صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه» ثبت شده است

روایت شده امام صادق علیه السلام در ضمن کلامی از مِسمع پرسیدند:«آیا رفتار نا پسندی را که با سیدالشهداء علیه السلام شد به یاد می آوری؟
مسمع گوید: عرض کردم: آری!
فرمود: بی تابی میکنی؟ عرض کردم: آری، به خدا سوگند اشکم جاری می شود،دگر گونی ام برای خانواده محسوس است، به نحوی بی تاب می شوم که نمی توانم غذا بخورم و آثار آن در چهره ام آشکار است.
حضرت فرمود: رحمت خدا بر اشک دیدگانت!
تو از کسانی محسوب می شوی که در مصائب ما بی تابی می کنند و به شادی ما مسرور و به جهت حزن و اندوه ما اندوهناک، و هنگام خوف ما خائف و هراسناک و هنگام امنیت ما در امن و امانند.
بدان که هنگام جان دادن تو پدران من حاضر شوند،سفارش تو را به ملک الموت نموده و با بشارت به ملاقات تو آیند به نحوی که قبل از مردن چشم تو روشن گردد.
ملک الموت از مادر مهربان به تو مهربان تر و دلسوزتر باشد...  .
هر چشمی که برای ما گریان شود،از نعمت نظر کردن به کوثر بهره مند شده و از آن خواهد نوشید،هر چه محبتش به ما بیشتر لذت او از آب کوثر بیشتر خواهد بود.
کامل الزیارات ١٠٣-١٠١. بحارالانوار ٢٩١/٤٤

صُحُفٍ مُطَهَرَه
حضرت امام رضـا علیه الصّلاة و السّلام:
کسی که مصائب‌ ما را یاد کند، و برای آنچه که بر ما وارد شده گریه کند، روز قیامت همراه ما در درجهٔ ما خواهد بود.
و کسی که مصیبت های ما را یادآوری کند، و گریه کند و بگریاند، روزی که همهٔ چشم ‌ها گریان است چشمان او نخواهند گریست.
و کسی که در مجلسی بنشیند که در آن مجلس امر ما اهل بیت زنده می‌ شود، روزی که دل ها و قلب ها می میرد، دل او نمی ‌میرد.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ النَّقَّاشُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ...
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 294، أمالى شیخ صدوق قدّس سرّه، ص: 73 مجلس 17 روایت4 به سند معتبر.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
۱. ... اَسترى آوردند و مسلم را بر آن، سوار کردند؛ دورش را گرفتند و شمشیرش را برداشتند ... اشک از چشمانش جارى شد و گفت: این، آغاز نیرنگ است ... عمرو بن عبید الله بن عبّاس، به او گفت: هر کس آن چه تو می جویی، طلب کند، وقتی این فرجام که بر سر تو آمده، به او رسد، گریه نمی کند. مسلم گفت: به خدا سوگند، من براى خود ، گریه نمى کنم ... بلکه براى خاندانم گریه مى کنم که به سوی من مى آیند؛ براى حسین علیه السلام و خاندان حسین علیه السلام گریه مى کنم ...

۲. ... دو جوان از قبیله جابر به نام سیف بن حارث بن سریع و مالک بن عبد بن سریع که پسرعمو و از جانب مادر، برادر بودند با چشم گریان به حسین علیه السلام نزدیک شدند. امام علیه السلام فرمود: پسران برادرم، چرا گریه می کنید؟ به خدا سوگند امید دارم که تا ساعتی دیگر چشمانتان خنک [و دلتان شاد] شود. گفتند: خدا ما را فدایت گرداند؛ نه، به خدا سوگند نه برای خود، بلکه برای تو می گرییم. از این که می بینیم که دشمن تو را محاصره کرده و ما نمی توانیم تو را از دشمن حفظ کنیم. امام علیه السلام فرمود: پسران برادرم خدا به شما بهترین پاداش پرهیزکاران را دهد که از این مصیبت متاثر شده و به جان خود با من مواسات می کنید‌ ... قدری گذشت [و پس از شهادت حنظله بن اسعد الشبامی] آن دو جوان به سوی میدان رفتند؛ در حالی که روی خود را به سوی حسین علیه السلام برگردانده و [به رسم وداع] می گفتند: السلام علیک یا ابن رسول الله. و امام نیز پاسخ داد: و علیکما السلام و رحمه الله. پس جنگیدند تا کشته شدند.
 ... و أتی ببغلة فحمل عَلَیْهَا، و اجتمعوا حوله، و انتزعوا سیفه من عنقه ... فدمعت عیناه ثمّ قال: هذا اوّل الغدر... فَقَالَ لَهُ عَمْرو بن عُبَیْد اللَّهِ بن عباس: إن من یطلب مثل الَّذِی تطلب إذا نزل بِهِ مثل الَّذِی نزل بک لم یبک. قَالَ: إنی وَالله مَا لنفسی أبکی ... و لکن أبکی لأهلی المقبلین إلیّ، أبکی لحسین و آل حُسَیْن ... (تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۷۴)
... و جَاءَ الفتیان الجابریان: سیف بن الحارث بن سریع، و مالک ابن عبد بن سریع، و هما ابنا عم، و أخوان لأم، فأتیا حسینا فدنوا مِنْهُ و هما یبکیان، فَقَالَ: أی ابنی أخی، مَا یبکیکما؟ فو الله إنی لأرجو أن تکونا عن ساعة قریری عین، قَالا: جعلنا الله فداک! لا وَالله مَا عَلَى أنفسنا نبکی، ولکنّا نبکی عَلَیْک، نراک قَدْ أحیط بک، وَ لا نقدر عَلَى ان نمنعک، فقال: جزاکما الله یا بنى أخی بوجدکما من ذَلِکَ و مواساتکما إیای بأنفسکما أحسن جزاء المتقین ... قَالَ: ثُمَّ استقدم الفتیان الجابریان یلتفتان إِلَى حُسَیْن و یقولان: السلام علیک یا ابن رَسُول الله فَقَالَ: و عَلَیْکُمَا السلام و رحمة الله فقاتلا حَتَّى قتلا (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۲)

گردآوری: https://t.me/zecra
هو الهادی
ابن‌عباس می‌گوید: هنگامی که وفات پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نزدیک گردید آن حضرت به‌ قدری گریست که محاسن مبارکش تر شد.
عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه می‏‌کنی؟ فرمود: برای ذریه و فرزندانم و آن ستم‌هایی که از جفاکاران امتم بعد از من به ایشان می‏‌رسد، می‏‌گریم. گویا می‏‌بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می‏‌زند: یا ابتاه! احدی از امت من به فریاد او نمی‏‌رسد.
وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلم‏‌هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی‏‌کنم، بلکه برای فراقت اشک می‏‌ریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهل‌بیتم به من ملحق خواهد شد.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ بَکَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ أَبْکِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی کَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِکَ فَاطِمَةُ فَبَکَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا تَبْکِیِنَّ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِکَ وَ لَکِنِّی أَبْکِی لِفِرَاقِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّکِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
الأمالی (للطوسی)، ص: 188، بحارالانوار، ج43، ص156
صُحُفٍ مُطَهَرَه
راوی گوید: محضر امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما خادمی (کنیزی) داریم که امر شیعه را نمی شناسد. هنگامی که اشتباه و گناهی از او سر بزند و بخواهد (او را تنبیه نکنیم،) قسم یاد نموده، گوید: نه، به حق کسی که وقتی از او یاد می کنید اشک می ریزید. حضرت فرمود: رحمت خدا بر شما خانواده!
حدثنی محمد بن مسعود، قال: حدثنی عبد الله بن محمد، عن الوشاء، قال: حدثنا علی بن عقبة، عن أبیه، قال: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ لَنَا خَادِماً لَا تَعْرِفُ مَا نَحْنُ عَلَیْهِ، فَإِذَا أَذْنَبَتْ ذَنْباً وَ أَرَادَتْ أَنْ تَحْلِفَ بِیَمِینٍ: قَالَتْ لَا وَ حَقِّ الَّذِی إِذَا ذَکَرْتُمُوهُ بَکَیْتُمْ، قَالَ، فَقَالَ: رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ.
رجال کشی، نشر دانشگاه مشهد، ص: 344
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابوبصیر گوید: پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) من به خانه آن حضرت رفتم تا به حمیده (همسر حضرت) تسلیت بگویم، وقتی آن بانو مرا دید گریست من هم گریه کردم. سپس گفت: ای ابوبصیر! اگر در لحظات آخر عمر امام در کنارش بودی قضیه عجیبی را مشاهده می‌کردی، چشمان مبارکش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان و نزدیکان مرا حاضر سازید. ما همه را جمع کردیم، به طوری که کسی از خویشان و نزدیکان امام باقی نماند. حضرت نگاهی به آنان کرد و فرمود: کسانی که نماز را سبک می‌شمارند هرگز شفاعت ما به آنان نخواهد رسید.
عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمُثَنَّى عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا إِلَیَّ کُلَّ مَنْ کَانَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ قَالَتْ فَمَا تَرَکْنَا أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ.
الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص: 310، المحاسن، ج‏1، ص: 80، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 206، الأمالی للصدوق، ص: 484، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 228.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابن‌عباس می‌گوید: هنگامی که وفات پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نزدیک گردید آن حضرت به‌ قدری گریست که محاسن مبارکش تر شد.
عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه می‏‌کنی؟ فرمود: برای ذریه و فرزندانم و آن ستم‌هایی که از جفاکاران امتم بعد از من به ایشان می‏‌رسد، می‏‌گریم. گویا می‏‌بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می‏‌زند: یا ابتاه! احدی از امت من به فریاد او نمی‏‌رسد.
وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلم‏‌هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی‏‌کنم، بلکه برای فراقت اشک می‏‌ریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهل‌بیتم به من ملحق خواهد شد.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ بَکَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ أَبْکِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی کَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِکَ فَاطِمَةُ فَبَکَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا تَبْکِیِنَّ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِکَ وَ لَکِنِّی أَبْکِی لِفِرَاقِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّکِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
الأمالی (للطوسی)، ص: 188، بحارالانوار، ج43، ص156
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام می فرماید:
امام سجاد، به مدّت بیست سال برای پدرش حسین علیه السلام گریست، هر گاه غذایی برای آن حضرت می آوردند گریه می کرد. یکی از خدمتگزاران او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، آیا وقت آن نرسیده است که حزن و اندوه تو پایان یابد؟ آن حضرت فرمود: وای بر تو، یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت، و یکی از آنان را خداوند از دید وی پنهان ساخت، پس آنقدر گریست تا چشمانش از شدّت گریه به سفیدی گرایید، و موی او از کثرت غم سپید گشت، و کمرش از زیادی اندوه خم شد، و این در حالی بود که فرزندش زنده بود. اما من با چشم خود دیدم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هفده مرد از اهل بیتم در اطراف من کشته شده اند. چگونه اندوه من پایان پذیرد؟

لَقَدْ کَانَ بَکَى عَلَى أَبِیهِ الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِکَ أَنْ یَنْقَضِیَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ إِنَّ یَعْقُوبَ النَّبِیَّ ع کَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً فَغَیَّبَ اللَّهُ عَنْهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنْ کَثْرَةِ بُکَائِهِ عَلَیْهِ وَ شَابَ رَأْسُهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَانَ ابْنُهُ حَیّاً فِی‏ الدُّنْیَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِی وَ أَخِی وَ عَمِّی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مَقْتُولِینَ حَوْلِی فَکَیْفَ یَنْقَضِی حُزْنِی؟
کتاب الخصال، للصدوق، ج‏2، ص: 518. کامل الزیارات، ص: 107 به سند دیگر مشابه آن. و کتاب المناقب، ابن شهرآشوب، جلد 4، و کتاب حلیة الألیاء، ابونعیم، جلد 3.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام رضا علیه السلام: هرکس روز عاشورای امام حسین علیه السلام، دنبال کسب و کار نرود؛ خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می نماید و هرکس  عاشوراء روز مصیبت و حزن و گریه اش باشد؛ خداوند عز و جل روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما - اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - روشن خواهد شد.
أمالی الصدوق: الطالقانی، عن أحمد الهمدانی، عن علی بن الحسن بن فضال عن أبیه، عن الرضا علیه السلام قال: من ترک السعی فی حوائجه یوم عاشورا قضى الله له حوائج الدنیا والآخرة، ومن کان یوم عاشورا یوم مصیبته وحزنه وبکائه، جعل الله عز وجل یوم القیامة یوم فرحه وسروره، وقرت بنا فی الجنان عینه.
عیون اخبار الرضا(ع)ج1ص299، الامالی(للصدوق)ص129
صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام رضا علیه السلام فرمود: محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى ‏دانستند و [ولی این امت] خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و ذرارى و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‏ هاى ما زدند و آنچه بنه در آن بود چپاول کردند و در امر ما رعایتى از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نکردند روز شهادت حسین علیه السلام چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت. تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست. این گریه گناهان بزرگ را بریزد.
سپس فرمود پدرم را شیوه بود که چون محرم می شد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم، روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه ‏اش بود و می فرمود در این روز حسین کشته شد
.

الأمالی (للصدوق)، ص: 129. وسائل الشّیعة: ج 14، باب 66، استحباب البکاء لقتل الحسین سلام الله علیه، ص 504

شما را به خدا بنگرید به این حدیث که اعماق جان را می سوزاند، آنگاه طوائفی جاهل به نام عرفان، عاشورا را روز شادی و سرور خود قرار داده اند!!!

سید محمد حسین حسینی لاله زاری تهرانی که سخت شیفته فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده است در کتاب روح مجرد درباره استاد و معبود خود سید هاشم حداد می نویسد: «در تمام دهه عزاداری، حال حضرت[سیدهاشم]حداد بسیار منقلب بود. چهره سرخ می شد و چشمان درخشان و نورانی؛حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمی شد. سراسر ابتهاج و مسرت بود. می فرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جانباخته غصه می خورند و ماتم و اندوه بپا می دارند…تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت (علیهم السلام) است.»

کتاب روح مجرد، ص ۷۸ و ۷۹

پیش تر نیز محمد بلخی مشهور به مولوی در مثنویش عزاداران بر حضرت سید الشهداء علیه السلام را به سخره گرفته و ایام عزای حضرت را وقت شادی دانسته!!!
چند بیت از آنچه در دفتر ششم مثنوی سروده:

روح سلطانی، ز زندانی بـجست//جامه چون دَرّیم و، چون خاییم دست
چون که ایشان، خسرو دین بوده‌اند//وقت شادی شد، چو بگسستند بند
سوی شادروان دولت، تاختند//کنده و زنجیر را انداختند
دور مُلک است و، گه شاهنشهی//
گر تو یک ذره، از ایشان آگهی
...

همچنین شمس تبریزی معشوق و معبود مولوی نیز کسانی که بر سیدالشهدا علیه السلام می گریستند را تمسخر کرده و می گفت:
شمس خُجَندی بر خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و آله می‌گریست، ما بر وی گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی می‌گرید!!
مقالات شمس، ص271.

خداوند بر مصیبت ما در عزای حضرت سید الشهداء علیه السلام بیفزاید.

هو الهادی

ریان بن شبیب گوید:

در روز اول محرم خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم، فرمود: اى فرزند شبیب آیا روزه هستى؟ عرض کردم: روزه ندارم.

امام فرمود: در این روز حضرت زکریا علیه السلام دعا کرد و از خداوند خواست تا به او فرزندى عنایت کند، خداوند دعاى او را اجابت فرمود و به فرشتگان امر کرد تا هنگامى که زکریا در محراب مشغول عبادت است وى را مژده دهند که خداوند به او فرزندى خواهد داد، اینک هر کس امروز روزه داشته باشد و از خداوند هر چه بخواهد مورد اجابت قرار خواهد گرفت همان طور که دعاى زکریا علیه السلام مستجاب شد.

ای پسر شبیب همانا محرم ماهی بود که اهل جاهلیت هم ظلم و قتال را در آن تحریم کرده بودند ولی این امت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیامبرشان را. ذریه او را کشتند و زنانشان را اسیری بردند و اموالشان را غارت کردند پس خداوند هیچگاه آنان را نبخشد.

اى فرزند شبیب اگر مى‏ خواهى بر کسى گریه کنى برحسین بن على گریه کن که او را مانند گوسفند سر بریدند، و هیجده نفر از خاندان او را که مانند آن‏ها در زمین نبود با وى کشتند، آسمان و زمین براى کشته شدن او گریه کردند.
چهار هزار فرشته براى یارى کردن او فرود آمدند و او را کشته یافتند، و آنها محزون و غبار آلود درکنار قبر او می باشند تا وقتى که قائم قیام کند، در هنگام ظهور قائم آن فرشتگان وى را یارى مى‏کنند و شعار آنان «یا لثارات الحسین» مى‏ باشد. در آن هنگام از آسمان خاک و خون خواهد بارید.

اى فرزند شبیب اگر گریه کنى بر حسین بن على تا اینکه اشکهایت بر گونه ‏هایت جارى شود، خداوند همه گناهان تو را مى‏ آمرزد، بزرگ باشد یا کوچک اندک باشد یا زیاد اى فرزند شبیب اگر می خواهى خداوند را ملاقات کنى در حالى که گناه نداشته باشى حسین را زیارت کن.

اى فرزند شبیب اگر می خواهى در بهشت جاى گیرى و با محمد و آلش ‏همنشین گردى قاتلان حسین را لعنت کن.

اى فرزند شبیب اگر می خواهى ثواب شهداى کربلا را داشته باشى، هر گاه آنها را یاد کرد بگو: یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

اى فرزند شبیب اگر می خواهى با ما در درجات بلند قرار گیرى، در هنگام اندوه ما اندوهگین باش، و در وقت خوشحالى ما خوشحالى کن اکنون به ولایت ما چنگ زن و بدان اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد خداوند روز قیامت او را با همان سنگ محشور می کند.

مسند الإمام الرضا علیه السلام، ج‏2، ص27

الامالی شیخ صدوق، ص 202 مجلس 27 حدیث5 پنجم، به سند صحیح

هو الهادی