صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان
۱. ... اَسترى آوردند و مسلم را بر آن، سوار کردند؛ دورش را گرفتند و شمشیرش را برداشتند ... اشک از چشمانش جارى شد و گفت: این، آغاز نیرنگ است ... عمرو بن عبید الله بن عبّاس، به او گفت: هر کس آن چه تو می جویی، طلب کند، وقتی این فرجام که بر سر تو آمده، به او رسد، گریه نمی کند. مسلم گفت: به خدا سوگند، من براى خود ، گریه نمى کنم ... بلکه براى خاندانم گریه مى کنم که به سوی من مى آیند؛ براى حسین علیه السلام و خاندان حسین علیه السلام گریه مى کنم ...

۲. ... دو جوان از قبیله جابر به نام سیف بن حارث بن سریع و مالک بن عبد بن سریع که پسرعمو و از جانب مادر، برادر بودند با چشم گریان به حسین علیه السلام نزدیک شدند. امام علیه السلام فرمود: پسران برادرم، چرا گریه می کنید؟ به خدا سوگند امید دارم که تا ساعتی دیگر چشمانتان خنک [و دلتان شاد] شود. گفتند: خدا ما را فدایت گرداند؛ نه، به خدا سوگند نه برای خود، بلکه برای تو می گرییم. از این که می بینیم که دشمن تو را محاصره کرده و ما نمی توانیم تو را از دشمن حفظ کنیم. امام علیه السلام فرمود: پسران برادرم خدا به شما بهترین پاداش پرهیزکاران را دهد که از این مصیبت متاثر شده و به جان خود با من مواسات می کنید‌ ... قدری گذشت [و پس از شهادت حنظله بن اسعد الشبامی] آن دو جوان به سوی میدان رفتند؛ در حالی که روی خود را به سوی حسین علیه السلام برگردانده و [به رسم وداع] می گفتند: السلام علیک یا ابن رسول الله. و امام نیز پاسخ داد: و علیکما السلام و رحمه الله. پس جنگیدند تا کشته شدند.
 ... و أتی ببغلة فحمل عَلَیْهَا، و اجتمعوا حوله، و انتزعوا سیفه من عنقه ... فدمعت عیناه ثمّ قال: هذا اوّل الغدر... فَقَالَ لَهُ عَمْرو بن عُبَیْد اللَّهِ بن عباس: إن من یطلب مثل الَّذِی تطلب إذا نزل بِهِ مثل الَّذِی نزل بک لم یبک. قَالَ: إنی وَالله مَا لنفسی أبکی ... و لکن أبکی لأهلی المقبلین إلیّ، أبکی لحسین و آل حُسَیْن ... (تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۷۴)
... و جَاءَ الفتیان الجابریان: سیف بن الحارث بن سریع، و مالک ابن عبد بن سریع، و هما ابنا عم، و أخوان لأم، فأتیا حسینا فدنوا مِنْهُ و هما یبکیان، فَقَالَ: أی ابنی أخی، مَا یبکیکما؟ فو الله إنی لأرجو أن تکونا عن ساعة قریری عین، قَالا: جعلنا الله فداک! لا وَالله مَا عَلَى أنفسنا نبکی، ولکنّا نبکی عَلَیْک، نراک قَدْ أحیط بک، وَ لا نقدر عَلَى ان نمنعک، فقال: جزاکما الله یا بنى أخی بوجدکما من ذَلِکَ و مواساتکما إیای بأنفسکما أحسن جزاء المتقین ... قَالَ: ثُمَّ استقدم الفتیان الجابریان یلتفتان إِلَى حُسَیْن و یقولان: السلام علیک یا ابن رَسُول الله فَقَالَ: و عَلَیْکُمَا السلام و رحمة الله فقاتلا حَتَّى قتلا (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۲)

گردآوری: https://t.me/zecra

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی