقٍ عَلَیکُم؟!
نهج البلاغة: خطبة 113، غرر الحکم: ح 9652 وفیه صدره إلى«تُحرمونه»
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خیری که در پی آن آتش باشد، خیر نخواهد بود، و شری که در پی آن بهشت است شر نخواهد بود، و هر نعمتی بی بهشت ناچیز است، و هر بلایی بی جهنم، عافیت است.
عن أبی جعفر ع قال قال امیر المؤمنین ع قَالَ مَا خَیْرٌ بِخَیْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ کُلُّ نَعِیمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ کُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِیَةٌ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 24، خطبة الوسیلة، التوحید (للصدوق)، ص: 74، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 544/ ح387 و مشابه آن در من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص: 392

صُحُفٍ مُطَهَرَه

«قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ‏. فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ‏.» (السجدة، 29 و30)
«بگو: روز فتح، ایمان کسانى که کافر شده‌اند سود نمى‌بخشد و آنان مهلت نمى‌یابند.پس، از ایشان روى برتاب و منتظر باش که آنها نیز در انتظارند.»

آیا در فتح مکه یا دیگر فتوحات رسول خدا صلی الله علیه و آله اسلام و ایمان کافران پذیرفته نمی شد؟! پس این کدام روز فتح است که ایمان کافران و معاندان دیگر فایده ای ندارد؟! این کدام روز فتح است که باید منتظر آن بود؟!

از امام صادق علیه السلام روایت است که در تفسیر این آیه فرمود: «یوم الفتح» روزی است که دنیا برای قائم (عج) گشوده می شود ...
عن أَبی عَبْدِ اللَّهِ ع قال:‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ‏ قَالَ یَوْمُ الْفَتْحِ یَوْمٌ تُفَتَّحُ الدُّنْیَا عَلَى الْقَائِمِ ...
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة ؛ مؤسسة النشر الاسلامی؛ ص438
مؤیدات:مختصر البصائر ؛ مؤسسة النشر الاسلامی؛ ص474
تفسیر القمی ؛ دار الکتاب؛ ج‏2 ؛ ص171

همچنین آیه زیر و روایات متعدّدی که آن را به «رجعت» تأویل کرده است؛ مؤیّد تفسیر فوق می باشد:
«هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتی‏ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی‏ إیمانِها خَیْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ‏ »(الانعام، 158)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابن ابی عمیر از ابراهیم کرخی نقل می کند که به امام صادق علیه السلام گفتم: همانا مردی  پروردگارش را در خواب می بیند، این چه تعبیری دارد؟
حضرت فرمود: این مرد دین ندارد، چون خداوند متعال در بیداری و در خواب و در دنیا و در آخرت دیده نمی شود.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الْکَرْخِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع إِنَّ رَجُلًا رَأَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَنَامِهِ فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ فَقَالَ ذَلِکَ رَجُلٌ لَا دِینَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُرَى فِی الْیَقَظَةِ وَ لَا فِی الْمَنَامِ وَ لَا فِی الدُّنْیَا وَ لَا فِی الْآخِرَةِ.
الأمالی( للصدوق) ص 611
بحار الأنوار(ط - بیروت)ج‏4ص32

صُحُفٍ مُطَهَرَه