صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علم» ثبت شده است

اگر شخص برای رضای خدا قرآن می خواند، نمی خواهد ببیند صوتش چگونه است، اشکال ندارد در حمام بخواند!1

در این روایت عنایت خاص به صدا در مقابل اخلاص (یرید وجه الله) قرار گرفته است، و از آن نهی شده است.

زود باشد که زمانى بر امت بیاید من که عالمان را مگر بجامه نیکو نشناسد و قرآن را مگر به صوت خوش نشناسند و خدا را مگر در ماه رمضان عبادت نکنند؛ پس چون چنین شود خدا سلطانی را که نه علم دارد نه حلم و نه رحم‏ بر ایشان مسلط سازد.2

متأسفانه در زمان ما قاری خوب به صوت و لحن زیبا شناخته می شود که البته انطباق آن صوت و لحن با معانی نیز غالباً در نظر گرفته نمی شود.

در روایت آمده: ... حضرت امام کاظم علیه السلام با حزن قرآن می خواندند، گویا با شخصی در حال صحبت بوده اند.3

این سیره مروی از امام علیه السلام بهترین ملاک را در کیفیت ارائه لحن در قرائت قرآن به مخاطب را تبیین می کند با این توضیح که:
اولا در هنگام صحبت با دیگران غرض اصلی انتقال مفاهیم است.
ثانیا آهنگ و لحن کلام تابع معنی است و از خود استقلال ندارد.

1.عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَقْرَأَ الْقُرْآنَ‏ فِی‏ الْحَمَّامِ‏ إِذَا کَانَ یُرِیدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ وَ لَا یُرِیدُ یَنْظُرُ کَیْفَ صَوْتُهُ. الکافی، ج‏6، ص: 502/ 33 به سند صحیح.

2. قَالَ النَّبِیُّ ص‏ سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَه‏. جامع الأخبار(للشعیری)، ص: 130.

3.عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصٍ قَالَ:... فَمَا رَأَیْتُ أَحَداً أَشَدَّ خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ لَا أَرْجَى النَّاسِ مِنْهُ وَ کَانَتْ قِرَاءَتُهُ حُزْناً فَإِذَا قَرَأَ فَکَأَنَّهُ‏ یُخَاطِبُ‏ إِنْسَاناً. الکافی، ج‏2، ص: 606/ 10

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امیر المومنین علیه السلام : عدالت چهار شعبه دارد: 1- فهمیدن امر مشکل [دقت در فهمیدن] 2- رسیدن به حقیقت دانش 3- روشنى حکم (داورى)، 4- شکیبائى؛ پس هر که بفهمد همه دانش را تفسیر کند، و هر که بداند آبگاههاى داورى را بشناسد و هر که بردبارى ورزد، در کارش زیاده روى نکند و میان مردم ستوده زندگى نماید.

بیانی عقلی: عدل تنها با علم کامل محقق می شود زیرا کسی که جای هر چیز را نداند نمی تواند هر چیز را در جای خود نهد از این رو کسی که جاهل است و در امور علم قطعی و جامع ندارد نمی تواند متولی آن شود مگر آن که به سرچشمه دانش متصل باشد و بتواند در مبهمات به او رجوع کند.

مطالب مرتبط:

شائبه ادعای امامت

امام نیست مگر کسیکه ...

شرط وجوب اطاعت مطلق(1)

شرط وجوب اطاعت مطلق (2)

شرط وجوب اطاعت مطلق (3)

عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ یَعْقُوبَ اَلسَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سُئِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ....وَ اَلْعَدْلُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ غَامِضِ اَلْفَهْمِ وَ غَمْرِ اَلْعِلْمِ وَ زَهْرَةِ اَلْحُکْمِ وَ رَوْضَةِ اَلْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِیعَ اَلْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ عَرَفَ شَرَائِعَ اَلْحُکْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِی اَلنَّاسِ حَمِیداً... .
الکافی
, ج 2 , ص 50 ؛ تحف العقول، المکتبه الحیدریه، ص115

هو الهادی

شیخ مفید از عبداللّه بن عطاء مکى روایت کرده که مى گفت: هرگز ندیدم علما را نزد احدى کوچک و حقیر، چنانکه میدیدم آنها را در نزد حضرت امام محمد باقر علیه السلام، و هر آینه دیدم حکم بن عتیبه را با آن کثرت علم و جلالت شأن که در نزد مردم داشت، هنگامى که در نزد آن جناب بود چنان مى نمود که کودکی است که نزد معلم خود نشسته!
أخبرَنی الشّریفُ أَبو محمّدٍ الحسنُ بنُ محمّدٍ قالَ : حدَّثنی جدَی قالَ : حدثَنا محمدُ بنُ القاسم الشیبانیّ قالَ : حدّثَنا عبدُ الرّحمن بن صالح الأزدیّ ، عن أَبی مالکٍ الجَنْبیّ، عن عبدِاللهِ بنِ عطاءٍ المکِّیِّ قالَ : ما رأَیت العلماءَ عندَ أحدٍ قطُ أَصغرَمنهم عند أَبی جعفرٍ محمّدِ بنِ علیِّ ابنِ الحسینِ ولقد رأَیتُ الحَکَمَ بن عُتَیْبَةَ معَ جلالتِه فی القومبینَ یدیه کأَنّه صبیّ بین یَدَیْ مُعَلِّمه.

هو الهادی

شخصی از تفسیر آیه «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» پرسید. امام باقر علیه السلام فرمود: منظورش فقط ما هستیم. ما هستیم کسانی که خدا به آنها علم داده است.

 «... قَالَ فَقَوْلُهُ بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ‏ قَالَ إِیَّانَا عَنَى بِهَذَا وَ نَحْنُ الَّذِینَ أُوتِینَا الْعِلْم‏.»

دعائم الإسلام؛ مؤسسة آل البیت؛ ج‏1 ؛ ص22


صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام: خانه ای که در آن غنا باشد، از مصیبت دردناک ناگهانی در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان در آن منزل داخل نمی شوند.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: بَیْتُ الْغِنَاءِ بَیْتٌ لَا تُؤْمَنُ فِیهِ الْفَجِیعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِیهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا تُدْخِلُهُ الْمَلَائِکَة.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 433 به سند صحیح، دعائم الاسلام ج 2، ص 208 ، ح 762

غناء و آوازه خوانی، لانه نفاق و دوروئی است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْغِنَاءُ عُشُّ النِّفَاقِ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 431، ثواب الأعمال، دار الشریف الرضیّ، ص 244 و علل الشرائع، مکتبة داوری، ج‏2 ؛ ص476؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۷

گوش کردن به لهو و غناء، نفاق را می رویاند همان گونه که آب کشتزار را می رویاند.

عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَنْبَسَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اسْتِمَاعُ الْغِنَاءِ وَ اللَّهْوِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الزَّرْعَ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 434، دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 208، وسائل الشیعه, ج۱۲،ص۲۳۶، و ر.ک الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص: 199

امام صادق علیه السّلام درباره سخن خداوند که می فرماید: «از گفتار باطل بپرهیزید» فرمود: گفتار باطل همان غناء است.

 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فی قول الله تعالی: «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» قال: قول الزُّورِ الغِناء. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 435/ ح2 و 7 و ص: 431 باب الغناء به اسناد صحیح در ح1 و 6 و 13، وسائل الشیعه، ج12، ص227.

بدانید که غناء از جمله چیزهایی است که خداوند تعالی در کتابش بر آن وعده عذاب داده است. و تلاوت فرمود «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشترِى لَهْوَ الْحَدِیثِ ...»  (از جمله مردم کسی است که  کلام لهو و باطل را می خرد تا با آن مردم را از راه خدا بدون علم گمراه کند، و آن را مسخره گیرد. برای آنان عذابی خوار کننده است.)
(که از مصادیق «لهو الحدیث» در این آیه غنا و آوازه خوانی است.)

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْغِنَاءُ مِمَّا وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ النَّارَ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین‏. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 431 و مشابه این تفسیر در احادیث متعددی به اسناد قوی آمده است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ضریس کناس گوید شنیدم امام باقر علیه السلام در محضر جمعى از اصحابش می فرمود: در شگفتم از مردمى که پیرو ما هستند و ما را پیشواى خود دانند و گویند طاعت ما واجب است بر آن‏ها چون طاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله، سپس دلیل خود را خرد کنند و خود را در برابر مخالفان محکوم نمایند بواسطه سستى دل خود. و از حق ما بکاهند، و آن حق‏شناسى را که خدا برهان روشن حق معرفت ما و تسلیم به امر ما را بدو عطا فرموده عیب کنند. آیا مى ‏پذیرید که خداى تبارک و تعالى طاعت اولیاء خود را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان و زمین را به آنها نرساند و مایه و پایه علم امورى که از آنها سؤال مى‏ شود به روى آنها ببندد و از آنها ببرد، در صورتى که قوام دین آنها همین است.
حمران عرض کرد: قربانت، شما مى ‏دانید که چه واقع شد در قیام على بن ابى طالب و حسن و حسین و خروج و نهضت آنها براى دین خدا عز و جل، و چه به آنها رسید از کشتار سرکشان و پیروز شدنشان به آن امامان معصوم تا شهید شدند و مغلوب شدند.
امام باقرعلیه السلام  فرمود: اى حمران، خدا تبارک و تعالى آن مصیبت را براى آنها مقدر کرده بود و حکم را با قید اختیار خودشان صادر و مورد اجراء و عمل قرار داده بود، و سپس آن را اجراء کرد با سابقه علم آنها بدان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله. على و حسن و حسین علیهم السلام قیام کردند، و هر کدام از ما که خموشى گزید از روى علم و بصیرت بود. اى حمران اگر در موقع گرفتارى و یورش سرکشان به آنان از خداوند درخواست مى ‏کردند که شر آنها را بگرداند و اصرار مى‏ نمودند که از آنها دفع بلا کند و آن سرکشان را نابود سازد و ملکشان را زائل کند هر آینه آنها را اجابت مى‏ کرد و از آنها دفاع مى‏ کرد و در این صورت سر رسیدن مدت سرکشان و زوال سلطنت آنها زودتر از بریدن یک گلوبند که پاره شود و از هم بپاشد انجام مى‏ شد.
اى حمران، این بلاها که به آنان رسید به خاطر گناهى نبود که مرتکب شده باشند و به حساب شکنجه گناهى نبود که مخالفت خدا کرده باشند بلکه براى رسیدن به منزلت و کرامتى بود از طرف خدا که خدا خواسته بود بدین وسیله بدان برسند. مبادا در باره آنها مذاهب باطله بر تو چیره شوند و تو را از راه حق بدر برند.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَجِبْتُ مِنْ قَوْمٍ یَتَوَلَّوْنَا وَ یَجْعَلُونَا أَئِمَّةً وَ یَصِفُونَ أَنَّ طَاعَتَنَا مُفْتَرَضَةٌ عَلَیْهِمْ کَطَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ یَکْسِرُونَ حُجَّتَهُمْ وَ یَخْصِمُونَ أَنْفُسَهُمْ بِضَعْفِ قُلُوبِهِمْ فَیَنْقُصُونَا حَقَّنَا وَ یَعِیبُونَ ذَلِکَ عَلَى مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ بُرْهَانَ حَقِّ مَعْرِفَتِنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِیَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ ثُمَّ یُخْفِی عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِیمَا یَرِدُ عَلَیْهِمْ مِمَّا فِیهِ قِوَامُ دِینِهِمْ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ قِیَامِ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع وَ خُرُوجِهِمْ وَ قِیَامِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ مَا أُصِیبُوا مِنْ قَتْلِ الطَّوَاغِیتِ إِیَّاهُمْ وَ الظَّفَرِ بِهِمْ حَتَّى قُتِلُوا وَ غُلِبُوا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا حُمْرَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ کَانَ قَدَّرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ قَضَاهُ وَ أَمْضَاهُ وَ حَتَمَهُ عَلَى سَبِیلِ الِاخْتِیَارِ ثُمَّ أَجْرَاهُ فَبِتَقَدُّمِ عِلْمٍ إِلَیْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ بِعِلْمٍ صَمَتَ مَنْ صَمَتَ مِنَّا وَ لَوْ أَنَّهُمْ یَا حُمْرَانُ حَیْثُ نَزَلَ بِهِمْ مَا نَزَلَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِظْهَارِ الطَّوَاغِیتِ عَلَیْهِمْ سَأَلُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَدْفَعَ عَنْهُمْ ذَلِکَ وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ فِی طَلَبِ إِزَالَةِ مُلْکِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابِ مُلْکِهِمْ إِذاً لَأَجَابَهُمْ وَ دَفَعَ ذَلِکَ عَنْهُمْ ثُمَّ کَانَ انْقِضَاءُ مُدَّةِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابُ مُلْکِهِمْ أَسْرَعَ مِنْ سِلْکٍ مَنْظُومٍ انْقَطَعَ فَتَبَدَّدَ وَ مَا کَانَ ذَلِکَ الَّذِی أَصَابَهُمْ یَا حُمْرَانُ لِذَنْبٍ اقْتَرَفُوهُ وَ لَا لِعُقُوبَةِ مَعْصِیَةٍ خَالَفُوا اللَّهَ فِیهَا وَ لَکِنْ لِمَنَازِلَ وَ کَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ أَرَادَ أَنْ یَبْلُغُوهَا فَلَا تَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ فِیهِمْ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 261
شرط وجوب اطاعت مطلق (1)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
مفضل به امام صادق علیه السلام عرض کرد: قربانت گردم، ممکن است خدا اطاعت شخصى را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا بزرگوارتر و مهربانتر و مشفق‏تر از آن است که اطاعت شخصى را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از او پوشیده دارد. (پس در هر صبح و شام از اخبار لازم  بطریق الهام و تحدیث به امام افاضه مى‏ شود).
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ عَنْ جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِیِ‏ أَنَّهُ قَالَ: کَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ یَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَکْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ یَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَ‏ یَحْجُبَ‏ عَنْهُ‏ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً.
در این معنا روایات بسیار است:
الکافی‏1، ص:261  بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع یَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ أَنَّهُ‏ لَا یَخْفَى عَلَیْهِمُ الشَّیْ‏ءُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ‏
و در روایات زیادی این یکی از نشانه های امام شمرده شده. می فرمودند از هر چه می خواهید بپرسید.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
روایت است شخصی به امام جعفر صادق علیه‌السلام عرض‌ کرد اساس دین ٬ توحید و عدل است و علم آن فراوان است و عاقل چاره ای ندارد (جز آنکه فرا بگیرد) پس مطلبی بفرما که آسان باشد و بشود حفظ کرد.
پس فرمود:

امّا توحید، اینست که مجاز ندانی بر پروردگارت، هر چه را که بر تو مجاز قرار داد.

و امّا عدل٬ اینست که‌ به خالقت نسبت ندهی، چیزی را، که تو را بر آن سرزنش کرده است.

عن الصَّادِقِ علیه السلام:أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ أَسَاسَ الدِّینِ التَّوْحِیدُ وَ الْعَدْلُ وَ عِلْمُهُ کَثِیرٌ لَا بُدَّ لِعَاقِلٍ مِنْهُ فَاذْکُرْ مَا یَسْهُلُ الْوُقُوفُ عَلَیْهِ وَ یَتَهَیَّأُ حِفْظُهُ فَقَالَ أَمَّا التَّوْحِیدُ فَأَنْ لَا تُجَوِّزَ عَلَی رَبِّکَ مَا جَازَ عَلَیْکَ وَ أَمَّا الْعَدْلُ فَأَنْ لَا تَنْسُبَ إِلَی خَالِقِکَ مَا لَامَکَ عَلَیْهِ.
التوحید (للصدوق)، ص: 96، معانی الأخبار، ص: 11. بحارالانوار، ج5، ص17

در مورد فراز آخر روایت دو وجه دارد:

1. یعنی خدا از ظلم نهی کرده است، پس خودش ظلم نمی کند.

2. افعال بندگان را نباید به خدا نسبت داد؛ مثلا خدا زنا را ذم کرده است. العیاذ بالله نباید مانند برخی از فلاسفه زنای بندگان را به خدا نسبت داد.

امام صادق علیه السلام: کسی که خدا را به خلقش تشبیه کند٬ به خداوند شرک ورزیده است. وای بر آنان...

مَنْ‏ شَبَّهَهُ‏ بِخَلْقِهِ فَقَدِ اتَّخَذَ مَعَ اللَّهِ شَرِیکا وَیْلَهُم‏...
کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص: 260 به سند صحیح

sohof2@
صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام فرمود: «نشانه ی کذّاب این است که تو را از آسمان و زمین و شرق و غرب خبر می دهد؛ اما هر گاه از او درباره ی حلال و حرام خداوند بپرسی؛ علمی ندارد.»

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ آیَهَ الْکَذَّابِ بِأَنْ یُخْبِرَکَ خَبَرَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَإِذَا سَأَلْتَهُ عَنْ حَرَامِ اللَّهِ وَ حَلَالِهِ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ شَیْءٌ.
الکافی؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏2 ؛ ص340
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام رضا علیه السلام: از نشانه های فهم عمیق و درست، بردباری، دانش و سکوت است. سکوت دری از درهای حکمت است. سکوت محبت می آورد و راهنمای هر خیری است.

مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ الصَّمْتُ إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِکْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الْمَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِیلٌ عَلَى کُلِّ خَیْرٍ.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 113

در روایات متعددی بر رابطه تنگاتنگ حلم و علم تأکید شده است. و البته اگر کسی بردبار نیست، سزاوار است ابتدا بردباری بیاموزد!

اللهم ارزقنی حلماً یسد عنی باب الجهل

sohof2@
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابو عبیده گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود:
فاطمه (علیها السلام) پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هفتاد و پنج روز زنده بود و اندوه فراوانى از مرگ پدرش در دل داشت و جبرئیل مى‏ آمد و او را سر سلامتى مى‏ داد و در مرگ پدر تسلیت مى‏ گفت و او را خوشدل مى ‏داشت و از پدرش و جایگاه وى به او گزارش مى ‏داد و از آنچه پس از وى براى ذریه ‏اش پیش آید به او خبر مى ‏داد و على (علیه السلام) آنها را مى‏ نوشت، این موضوع مصحف فاطمه (علیها السلام) است.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ، قَالَ: قَالَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : «إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً، وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلى‏ أَبِیهَا، وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَأْتِیهَا، فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلى‏ أَبِیهَا، وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا، وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ، وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا، وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَکْتُبُ ذلِکَ، فَهذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام».
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 241 و 458 به سند صحیح و بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 153
بنا بر بیشتر روایات معتبر حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله 75 روز در دنیا بودند.
این روایت شریفه در بحث منابع علم ائمه علیهم السلام ذکر می شود، و حاکی از فضیلت والای ام الأئمه، بانوی آل عبا سلام الله علیها است. هم چنین از جمله روایاتی است که علم غیب را از حضرت زهرا سلام الله علیها نفی می کند و نشان می دهد که آگاهی ایشان از احوال پدرش صلی الله علیه و آله و حوادث آینده به اِخبار جبرئیل علیه السلام بوده است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

بخشی از توقیع شریف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به محمد بن علی بن هلال: «من تو را و هر که خبرِ نامه ی مرا بشنود؛ شاهد می گیرم بر این که بیزارم به سوی خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) از کسی که بگوید ما علم غیب داریم ... و شما را شاهد می گیرم بر این که هر کس ما از او بیزاری جوییم؛ خداوند و ملائکه و رسولان و اولیاءش نیز از او بیزارند و من این توقیع را که در این نامه است؛ امانتی قرار دادم بر گردن تو و گردن هر کس که آن را بشنود؛ تا آن را از هیچ از یک موالی و شیعیان ما مخفی نکند؛ تا همه ی موالی از این توقیع مطلع شوند؛ شاید که خدا آنان را دریابد و به دین خدا که حق است باز گردند ... پس هر کس نامه مرا بفهمد و به آن چه امر و نهی کردم باز نگردد؛ لعنت خدا بر او فرود آید ...»

 الإحتجاج على أهل اللجاج، شیخ طبرسی، نشر المرتضی، ج‏2، ص473

به ضرورت مذهب شیعه، علم غیب مخصوص خداوند است و خبر دادن اهل بیت علیهم السلام از پنهانی ها مصداق «علم غیب» نیست؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ‏ غَیْبٍ‏ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ» (نهج البلاغة؛ نشر الهجرة؛ ص186)

این معنا در روایات شیعه متواتر است.


علم موروث
یحیی بن عبدالله بن حسن به امام کاظم (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، مردم ادّعا می کنند شما غیب می دانید. فرمود: سبحان الله! دست خود را بر سرم بگذار. به خدا سوگند هیچ مویی در سر و بدنم نیست مگر آن که سیخ شد! سپس فرمود: نه به خدا سوگند. آن نیست مگر علمی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ارث رسیده است.

الأمالی، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، ص23/رجال الکشّی، دانشگاه مشهد، ص298

علمی که افزوده می شود نه علم غیب

امام باقر (علیه السلام) فرمود: عالِمِ ما غیب نمی داند و اگر خداوند عالم ما را به خود واگذارد؛ مانند یکی از شما خواهد بود ولی ساعت به ساعت به علم او می افزاید. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، کتابخانه آیت الله مرعشی، ج1، ص325

«تعلّم من ذی علم»

عمار ساباطی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا امام غیب می داند؟ فرمود: نه ولی هر گاه که بخواهد چیزی بداند؛ خداوند او را آگاه می کند.
الکافی، دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص257

قبض و بسط
مردی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: شما غیب می دانید؟ فرمود: ابوجعفر (
علیه السلام) فرموده است: علم برای ما گسترده می شود پس می دانیم و از ما گرفته و منقبض می شود پس نمی دانیم.
الکافی؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص256

وحی است نه علم غیب ...

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از حضرت صادق (علیه السلام) سؤال کردم از قول خداى عز و جل " وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ"(و او است خدا در آسمانها و در زمین) حضرت فرمود که او در هر مکانی چنان می باشد، عرض کردم به ذات خویش؟! فرمود: واى بر تو! بدرستى که مکانها مقادیر اند و چون بگوئى که به ذاته در مکانى است تو را لازم آید که بگوئى در مقادیر است (دارای مقدار است) و غیر آن. درحالیکه او از خلقش جدا است و از جهت علم و قدرت و احاطه و سلطنت احاطه دارد به آنچه آفریده است. و علم او به آنچه در زمین است کمتر از آنچه نیست که در آسمان است و چیزی از او دور نیست. و اشیاء از جهت علم و قدرت و سلطه و احاطه و مالکیت او برای او یکسان هستند.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَظُنُّهُ مُحَمَّدَ بْنَ نُعْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ قَالَ کَذَلِکَ هُوَ فِی کُلِّ مَکَانٍ قُلْتُ بِذَاتِهِ قَالَ وَیْحَکَ إِنَّ الْأَمَاکِنَ أَقْدَارٌ فَإِذَا قُلْتَ فِی مَکَانٍ بِذَاتِهِ لَزِمَکَ أَنْ تَقُولَ فِی أَقْدَارٍ وَ غَیْرِ ذَلِکَ وَ لَکِنْ هُوَ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ مُحِیطٌ بِمَا خَلَقَ عِلْماً وَ قُدْرَهً وَ إِحَاطَهً وَ سُلْطَاناً وَ مُلْکا وَ لَیْسَ عِلْمُهُ بِمَا فِی الْأَرْضِ بِأَقَلَّ مِمَّا فِی السَّمَاءِ لَا یَبْعُدُ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ وَ الْأَشْیَاءُ لَهُ سَوَاءٌ عِلْماً وَ قُدْرَةً وَ سُلْطَاناً وَ مُلْکاً وَ إِحَاطَةً.
التوحید (للصدوق) ص ۱۳۳

بودن خداوند در همه جا به معنی حضور مکانی خداوند در همه جا نیست. ذات خداوند مانند مخلوقات ذاتی مقداری و مکاندار نیست. به تعبیر ساده وقتی ما در جایی حضور داریم در واقع طول و عرض و عمقی را(مکانی را) اشغال کرده ایم و این یعنی اینکه خودمان هم مقدار و اجزا داشته ایم که در مکان قرار گرفته ایم. اما ذات خداوند فراتر از مکان و زمان و مقدار و اجزاء است. خداوند خالق مکان و اجزاء و مقادیر است. حضور خداوند متعال در همه جا به معنی احاطه علم و قدرت خداوند نسبت به همه چیز است. خداوند به همه چیز آگاهی دارد و همه چیز تحت سلطه و مالکیت اوست.

هو الهادی
امام صادق علیه السلام به هشام بن حکم فرمود: ای هشام هر کس گمان کند خداوند با حجّتی بر بندگان خود احتجاج می کند که به همه چیزهایی که به آن نیاز دارند؛ علم ندارد؛ بر خداوند دروغ بسته است.
عن ابی عبد الله علیه السلام قال: یَا هِشَامُ مَنْ شَکَّ أَنَّ اللَّهَ یَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لَا یَکُونُ عِنْدَهُ کُلُّ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ کتابخانه آیت الله مرعشی ؛ ج‏1 ؛ ص123

صُحُفٍ مُطَهَرَه