صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداوند» ثبت شده است

از حضرت عبد العظیم رحمة الله علیه از امام هادی علیه السلام نقل است که فرمود: خداوند از آن رو ابراهیم علیه السلام را خلیل خود قرار داد که بسیار بر محمد و اهل بیت او صلوات می فرستاد.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الشَّیْبَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْأَسَدِیُّ الْکُوفِیُّ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ الْآدَمِیِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ‏ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیَّ ع یَقُولُ‏ إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا لِکَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ ص.
علل الشرائع ؛ مکتبة داوری ؛ ج‏1 ؛ ص34

صُحُفٍ مُطَهَرَه

8-امام صادق علیه السّلام فرمود: در شگفتم از مرد مسلمان که خداى عز و جل برایش سرنوشتى نکند، جز آنکه خیر او باشد، اگر بدنش را با قیچى‏ ها ببرند خیر اوست و اگر هم تمام خاور و باختر روى زمین را مالک شود خیر اوست.

أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ‏  لَا یَقْضِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَکَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا کَانَ خَیْراً لَهُ.

 

9-امام باقر علیه السّلام فرمود: در میان مخلوق خدا سزاوارترین کس بتسلیم بودن قضاء خداى عز و جل کسى است که خداى عز و جل را بشناسد و هر که به قضاء راضى باشد، قضا بر او وارد شود و خداى اجر او را بزرگ فرماید و هر که قضا را ناخوش دارد، قضا بر او وارد شود و خدا اجرش را تباه سازد.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَحَقُّ خَلْقِ اللَّهِ أَنْ یُسَلِّمَ لِمَا قَضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ رَضِیَ بِالْقَضَاءِ أَتَى عَلَیْهِ الْقَضَاءُ وَ عَظَّمَ اللَّهُ أَجْرَهُ وَ مَنْ سَخِطَ الْقَضَاءَ مَضَى عَلَیْهِ الْقَضَاءُ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ أَجْرَهُ.


12- مردى گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: با چه علامت دانسته مى‏ شود که شخص مؤمن است؟ فرمود: به تسلیم خدا بودن، و راضى بودن به آنچه برایش پیش مى‏ آید، از شادى و ناخرسندى.

البرقی عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ یُعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ قَالَ بِالتَّسْلِیمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا فِیمَا وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرُورٍ أَوْ سَخَطٍ.

 

13- امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ گاه نسبت به امرى که می گذشت نمی فرمود: کاش غیر این می بود.

عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ لِشَیْ‏ءٍ قَدْ مَضَى لَوْ کَانَ غَیْرُهُ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 60/ بَابُ‏ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ

صُحُفٍ مُطَهَرَه

مردی از امام صادق علیه السلام درباره اینکه آیا خدای تبارک و تعالی خشنودی و خشم دارد پرسید، حضرت فرمود: آری. ولی آن گونه که در مخلوق ها یافت می شود، نیست. زیرا خشم و خشنودی عارض شونده ای است که بر شخص عارض می شود و او را از حالی به حال دیگر منتقل می سازد. (انسان) اثر پذیر و مرکب است و اشیاء در او اثر می گذارند، در حالیکه در آفریننده ما چیزی تأثیر گذار نیست، (زیرا) او هم در ذات و هم در معنا یگانه است. بنابراین خشنودی او پاداش دهی و خشم او کیفردهی است، بدون آنکه چیزی بر او عارض شده و او را تحریک کند و او را از حالی به حال دیگر منتقل سازد. اینها صفت آفریده های ناتوان و محتاج است و خداوند تبارک و تعالی قدرتمند و بزرگواری است که نیازی به آنچه  که آفریده ندارد و آفریده های او، همه نیازمند به او هستند. اشیاء را بدون نیاز (به آنها) و بدون سبب آفرید و اختراع کرد و به وجود آورد.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَیْمِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَهُ رِضًى وَ سَخَطٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ لَیْسَ ذَلِکَ عَلَى مَا یُوجَدُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّ الرِّضَا وَ الْغَضَبَ دِخَالٌ یَدْخُلُ عَلَیْهِ فَیَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ مُعْتَمَلٌ مُرَکَّبٌ لِلْأَشْیَاءِ فِیهِ مَدْخَلٌ وَ خَالِقُنَا لَا مَدْخَلَ لِلْأَشْیَاءِ فِیهِ وَاحِدٌ أَحَدِیُّ الذَّاتِ وَ أَحَدِیُّ الْمَعْنَى فَرِضَاهُ ثَوَابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقَابُهُ مِنْ غَیْرِ شَیْ‏ءٍ یَتَدَاخَلُهُ فَیُهَیِّجُهُ وَ یَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ فَإِنَّ ذَلِکَ صِفَةُ الْمَخْلُوقِینَ الْعَاجِزِینَ الْمُحْتَاجِینَ وَ هُوَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ الَّذِی لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِمَّا خَلَقَ وَ خَلْقُهُ جَمِیعاً مُحْتَاجُونَ إِلَیْهِ إِنَّمَا خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنْ غَیْرِ حَاجَةٍ وَ لَا سَبَبٍ اخْتِرَاعاً وَ ابْتِدَاعاً.

التوحید، باب معنى رضاه - عزوجل - و سخطه‏،ح3.

هو الهادی

بخشی از توقیع شریف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به محمد بن علی بن هلال: «من تو را و هر که خبرِ نامه ی مرا بشنود؛ شاهد می گیرم بر این که بیزارم به سوی خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) از کسی که بگوید ما علم غیب داریم ... و شما را شاهد می گیرم بر این که هر کس ما از او بیزاری جوییم؛ خداوند و ملائکه و رسولان و اولیاءش نیز از او بیزارند و من این توقیع را که در این نامه است؛ امانتی قرار دادم بر گردن تو و گردن هر کس که آن را بشنود؛ تا آن را از هیچ از یک موالی و شیعیان ما مخفی نکند؛ تا همه ی موالی از این توقیع مطلع شوند؛ شاید که خدا آنان را دریابد و به دین خدا که حق است باز گردند ... پس هر کس نامه مرا بفهمد و به آن چه امر و نهی کردم باز نگردد؛ لعنت خدا بر او فرود آید ...»

 الإحتجاج على أهل اللجاج، شیخ طبرسی، نشر المرتضی، ج‏2، ص473

به ضرورت مذهب شیعه، علم غیب مخصوص خداوند است و خبر دادن اهل بیت علیهم السلام از پنهانی ها مصداق «علم غیب» نیست؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ‏ غَیْبٍ‏ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ» (نهج البلاغة؛ نشر الهجرة؛ ص186)

این معنا در روایات شیعه متواتر است.


علم موروث
یحیی بن عبدالله بن حسن به امام کاظم (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، مردم ادّعا می کنند شما غیب می دانید. فرمود: سبحان الله! دست خود را بر سرم بگذار. به خدا سوگند هیچ مویی در سر و بدنم نیست مگر آن که سیخ شد! سپس فرمود: نه به خدا سوگند. آن نیست مگر علمی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ارث رسیده است.

الأمالی، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، ص23/رجال الکشّی، دانشگاه مشهد، ص298

علمی که افزوده می شود نه علم غیب

امام باقر (علیه السلام) فرمود: عالِمِ ما غیب نمی داند و اگر خداوند عالم ما را به خود واگذارد؛ مانند یکی از شما خواهد بود ولی ساعت به ساعت به علم او می افزاید. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، کتابخانه آیت الله مرعشی، ج1، ص325

«تعلّم من ذی علم»

عمار ساباطی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا امام غیب می داند؟ فرمود: نه ولی هر گاه که بخواهد چیزی بداند؛ خداوند او را آگاه می کند.
الکافی، دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص257

قبض و بسط
مردی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: شما غیب می دانید؟ فرمود: ابوجعفر (
علیه السلام) فرموده است: علم برای ما گسترده می شود پس می دانیم و از ما گرفته و منقبض می شود پس نمی دانیم.
الکافی؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص256

وحی است نه علم غیب ...

صُحُفٍ مُطَهَرَه
على بن الحسین علیه السّلام فرمود: صبر و راضى بودن از خدا، رأس اطاعت خداست، و هر که نسبت به آنچه خداوند درباره او حکم فرماید صبر کند و راضى باشد، چه دوست داشته و یا ناخوش داشته باشد، خداى عز و جل در آنچه دوست یا ناخوش دارد، براى او حکم نکند، جز آنچه خیر او باشد.
عنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنْ صَبَرَ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ فِیمَا قَضَى عَلَیْهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ لَمْ یَقْضِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ إِلَّا مَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ.
الکافی؛ دار الکتب؛ الإسلامیة؛ ج‏2؛ ص60

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از حضرت صادق (علیه السلام) سؤال کردم از قول خداى عز و جل " وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ"(و او است خدا در آسمانها و در زمین) حضرت فرمود که او در هر مکانی چنان می باشد، عرض کردم به ذات خویش؟! فرمود: واى بر تو! بدرستى که مکانها مقادیر اند و چون بگوئى که به ذاته در مکانى است تو را لازم آید که بگوئى در مقادیر است (دارای مقدار است) و غیر آن. درحالیکه او از خلقش جدا است و از جهت علم و قدرت و احاطه و سلطنت احاطه دارد به آنچه آفریده است. و علم او به آنچه در زمین است کمتر از آنچه نیست که در آسمان است و چیزی از او دور نیست. و اشیاء از جهت علم و قدرت و سلطه و احاطه و مالکیت او برای او یکسان هستند.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَظُنُّهُ مُحَمَّدَ بْنَ نُعْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ قَالَ کَذَلِکَ هُوَ فِی کُلِّ مَکَانٍ قُلْتُ بِذَاتِهِ قَالَ وَیْحَکَ إِنَّ الْأَمَاکِنَ أَقْدَارٌ فَإِذَا قُلْتَ فِی مَکَانٍ بِذَاتِهِ لَزِمَکَ أَنْ تَقُولَ فِی أَقْدَارٍ وَ غَیْرِ ذَلِکَ وَ لَکِنْ هُوَ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ مُحِیطٌ بِمَا خَلَقَ عِلْماً وَ قُدْرَهً وَ إِحَاطَهً وَ سُلْطَاناً وَ مُلْکا وَ لَیْسَ عِلْمُهُ بِمَا فِی الْأَرْضِ بِأَقَلَّ مِمَّا فِی السَّمَاءِ لَا یَبْعُدُ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ وَ الْأَشْیَاءُ لَهُ سَوَاءٌ عِلْماً وَ قُدْرَةً وَ سُلْطَاناً وَ مُلْکاً وَ إِحَاطَةً.
التوحید (للصدوق) ص ۱۳۳

بودن خداوند در همه جا به معنی حضور مکانی خداوند در همه جا نیست. ذات خداوند مانند مخلوقات ذاتی مقداری و مکاندار نیست. به تعبیر ساده وقتی ما در جایی حضور داریم در واقع طول و عرض و عمقی را(مکانی را) اشغال کرده ایم و این یعنی اینکه خودمان هم مقدار و اجزا داشته ایم که در مکان قرار گرفته ایم. اما ذات خداوند فراتر از مکان و زمان و مقدار و اجزاء است. خداوند خالق مکان و اجزاء و مقادیر است. حضور خداوند متعال در همه جا به معنی احاطه علم و قدرت خداوند نسبت به همه چیز است. خداوند به همه چیز آگاهی دارد و همه چیز تحت سلطه و مالکیت اوست.

هو الهادی

امیرالمؤمنین علیه السلام شنید که مردی می گوید: سوگند به آن کسی که پشت هفت پرده مخفی شده است. امیرالمؤمنین علیه السلام بر پشت او زد و فرمود: چه کسی پشت هفت پرده مخفی شده است؟! گفت: خداوند. امام فرمود: مادرت به عزایت بنشیند؛ خطا کردی. بین خداوند متعال و آفریدگانش پرده و حجابی نیست؛ زیرا او با آنها است هر کجا که باشند.

توحید الصدوق ؛ جامعه مدرسین ؛ ص184

امام کاظم علیه السلام فرمود: بین خدا و آفریدگانش حجابی نیست مگر آفرینش او. او بدون حجاب پنهان شده و بدون پرده پوشیده است.
«لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیْرُ خَلْقِهِ احْتَجَبَ‏ بِغَیْرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَیْرِ سِتْرٍ مَسْتُورٍ»

التوحید ؛ جامعه مدرسین ؛ ص179

مخفی بودن خدا از خلق به جهت مغایرت ذاتی خالق و مخلوق است. امامان ما همواره فرموده اند که خداوند با چیزی غیر ذات خود پنهان نشده است؛ بلکه ذات او فراتر از هر حدّ و ترکیب و شباهتی است و برای همین ذاتاً محال است که چیزی او را ببیند و درک کند. نه آن که چیزی او را پوشانده باشد یا از چیزی دور باشد.

پستهای مرتبط:
تباین ذاتی خدا و مخلوق
هرچه به ذهن آید حتی اگر دقیق ترین معانی باشد مخلوق است...
آنچه در ذهن و قلب ما پدید آید خود مخلوقی بیش نیست...
کسی که ادعای دیدن و رؤیت خداوند در دنیا و آخرت را بکند، دین ندارد!
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام می فرماید:
امام سجاد، به مدّت بیست سال برای پدرش حسین علیه السلام گریست، هر گاه غذایی برای آن حضرت می آوردند گریه می کرد. یکی از خدمتگزاران او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، آیا وقت آن نرسیده است که حزن و اندوه تو پایان یابد؟ آن حضرت فرمود: وای بر تو، یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت، و یکی از آنان را خداوند از دید وی پنهان ساخت، پس آنقدر گریست تا چشمانش از شدّت گریه به سفیدی گرایید، و موی او از کثرت غم سپید گشت، و کمرش از زیادی اندوه خم شد، و این در حالی بود که فرزندش زنده بود. اما من با چشم خود دیدم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هفده مرد از اهل بیتم در اطراف من کشته شده اند. چگونه اندوه من پایان پذیرد؟

لَقَدْ کَانَ بَکَى عَلَى أَبِیهِ الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِکَ أَنْ یَنْقَضِیَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ إِنَّ یَعْقُوبَ النَّبِیَّ ع کَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً فَغَیَّبَ اللَّهُ عَنْهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنْ کَثْرَةِ بُکَائِهِ عَلَیْهِ وَ شَابَ رَأْسُهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَانَ ابْنُهُ حَیّاً فِی‏ الدُّنْیَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِی وَ أَخِی وَ عَمِّی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مَقْتُولِینَ حَوْلِی فَکَیْفَ یَنْقَضِی حُزْنِی؟
کتاب الخصال، للصدوق، ج‏2، ص: 518. کامل الزیارات، ص: 107 به سند دیگر مشابه آن. و کتاب المناقب، ابن شهرآشوب، جلد 4، و کتاب حلیة الألیاء، ابونعیم، جلد 3.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام رضا علیه السلام: هرکس روز عاشورای امام حسین علیه السلام، دنبال کسب و کار نرود؛ خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می نماید و هرکس  عاشوراء روز مصیبت و حزن و گریه اش باشد؛ خداوند عز و جل روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما - اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - روشن خواهد شد.
أمالی الصدوق: الطالقانی، عن أحمد الهمدانی، عن علی بن الحسن بن فضال عن أبیه، عن الرضا علیه السلام قال: من ترک السعی فی حوائجه یوم عاشورا قضى الله له حوائج الدنیا والآخرة، ومن کان یوم عاشورا یوم مصیبته وحزنه وبکائه، جعل الله عز وجل یوم القیامة یوم فرحه وسروره، وقرت بنا فی الجنان عینه.
عیون اخبار الرضا(ع)ج1ص299، الامالی(للصدوق)ص129
صُحُفٍ مُطَهَرَه
 ... یاران عمر بن سعد پیش آمدند و به گرد خیمه گاه حسین علیه السلام جولان دادند. دیدند که پشت آن ها خندق حفر شده و در آن هیزم و نی ریخته شده و آتش بر آن شعله ور است.
شمر بن ذی الجوشن لعنه الله با صدای بلند ندا داد: ای حسین آیا قبل از روز قیامت به سوی آتش شتافته ای؟ امام حسین علیه السلام فرمود: این کیست؟ گویا شمر بن ذی الجوشن است. گفت: آری.
امام فرمود: ای پسر زن بُز چِران تو سزاوارتری که وارد آتش دوزخ شوی. مسلم بن عوسجة رحمه الله خواست شمر را با تیر بزند. امام حسین علیه السلام او را منع کرد. مسلم بن عوسجة گفت: بگذار او را بزنم زیرا او مردی فاسق و از بزرگترین گردنکشان است و اکنون خداوند فرصتی فراهم کرده که او را بزنیم.
امام حسین علیه السلام فرمود: او را نزن، زیرا من خوش ندارم جنگ را آغاز کنم. سپس امام دستور داد مرکبش را بیاورند. بر آن نشست و با صدای بلند فرمود: ای مردم عراق. -در این حال اکثر آنان می شنیدند.- فرمود: ای مردم سخن مرا بشنوید و شتاب نکنید تا شما را موعظه کنم به آن چه حقّ شما بر من است؛ و حجت را بر شما تمام کنم. پس اگر انصاف بدهید به سعادت شما نزدیک تر است و اگر انصاف ندهید؛ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ‏ (یونس 71) و إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحینَ‏  (اعراف 196)


... أَقْبَلَ الْقَوْمُ یَجُولُونَ حَوْلَ بُیُوتِ الْحُسَیْنِ ع فَیَرَوْنَ الْخَنْدَقَ فِی ظُهُورِهِمْ وَ النَّارُ تَضْطَرِمُ فِی الْحَطَبِ وَ الْقَصَبِ الَّذِی کَانَ أُلْقِیَ فِیهِ فَنَادَى شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ عَلَیْهِ اللَّعْنَةُ بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا حُسَیْنُ أَ تَعَجَّلْتَ النَّارَ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع مَنْ هَذَا کَأَنَّهُ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَاعِیَةِ الْمِعْزَى أَنْتَ‏ أَوْلى‏ بِها صِلِیًّا. وَ رَامَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ أَنْ یَرْمِیَهُ بِسَهْمٍ فَمَنَعَهُ الْحُسَیْنُ ع مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ دَعْنِی حَتَّى أَرْمِیَهُ فَإِنَّهُ الْفَاسِقُ مِنْ عُظَمَاءِ الْجَبَّارِینَ وَ قَدْ أَمْکَنَ اللَّهُ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع لَا تَرْمِهِ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَبْدَأَهُمْ. ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنُ ع بِرَاحِلَتِهِ فَرَکِبَهَا وَ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ وَ جُلُّهُمْ یَسْمَعُونَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَا تَعْجَلُوا حَتَّى أَعِظَکُمْ بِمَا یَحِقُ‏ لَکُمْ‏ عَلَیَ‏ وَ حَتَّى أُعْذِرَ إِلَیْکُمْ فَإِنْ أَعْطَیْتُمُونِی النَّصَفَ کُنْتُمْ بِذَلِکَ أَسْعَدَ وَ إِنْ لَمْ تُعْطُونِی النَّصَفَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیَکُمْ‏ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ‏ إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ‏ ...
 إرشاد المفید (نشر مؤتمر الشیخ المفید) ؛ ج‏2 ؛ ص96

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» فرمود: خداوند می دانست که مردم بعد از پیامبرشان (صلی الله علیه و آله) فرقه فرقه شده و اختلاف خواهند کرد. برای همین آنان را از تفرقه نهی کرد؛ چنان که گذشتگان را نهی کرده بود و آنان را امر نمود که بر ولایت آل محمّد علیهم السلام گرد آیند و تفرقه نکنند.

عن أبی جعفر علیه السّلام، أنه قال فی قول اللّه تعالى: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». قال: علم اللّه عز و جل انّهم سیفترقون بعد نبیّهم صلّى اللّه علیه و آله و یختلفون، فنهاهم اللّه عن التفرّق کما نهى من کان قبله و أمرهم أن یجتمعوا على ولایة آل محمد علیهم السّلام و لا یتفرقوا.
شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام ؛ مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین؛ ج‏1 ؛ ص239

صُحُفٍ مُطَهَرَه
شخصی از شیخ مفید پرسید: وقتی امام در طول این مدت غایب باشد و مردم از او بهره نبرند؛ چه فرقی میان وجود و عدم او است؟
شیخ مفید پاسخ داد: هر گاه خداوند راهنما و حجتی بر آفریدگان خود قرار دهد و ظالمان او را بترسانند (و او را مجبور به مخفی شدن کنند) حجّت بر کسانی است که او را ترسانده اند نه بر خداوند؛ ولی اگر خداوند چنین حجت و راهنمایی قرار ندهد؛ حجّت بر خداوند خواهد بود نه بر ظالمان و این است فرق بودن و نبودن چنین امامی.

فقال السائل فإذا کان الإمام ع غائبا طول هذه المدة لا ینتفع به فما الفرق بین وجوده و عدمه. قال له إن الله سبحانه إذا نصب دلیلا و حجة على سائر خلقه فأخافه الظالمون کانت الحجة على من أخافه لا على الله سبحانه و لو أعدمه الله کانت الحجة على الله لا على الظالمین و هذا الفرق بین وجوده و عدمه.

رسائل فی الغیبة؛ الشیخ المفید ؛ مؤتمر الشیخ المفید ؛ ج‏2 ؛ ص15

صُحُفٍ مُطَهَرَه

عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: ... لَا یَفْرِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عِبَادِهِ طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُغْوِیهِمْ وَ یُضِلُّهُمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ وَ لَا یَتَّخِذُ عَلَى خَلْقِهِ حُجَّةً إِلَّا مَعْصُوماً.

«خداوند اطاعت کسی را که می داند؛ بندگان را گمراه می کند؛ بر آنان واجب نمی کند و کسی را که می داند کفر می ورزد و شیطان را به جای او می پرستد؛ برای رسالت خود اختیار نمی کند و کسی را بر آفریدگان خود، حجّت قرار نمی دهد مگر آن که معصوم باشد.»

 التوحید، جامعه مدرِسین، ص 407 و الخصال، جامعه مدرّسین، ج‏2، ص608

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام: هیچ گناه بزرگى با وجود آمرزش خواهى، بزرگ نیست، و هیچ گناه کوچکى، با وجود اصرار بر آن، کوچک نیست.1
امام صادق علیه السلام از رسول خدا از جبرئیل، گفت خداوند فرمود: هر کس گناهی کند (چه کوچک و چه بزرگ) پس بداند که من حق دارم او را عذاب کنم، و حق دارم از او در گذرم، از او در گذشتم.2
بیان: عکس این مطلب هم صحیح است و از روایاتی فهمیده می شود؛ یعنی اگر کسی گناه کند، و گمان کند که خداوند حق ندارد او را عذاب کند، خداوند او را نمی بخشد.
و البته اگر کسی واقعا از این حق خداوند بر عذاب بترسد، یا گناه نمی کند، و یا اگر گناه کند اصرار نمی کند و یا توبه می کند.
در بعضی از روایات نهی شده از این که گناهی را کوچک بشماریم، و امر شده به بزرگی آن کس که او را معصیت می کنیم، نظر کنیم.
1. عن امیرالمؤمنین علیه السلام : ما کَبیرَةٌ بِکَبیرَةٍ مَعَ الاِستِغفارِ، ولا صَغیرَةٌ بِصَغیرَةٍ مَعَ الإِصرارِ؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 293 و مشابه آن در الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 288
عن الصادق ع عن رسول الله ص عن جبرئیل قال  قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً فَعَلِمَ أَنَّ لِی أَنْ أُعَذِّبَهُ وَ أَنَّ لِی أَنْ أَعْفُوَ عَنْهُ عَفَوْتُ عَنْه‏. محاسن۱ ص۲۶، امالی صدوق ص۲۸۷ و توحید صدوق ص۴۱۰ و ثواب الاعمال ص۱۷۹ به سند صحیح
صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام سجاد علیه السلام: هر که در زمان غیبت قائم ما (علیه السلام) بر ولایت ما پایدار بماند؛ خداوند ثواب هزار شهید بدر و احد را به او عطا می کند.

عن زین العابدین علیه السّلام: من ثبت على موالاتنا فى غیبة قائمنا، اعطاه اللّه ثواب الف شهید بدر و احد.
کمال الدین و تمام النعمة، (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 323 و مناقب الطاهرین، عماد طبری، (سازمان چاپ و نشر)، ج‏2 ، ص891 و...

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام باقر علیه السلام: هر چه را با خطورات ذهنی خود در دقیقترین معانی آن تشخیص می دهید، مخلوق است، مصنوعی مانند شماست، مردود به سوی خودتان است (یعنی مانند شما مخلوق است و ویژگی های شما را دارد) و شاید مورچه های کوچک تصور کنند که خداوند دو شاخک دارد، چرا که شاخک داشتن کمال آنهاست و می پندارند که نبودن آن (شاخک) نقص کسی است که متصف به آن (شاخک) نباشد، و این حال عاقلان است در مورد آنچه خدای متعال را با آن وصف می کنند.
مطالب مرتبط:
تباین ذاتی خدا و مخلوقات
آنچه در ذهن و قلب ما پدید آید خود مخلوقی بیش نیست...

...أبی جعفر علیه السّلام: کُلُّ ما مَیَّزتُموه بِاوهامِکُم فی اَدَقِّ مَعانیهِ مَخلوقٌ مَصنوعٌ مِثلُکُم مَردودٌ الیکم و لَعَلَّ النَّملَ الصِّغارَ تَتَوَهَّمُ اَنَّ لِلّهِ زبانِیتَینِ فانّ ذلک کَمالُها و یَتَوَهَّمُ اَنّ عَدَمَها نُقصانٌ لِمَن لا یَتَّصِفُ بهما و هذا حالُ العُقَلاءِ یَصِفونَ اللّهَ تعالی بهِ ...
بحار الانوار،محمدباقر مجلسی، ج 69، باب 37، حدیث 22، ص 292
هو الهادی
از زراره نقل است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی از فرزندان «عبد الله بن سبا» قائل به تفویض است.
امام فرمود: تفویض چیست؟
زراره گفت: می گوید: «خداوند محمد صلی الله علیه و آله و سلمّ و علی علیه السلام را خلق کرد و سپس امر را به آنان سپرد؛ پس خلق کردند و روزی دادند و زنده کردند و میراندند.»
امام فرمود: دروغ گفته دشمن خدا. هر گاه نزد او بازگشتی؛ این آیه را بخوان که در سوره رعد است: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار.»
زراره گوید: نزد آن مرد برگشتم و سخن امام صادق علیه السلام را برایش بازگو کردم؛ پس گویی سنگ در گلویش انداخته ام یا گفت: گویی لال شد. [شک از راوی است و این تعبیر یعنی نتوانست جوابی بدهد و ساکت شد.]
 (إعتقادات الإمامیة، شیخ صدوق، مؤتمر الشیخ المفید، چاپ دوم، ص100)

امام رضا علیه السلام فرمود: «اللَّهُمَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّنَا أَرْبَابٌ فَنَحْنُ إِلَیْکَ مِنْهُ بِرَاءٌ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ إِلَیْنَا الْخَلْقَ وَ عَلَیْنَا الرِّزْقَ فَنَحْنُ إِلَیْکَ مِنْهُ بِرَاءٌ کَبَرَاءَةِ عِیسَى- عَلَیْهِ السَّلَامُ- مِنَ النَّصَارَى.»
خداوندا هر کس مدّعی شود که ما «ربّ» هستیم؛ از او به سوی تو برائت می جوییم و هر که مدّعی شود که «خلق» به ما سپرده شده و «رزق» بر عهده ما است؛ ما از او به سوی تو بیزاری می جوییم چنان که عیسی علیه السلام از نصاری بیزاری جست.

اعتقادات الامامیة، شیخ صدوق، چاپ کنگره شیخ مفید، ص 100

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام فرمود: در روز قیامت خداوند روزها را برمی انگیزد و روز جمعه را در پیشاپیش آنها مانند عروسی زیبا و با کمال که برای داماد دیندار و ثروتمندی [در شب زفاف] هدیه برده می شود؛ محشور می نماید. پس او بر در بهشت می ایستد؛ در حالی که روزهای دیگر پشت سر او هستند و برای هر کس که در روز جمعه بر محمّد و آل محمّد زیاد صلوات فرستاده است؛ شفاعت می نماید.
عبد الله بن سنان گفت: زیاد چه قدر است و در چه وقتی از روز جمعه بهتر است؟
امام فرمود: صد بار و بهتر است بعد از نماز عصر باشد. ابن سنان گفت: چگونه صلوات بفرستم؟ فرمود: صد بار بگو: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

حَدَّثَ أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا عِصْمَةُ بْنُ نُوحٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ بَعَثَ اللَّهُ تَعَالَى الْأَیَّامَ وَ یَبْعَثُ الْجُمُعَةَ أَمَامَهَا کَالْعَرُوسِ‏ ذَاتَ‏ کَمَالٍ وَ جَمَالٍ تُهْدَى إِلَى ذِی دِینٍ وَ مَالٍ فَتَقِفُ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ وَ الْأَیَّامُ خَلْفَهَا فَیَشْفَعُ لِکُلِّ مَنْ أَکْثَرَ الصَّلَاةَ فِیهَا عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ ابْنُ سِنَانٍ فَقُلْتُ کَمِ الْکَثِیرُ فِی هَذَا وَ فِی أَیِّ زَمَانِ أَوْقَاتِ یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَفْضَلُ قَالَ مِائَةُ مَرَّةٍ وَ لْیَکُنْ ذَلِکَ بَعْدَ الْعَصْرِ قَالَ وَ کَیْفَ أَقُولُهَا قَالَ تَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ مِائَةَ مَرَّةٍ.
جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع ؛ السید علی بن طاوس ؛ دار الرضیّ ؛ ص449 و 450 و کتاب العروس ؛ الفقیه ابی محمد جعفر بن احمد القمّیّ ؛ نشر آستان قدس

تمثّل و ظاهر شدن حقایقی چون اعمال انسان، قرآن، روزها و ... در روز قیامت از معارف صحیح شیعه است که البته کیفیت دقیق آن بر ما روشن نیست.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام به هشام بن حکم فرمود: ای هشام هر کس گمان کند خداوند با حجّتی بر بندگان خود احتجاج می کند که به همه چیزهایی که به آن نیاز دارند؛ علم ندارد؛ بر خداوند دروغ بسته است.
عن ابی عبد الله علیه السلام قال: یَا هِشَامُ مَنْ شَکَّ أَنَّ اللَّهَ یَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لَا یَکُونُ عِنْدَهُ کُلُّ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ کتابخانه آیت الله مرعشی ؛ ج‏1 ؛ ص123

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از امام باقر علیه السلام از پدرش روایت است که امام حسن علیه السلام فرمود: من و حارث اعور همراه امیرالمؤمنین علیه السلام بودیم که فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: در آخر الزمان گروهی خواهند آمد که قبر پسرم حسین علیه السلام را زیارت می کنند. هر کس او را زیارت کند؛ گویی مرا زیارت کرده و هر که مرا زیارت کند؛ گویی خدای را -سبحانه و تعالی- زیارت کرده است. بدانید هر کس حسین را زیارت کند گویی خدای را در عرش زیارت کرده است.
فضل زیارة الحسین؛ محمد بن علی الشجری؛ حدیث دهم
توضیح: خداوند قابل مشاهده نیست؛ اما زیارت حجّتهای خود را به منزله ی زیارت خود قرار داده است؛ چنان که رفتن به سوی کعبه را به منزله رفتن به سوی خود دانسته و فرموده: «فِرُّوا إِلَى اللَّهِ» (الذاریات، 50) و نیز دست ندارد که بیعت کند ولی دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به منزله دست خود قرار داده است: «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ» (الفتح، 10)
مطالب مرتبط:
فضل زیارت سیدالشهداء علیه السلام

پاداش زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام

حدیث بسیار زیبا در فضیلت زیارت امام حسین (صلوات الله علیه)

پاداش و بعضی از شرایط زیارت حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام

صُحُفٍ مُطَهَرَه

«رسول خدا صلی الله علیه و آله در یکی از سفرها از مرگ منافقی خبر داد.
وقتی به مدینه وارد شدند؛ صدق ایشان معلوم شد. در همان زمان شتر ایشان گم شد.
یکی از منافقان گفت: چگونه ادّعای علم غیب می کند؛ در حالی که نمی داند شترش کجا است؟!
مسلمانان گفتند: سخن بسیار بدی گفتی! به خدا سوگند او نمی گوید غیب می داند و او راستگو است.
خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید.
فرمود: غیب را جز خدا کسی نمی داند ولی خداوند به من خبر داد که شترم در فلان درّه، افسارش به درختی گیر کرده است. مردم رفتند و شتر را همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داده بود؛ یافتند.» 

آیا ائمه علیهم السلام علم غیب دارند؟
الخرائج والجرائح، قطب راوندی، مؤسسة الامام المهدی (ع) ، ج1، ص102
همچنین رجوع کنید به:
قصص الأنبیاء علیهم السلام؛ قطب راوندی؛ مرکز الدراسات الاسلامیة؛ ص308
قرب الإسناد؛ حمیری؛ مؤسسة آل البیت ؛ ص323
کنز الفوائد؛ کراجکی؛ دار الذخائر ؛ ج‏1 ؛ ص170

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابن ابی عمیر از ابراهیم کرخی نقل می کند که به امام صادق علیه السلام گفتم: همانا مردی  پروردگارش را در خواب می بیند، این چه تعبیری دارد؟
حضرت فرمود: این مرد دین ندارد، چون خداوند متعال در بیداری و در خواب و در دنیا و در آخرت دیده نمی شود.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الْکَرْخِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع إِنَّ رَجُلًا رَأَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَنَامِهِ فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ فَقَالَ ذَلِکَ رَجُلٌ لَا دِینَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُرَى فِی الْیَقَظَةِ وَ لَا فِی الْمَنَامِ وَ لَا فِی الدُّنْیَا وَ لَا فِی الْآخِرَةِ.
الأمالی( للصدوق) ص 611
بحار الأنوار(ط - بیروت)ج‏4ص32

صُحُفٍ مُطَهَرَه

محمد بن مسلم (ره) گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم دمیدن روح که در آیه ی «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏» ذکر شده؛ چگونه است؟
فرمود: روح مانند باد حرکت میکند و تنها از آن جهت «روح» نامیده شده که نامش از «ریح= باد» گرفته شده است و خداوند نام آن را از واژه  «ریح» گرفته زیرا «ارواح» با «باد» همسان اند و تنها از آن جهت لفظ «روح» را به نام خود اضافه کرده (= روحی) که آن روح را بر دیگر ارواح برگزیده چنان که به خانه ای از خانه ها گفته است: «بیتی =خانه من» و به رسولی از رسولان گفته: «خلیلی = دوست من» و همه این ها مخلوق و مصنوع و حادث و تحت ربوبیت و تدبیر اویند.

☀️بر خلاف دیدگاه فلاسفه، روح از دیدگاه روایات مجرّد نیست بلکه حرکت می کند و دارای اجزاء است. بر خلاف ادّعای فلاسفه اضافه ی روح به خداوند در آیه «و نفخت فیه من روحی» تشریفی است و دلیل بر تجرّد نیست؛ چنان که کعبه مجرّد نیست اما از باب تشریف به خداوند اضافه شده: بیت الله.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ الطَّائِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏ کَیْفَ هَذَا النَّفْخُ فَقَالَ إِنَّ الرُّوحَ مُتَحَرِّکٌ کَالرِّیحِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ‏ رُوحاً لِأَنَّهُ اشْتَقَّ اسْمَهُ مِنَ الرِّیحِ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَنْ لَفْظَةِ الرِّیحِ لِأَنَّ الْأَرْوَاحَ‏ مُجَانِسَةٌ لِلرِّیحِ وَ إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اصْطَفَاهُ عَلَى سَائِرِ الْأَرْوَاحِ کَمَا قَالَ لِبَیْتٍ مِنَ الْبُیُوتِ بَیْتِی وَ لِرَسُولٍ مِنَ الرُّسُلِ خَلِیلِی وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ وَ کُلُّ ذَلِکَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مُحْدَثٌ مَرْبُوبٌ مُدَبَّرٌ.
الکافی، دار الکتب الاسلامیة، ج‏1، ص133

صُحُفٍ مُطَهَرَه

«عبدالله بن سبا گفت: ای امیرالمؤمنین! مگر نه این که خداوند در هر جایی هست؟ امام فرمود: آری.

ابن سبا گفت: پس چرا بنده هنگام دعا دو دست خود را به سوی آسمان بلند می کند؟

امام فرمود: آیا این آیه را نخوانده ای: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» ؟ پس رزق را از کجا باید طلب کرد؛ غیر جایگاهش؟ آسمان، جایگاه رزق و وعده های خداوند است.

الخصال ؛  جامعه مدرّسین؛ ج‏2 ؛ ص628
تحف العقول ؛ جامعه مدرّسین؛ ص118
من لا یحضره الفقیه ؛ جامعه مدرّسین؛ ج‏1 ؛ ص325
علل الشرائع ؛ نشر داوری؛ ج‏2 ؛ ص344
تهذیب الأحکام ؛ دار الکتب الاسلامیة؛ ج‏2 ؛ ص322

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابوبصیر به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: خداوند برای چه به انبیاء و رسولان و به شما معجزه عطا کرده است؟ فرمود: برای آن که دلیلی باشد برای راستگویی معجزه کننده. معجزه نشانه خداوند است که جز به انبیاء و رسولان و حجتهای خود نمی دهد تا با آن راستگویی راستگو و دروغگویی دروغگو معلوم شود.

(علل الشرائع ؛ نشر داوری؛ ج‏1 ؛ ص122)

معجزات امامان علیهم السلام به حدّی از تواتر است که دشمنان شیعه نیز به آن معترف اند. برای مثال ابن حجر که از متعصّب ترین دشمنان شیعه است؛ در کتاب «الصواعق المحرقة» که در ردّ مذهب شیعه نوشته؛ معجزات متعدّدی برای اهل بیت علیهم السلام بر شمرده است.

(رجوع کنید به الصواعق المحرقة، ابن حجر، مکتبة الحقیقة، استانبول، 1424 ه.، صص 167 و 179 و 186 و 269-273 و 279 و 281 - 288 و 290)

صُحُفٍ مُطَهَرَه