صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

ابوبصیر گوید: پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) من به خانه آن حضرت رفتم تا به حمیده (همسر حضرت) تسلیت بگویم، وقتی آن بانو مرا دید گریست من هم گریه کردم. سپس گفت: ای ابوبصیر! اگر در لحظات آخر عمر امام در کنارش بودی قضیه عجیبی را مشاهده می‌کردی، چشمان مبارکش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان و نزدیکان مرا حاضر سازید. ما همه را جمع کردیم، به طوری که کسی از خویشان و نزدیکان امام باقی نماند. حضرت نگاهی به آنان کرد و فرمود: کسانی که نماز را سبک می‌شمارند هرگز شفاعت ما به آنان نخواهد رسید.
عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمُثَنَّى عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا إِلَیَّ کُلَّ مَنْ کَانَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ قَالَتْ فَمَا تَرَکْنَا أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ.
الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص: 310، المحاسن، ج‏1، ص: 80، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 206، الأمالی للصدوق، ص: 484، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 228.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
حضرت امام صادق «علیه السلام»: «خداوند راهزنان نیکى را لعنت کند.»
سوال شد: راهزنان نیکى چه کسانى هستند؟
پس فرمودند: کسى که به او نیکى شود، و او ناسپاسى کند، در نتیجه نیکوکار را از نیکى به دیگران باز دارد.
لَعَنَ اللّه قاطِعى سُبُلَ المَعروفِ، قیلَ: وَ ما قاطِعوا سُبُل المَعروفِ؟ قالَ: اَلرَّجُلُ یُصنَعُ إلَیهِ المَعروفَ فَیَکفُرُهُ، فَیَمتَنِعُ صاحِبُهُ مِن أن یَصنَعَ ذلِکَ إلى غَیرِهِ
 کافى، ج4، ص33، ح1
صُحُفٍ مُطَهَرَه
«امام از ما اهل بیت علیهم السلام باید حتماً معصوم باشد و عصمت در ظاهر خلقت نیست تا به آن شناخته شود و برای همین حتماً باید نصّی در خصوص او وجود داشته باشد.»
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا یَکُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ الْعِصْمَةُ فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً.
معانی الأخبار؛الشیخ الصدوق؛ مؤسسة النشر الاسلامیّ التابعة لجماعة المدرّسین؛ ص132


صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابن ابی العوجاءِ (ملحدِ دهریِ مشهور) بر امام صادق علیه السلام وارد شد. امام به او فرمود: ای ابن ابی العوجاء تو مصنوع هستی یا نیستی؟ گفت: مصنوع نیستم. پس امام فرمود: اگر مصنوع بودی؛ چگونه بودی؟ ابن ابی العوجاء متحیّر ماند و نتوانست پاسخی بدهد.

عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: دَخَلَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ عَلَى الصَّادِقِ ع فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع یَا ابْنَ أَبِی الْعَوْجَاءِ أَنْتَ مَصْنُوعٌ أَمْ غَیْرُ مَصْنُوعٍ؟ قَالَ لَسْتُ بِمَصْنُوعٍ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ فَلَوْ کُنْتَ‏ مَصْنُوعاً کَیْفَ کُنْتَ فَلَمْ یُحِرِ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ جَوَاباً.
الإحتجاج على أهل اللجاج، الطبرسی، نشر المرتضی، ج‏2، ص333

بدیهی است که مصنوع و غیر مصنوع، باید در ذات و صفات مغایر باشند. اگر کسی اجسام را که حادث، متغیّر، متجزّی، متکثر و نابودشونده اند؛ غیر مصنوع بداند؛ نمی تواند بین مصنوع و غیر مصنوع فرق بگذارد؛ زیرا برای مصنوع صفاتی جز همین ها تصوّر نمی شود. 

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آن جوان را لاجرم غیبتى باید. عرض شد: چرا، اى رسول خدا؟ فرمود: بیم کشته شدن مى رود.
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله : لابدّ للغُلامِ من غَیبةٍ، فقیلَ لَهُ : ولِمَ یا رسولُ اللّهِ ؟ قال : یَخافُ القَتْلَ .
بحار الأنوار : 52 / 90 / 1، به نقل از علل الشرائع. این علت در روایات بسیاری آمده است. (فانظر أیضا حدیث : 5، 10 ، 16 ـ 18، 20 ، 22 و ص 146 / 70منه .)
هر گاه خداوند از نزدیکی ما با قومی ناپسند داند، ما را از بین آنان خارج می کند.
عن أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ‏ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ‏ أَظْهُرِهِمْ.
علل الشرائع، ج‏1، ص: 244/ 179
امام کاظم علیه السلام : اگر در میان شما به تعداد اهل بدر وجود داشت، قائم ما قیام مى کرد.
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : لو کانَ فیکُم عِدّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا.
مشکاة الأنوار : 128 / 300.
و مشابه این روایت بسیار است، مانند:
آگاه باش هر گاه آن عدّه وصف شده که سیصد و ده نفر و اندى هستند شمارشان کامل شود، آنگاه چنان که شما مى‏ خواهید خواهد شد، لکن شیعه ما کسى است که...‏
(سپس حضرت صفاتی را برای شیعه حقیقی می شمارد، که چه بسا جامعه دوره غیبت بسیار دور است.)
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَا لَوْ کَمُلَتِ‏ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ کَانَ الَّذِی تُرِیدُونَ وَ لَکِنْ شِیعَتُنَا مَن‏...  الغیبة للنعمانی، ص: 203
این روایات به خوبی نشان می دهد، کوتاهی ها و عدم آمادگی شیعه در دوران غیبت موجب طول غیبت شده است. بنا بر این اگر واقعا افرادی یافت می شدند، که آماده حکومت عدل خداوند باشند و در این راه شرایط شیعه را به حد کمال داشتند، خداوند حکومت عدلش را برقرار می نمود. اما تا زمان ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه این خلأ وجود دارد.
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة...
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام:  ایمان یعنی اقرار با شناخت.
عن امیرالمؤمنین ع قال: أَمَّا الْإِیمَانُ فَالْإِقْرَارُ بِالْمَعْرِفَةِ.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ؛ نشر الهادی؛ ج‏2 ؛ ص610
ملحدان و به اصطلاح روشنفکران دم از تقابل «ایمان» و «معرفت» می زنند؛ در حالی که تعریف «ایمان» در اسلام و مسیحیت کاملاً متفاوت است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
حجاج خیبری گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما در جایی هستیم و حدیث سنگینی از شما روایت می شود پس بعضی از اصحاب ما می گویند: سخن ما سخن آل محمد صلی الله علیه و آله است. این سخن بر بعضی از اصحاب ما گران می آید.
امام صادق علیه السلام فرمود: گویا می خواهی امامی باشی که به تو اقتدا شود. هر کس امر را به ما برگرداند سالم می ماند (یا تسلیم شده است.)

عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیِّ، عَنِ الْحَجَّاجِ الْخَیْبَرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَّا نَکُونُ فِی مَوْضِعٍ فَیُرْوَى عَنْکُمُ الْحَدِیثُ الْعَظِیمُ، فَیَقُولُ بَعْضُنَا لِبَعْضٍ: الْقَوْلُ قَوْلُهُمْ، فَیَشُقُ‏ ذَلِکَ عَلَى بَعْضِنَا، فَقَالَ: «کَأَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ إِمَاماً یُقْتَدَى بِکَ، مَنْ رَدَّ إِلَیْنَا فَقَدْ سَلَّمَ‏»
مختصر البصائر، ص: 269/ 10، مختصر البصائر، ص: 231/ 27 به دو طریق معتبر از سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ.

توضیح: ظاهراً یعنی گاهی یک نفر روایتی نقل می کند و دیگری چون روایت برایش سنگین است آن را قبول نمی کند و انکار هم نمی کند بلکه می گوید اگر واقعاً امام علیه السلام چنین حرفی زده باشد من قبول دارم و گرنه قبول ندارم. در این صورت راوی نباید ناراحت شود و بر او دشوار آید چون تنها امام است که حق دارد انتظار داشته باشد نقلش مطلقاً پذیرفته شود. ولی از نقل دیگران اگر علم و اطمینان حاصل نشد، کافی است علم آن را به امام علیه السلام واگذارد.
بنا بر این روایت همین که کسی انتظار داشته باشد نقلش مورد اعتماد کامل باشد؛ شائبه ادعای امامت در آن است؛ چه برسد به این که اجتهاد و رأی و حکم خود را هم واجب الاطاعة بداند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام: «هنگامى که قائم علیه السلام قیام مى‌کند، مردم را به اسلامى نو فرا مى‌خواند و آنان را به امرى از یاد رفته (پوشیده شده) هدایت مى‌کند، که (همه) مردم از آن گمراه شده‌اند.  قائم را از آن نظر مهدى گفته ‏اند که مردم را به آئینى که از دست داده‏ اند هدایت می کند و او را بدان جهت قائم خوانده‏ اند که براى ابراز حق و ظهور آن قیام می کند.»
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«إذا قامَ القائِمُ علیه السلام، دَعَا النّاسَ إلَى الإِسلامِ جَدیداً ، وهَداهُم إلى أمرٍ قَد دُثِرَ فَضَلَّ عَنهُ الجُمهورُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یَهْدِی إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ وَ سُمِّیَ بِالْقَائِمِ لِقِیَامِهِ بِالْحَق‏»
الإرشاد ج 2 ص 383
این نوع روایات نشان می دهد که در گذر زمان، دین در نگاه مردم جدا تحریف می شود، در روایات مشابهی در مورد قائم عجل الله تعالی فرجه آمده:
«چنان مى‏ کند که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله رفتار مى‏ کرد، آنچه قبل از او بوده همه را ویران مى‏ کند- همان گونه که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله شالوده دوران جاهلیّت را ویران ساخت- و اسلام را از نو آغاز مى‏ کند.» (الغیبة للنعمانی، ص: 231 و 233)
البته این به معنای بسته بودن راه شناخت حقیقت نیست، و چنانکه در اخبار متعددی آمده است، عمل به معارف کتاب و سنت و کسب معرفت و بصیرت از طریق این منابع نورانی وسیله نجات جویندگان حق است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
«یعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ»
در مورد آیه شریفه شیخ صدوق حدیث زیبایی را نقل کرده است:

از محمد بن ابى عمیر گفت شنیدم از حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام که مى‏ فرمود :خدا کسى را در آتش دوزخ مخلد و جاوید ندارد مگر اهل کفر و جحود و اهل ضلالت و شرک را، و هر که از گناهان کبیره دورى کند از مؤمنان، از گناهان صغیره سؤال نشود. خداى تبارک و تعالى فرموده که‏ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً یعنى «اگر اجتناب و دورى کنید از گناهان بزرک از آنچه نهى کرده می شوید از آن در گذرانیم و عفو کنیم از شما گناهان شما را و در آوریم شما را در موضع خوب گرانمایه که بهشت است.»

راوى می گوید که به آن حضرت عرض کردم که یا ابن رسول اللَّه پس شفاعت از براى کى واجب است از گناهکاران؟

فرمود: که حدیث کرد مرا پدرم از پدرانش از على علیهم السلام که فرمود شنیدم از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم که می فرمود: جز این نیست که شفاعت من از براى صاحبان گناهان کبیره از امت منست، و اما نیکوکاران از ایشان پس بر ایشان هیچ راه و تسلطى نیست.

ابن ابى عمیر می گوید که به آن حضرت عرض کردم که‏: یا ابن رسول اللَّه چگونه شفاعت از براى صاحبان گناهان کبیره باشد و خداى تعالى ذکر می فرماید که‏ « وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ یعنى بندگان گرامى خدا شفاعت و درخواست نمی کنند مگر از براى کسى که پسندیده باشد» و هر که گناهان کبیره را مرتکب شود پسندیده نباشد.

حضرت فرمود: که اى ابو احمد هیچ مؤمنى نیست که گناهى را مرتکب شود مگر آنکه این امر او را بد آید و بر آن پشیمان شود و پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که کافیست که پشیمانى توبه باشد ، و آن حضرت فرمود که هر که خوبى او را شاد کند و بدى او را بد آید مؤمن است و هر که پشیمان نشود بر گناهى که آن را مرتکب مى ‏شود مؤمن نیست و شفاعت از برایش واجب نباشد و ستمکار خواهد بود. و خداى تعالى ذکر می فرماید که‏ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ‏ یعنى نیست گناهکاران را هیچ خویشى و نه درخواست‏ کننده که فرمان بردارى شود.

من به آن حضرت عرض کردم که یا ابن رسول اللَّه چگونه کسى که پشیمان نمی شود بر گناهى که آن را مرتکب مى‏ شود مؤمن نمی باشد؟ فرمود: که اى ابو احمد هیچ کس نیست که کبیره از گناهان را مرتکب شود و او بداند که بزودى بر آن بازخواست شود مگر آنکه پشیمان شود بر آنچه مرتکب شده و در هر زمان که پشیمان شود تائب باشد که شفاعت را استحقاق و سزاوارى دارد و در هر زمان که بر آن پشیمان نشود و صاحب اصرار باشد و آنکه اصرار دارد و از برایش آمرزیده نمی شود زیرا که او ایمان ندارد به عقوبت آنچه مرتکب شده و اگر به عقوبت آن ایمان می داشت پشیمان می شد.

و پیغمبر
صلی الله علیه و آله فرمود که با طلب آمرزش، کبیره نیست و به اصرار صغیره نیست، چه در اولی گناه بر طرف مى ‏شود و در دومی کبیره می گردد.
و اما قول خداى عز و جل‏ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ پس بدرستى که ایشان شفاعت نمی کند مگر کسى را که خدا دینش را پسندیده باشد و دین همان اقرار و اعتراف است به جزاى بر خوبیها و بدیها و کسى که خدا دینش را پسندیده باشد پشیمان شود بر آنچه آن را مرتکب مى‏ شود از گناهان بجهت معرفتش به عاقبت و انجام خویش در روز قیامت‏.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏ لَا یُخَلِّدُ اللَّهُ فِی النَّارِ إِلَّا أَهْلَ الْکُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الشِّرْکِ وَ مَنِ اجْتَنَبَ الْکَبَائِرَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یُسْأَلْ عَنِ الصَّغَائِرِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَالشَّفَاعَةُ لِمَنْ تَجِبُ مِنَ الْمُذْنِبِینَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ إِنَّمَا شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی فَأَمَّا الْمُحْسِنُونَ مِنْهُمْ فَمَا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ قَالَ ابْنُ أَبِی‏ عُمَیْرٍ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَکَیْفَ تَکُونُ الشَّفَاعَةُ لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ وَ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ یَقُولُ- وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ وَ مَنْ یَرْتَکِبُ الْکَبَائِرَ لَا یَکُونُ مُرْتَضًى فَقَالَ یَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلَّا سَاءَهُ ذَلِکَ وَ نَدِمَ عَلَیْهِ وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ ص کَفَى بِالنَّدَمِ تَوْبَةً وَ قَالَ ع وَ مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ‏ فَمَنْ لَمْ یَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ یَرْتَکِبُهُ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَمْ تَجِبْ لَهُ الشَّفَاعَةُ وَ کَانَ ظَالِماً وَ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ یَقُولُ- ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ‏ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً مَنْ لَمْ یَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ یَرْتَکِبُهُ فَقَالَ یَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَرْتَکِبُ کَبِیرَةً مِنَ الْمَعَاصِی وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ سَیُعَاقَبُ عَلَیْهَا إِلَّا نَدِمَ عَلَى مَا ارْتَکَبَ وَ مَتَى نَدِمَ کَانَ تَائِباً مُسْتَحِقّاً لِلشَّفَاعَةِ وَ مَتَى لَمْ یَنْدَمْ عَلَیْهَا کَانَ مُصِرّاً وَ الْمُصِرُّ لَا یُغْفَرُ لَهُ لِأَنَّهُ غَیْرُ مُؤْمِنٍ بِعُقُوبَةِ مَا ارْتَکَبَ وَ لَوْ کَانَ مُؤْمِناً بِالْعُقُوبَةِ لَنَدِمَ وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ ص لَا کَبِیرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ أَمَّا قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ فَإِنَّهُمْ لَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى اللَّهُ دِینَهُ وَ الدِّینُ الْإِقْرَارُ بِالْجَزَاءِ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ السَّیِّئَاتِ فَمَنِ ارْتَضَى اللَّهُ دِینَهُ نَدِمَ عَلَى مَا ارْتَکَبَهُ مِنَ الذُّنُوبِ لِمَعْرِفَتِهِ بِعَاقِبَتِهِ فِی الْقِیَامَة

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام محمد باقر علیه السلام: امام سجاد علیه السلام شب عید فطر را در مسجد می ماندند و تا صبح بیدار و مشغول نماز بودند و می فرمودند: پسرم! شب عید فطر کمتر از شب قدر نیست.
عنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهما السلام) یُحْیِی لَیْلَةَ عِیدِ الْفِطَرِ بِصَلَاةٍ حَتَّى یُصْبِحَ وَ یَبِیتُ لَیْلَةَ الْفِطْرِ فِی الْمَسْجِدِ وَ یَقُولُ یَا بُنَیَّ مَا هِیَ بِدُونِ لَیْلَةٍ یَعْنِی لَیْلَةَ الْقَدْرِ.
إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 274، بِإِسْنَادِه إِلَى التَّلَّعُکْبَرِیِّ ره بِإِسْنَادِهِ إِلَى غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیم‏؛ بحارالانوار جلد 88 صفحه 119

امیرالمومنین علیه السلام: اگر توانستی که بر شب عید فطر و شب عید قربان و شب اول محرم و شب عاشورا و شب اول رجب و شب نیمه ی شعبان محافظت کنی (دعا و شب زنده داری) ، انجام بده و در این شبها زیاد دعا و نماز و قرآن بخوان.
ﻗﺎﻝَ امیرالمومنین علیه السلام:ﺇِﻥِ ﺍﺳْﺘَﻄَﻌْﺖَ ﺃَﻥْ ﺗُﺤَﺎﻓِﻆَ ﻋَﻠَﻰ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﺍﻟْﻔِﻄْﺮِ ﻭَ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﺍﻟﻨﱠﱠﺤْﺮِ ﻭَ ﺃَﻭﱠﱠﻝِ ﻟَﻴْﻠَﺔٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺤَﺮﱠﱠﻡِ ﻭَ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﻋَﺎﺷُﻮﺭَﺍﺀَ ﻭَ ﺃَﻭﱠﱠﻝِ ﻟَﻴْﻠَﺔٍ ﻣِﻦْ ﺭَﺟَﺐٍ ﻭَ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﺍﻟﻨﱢﱢﺼْﻒِ ﻣِﻦْ ﺷَﻌْﺒَﺎﻥَ ﻓَﺎﻓْﻌَﻞْ ﻭَ ﺃَﻛْﺜِﺮْ ﻓِﻴﻬِﻦﱠﱠ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺪﱡﱡﻋَﺎﺀِ ﻭَ ﺍﻟﺼﱠﱠﻠَﺎﺓِ ﻭَ ﺗِﻠَﺎﻭَﺓِ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥِ
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 852، و در همین جا به سند دیگری احیای امیر مؤمنان در این شب ها روایت شده است. بحارالانوار، ج94، ص 88.

رسول خدا صلّی الله علیه و آله: خداوند در پایان هر روز از ماه رمضان به هنگام افطار یک میلیون بنده را از آتش آزاد می کند، و چون شب جمعه و روز جمعه شود در هر ساعتى از آن یک میلیون نفر را از آتش آزاد می سازد که همگى مستحقّ عذاب مى‏باشند، و چون روز آخر ماه رمضان فرا رسد خداوند در آن روز به تعداد افرادى که از اوّل تا آخر آن ماه آزاد ساخته آزاد مى‏ نماید.
عن أمیر المؤمنین ع قالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه وآله: إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی آخِرِ کُلِّ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ، فَإِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ أَعْتَقَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْهَا أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ وَ کُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبَ الْعَذَابَ، فَإِذَا کَانَ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ بِعَدَدِ مَا أَعْتَقَ مِنْ أَوَّلِ الشَّهْرِ إِلَى آخِرِه‏.
فضائل الأشهر الثلاثة، ص126-127، الأمالی (للمفید)، ص: 230 الأمالی للصدوق، ص: 100 به سندی دیگر مشابه این فراز در خطبه رسول الله صلی الله علیه و اله
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از جابربن عبدالله انصاری نقل می کنند: در آخرین جمعه ماه رمضان بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله وارد شدم.
وقتی حضرتش مرا دید، فرمود: ای جابر! امروز آخرین جمعه ماه رمضان است، پس با آن وداع کن و بگو:  «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إیَّاهُ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً»  
همانا کسی که این ذکر را بگوید، یکی از این دو نتیجه نیکو شامل حالش خواهد شد: یا ماه رمضان سال بعد را درک می کند، و یا به غفران الهی و رحمتش می رسد.
عن جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمَّا بَصُرَ بِی قَالَ لِی:  یَا جَابِرُ! هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَوَدِّعْهُ وَ قُلِ: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إیَّاهُ ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً».
 فَإنَّهُ مَنْ قَالَ ذَلِکَ ظَفِرَ بِإحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ: إمَّا بِبُلُوغِ شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ قَابِلٍ، وَ إمَّا بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ.
اقبال الاعمال، ص243، وسائل ‏الشیعة، ج10، ص 365 به نقل از اقبال.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیر المؤمنین، علی علیه السلام: شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى آن ها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید سزاوار است:

کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد،

 و جز از گناه خود نترسد،

و اگر از یکى سؤال کردند و نمى داند، شرم نکند و بگوید نمى دانم،

و کسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نکند،

و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بى سر، ارزشى ندارد.

وَ قَالَ علی علیه السلام: أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ‏ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْ‏ءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا [خَیْرَ] فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَه‏
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 482، حکمت 82، خصائص الأئمة علیهم السلام (خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام)، ص: 94

صُحُفٍ مُطَهَرَه