صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناصبی» ثبت شده است

از عنبسة بن مصعب روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: از تنهایی و پریشانی خود در میان مردم مدینه به خدا شکایت می‌کنم! تا زمانی که شما [شیعیانِ کوفه و...] می‌آیید و می‌بینمتان و به شما انس می‌گیرم. ای کاش این ظالمِ سرکش [منصور دوانیقی] مرا رها می‌کرد تا در «طائف» حصاری سنگی بنا کنم و به همراه شما در آن ساکن شوم و به او ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما هیچ گزندی به او نخواهد رسید.

از عیص بن القاسم روایت است که گفت: به همراه دایی‌ام سلیمان بن خالد بر ابو عبد الله الصادق علیه السلام وارد شدیم. به دایی‌ام فرمود: این جوان کیست؟ گفت: خواهرزاده‌ام. فرمود: آیا امر شما را می‌شناسد؟ گفت: آری. گفت: الحمدلله که او را شیطان [یعنی ناصبی و دشمن اهل بیت] قرار نداد! سپس فرمود: ای کاش من و شما در طائف بودیم؛ من برایتان سخن می‌گفتم و شما نیز همدم و مونس من بودید و به این‌ها [دولت بنی عباس] ضمانت می‌دادیم که هرگز بر ضدّشان قیام نکنیم.

به احتمال زیاد دو روایت بالا ناظر به یک مجلس است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ أَشْکُو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِی‏ءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ‏ أَبَداً. (الکافی، ج‏8، ص215)

حدثَنِی خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْآدَمِیِّ، عَنْ مُوسَى بْنِ‏ سَلَّامٍ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ، عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَعَ خَالِی سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، فَقَالَ لِخَالِی مَنْ هَذَا الْفَتَى قَالَ هَذَا ابْنُ أُخْتِی، قَالَ فَیَعْرِفُ أَمْرَکُمْ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ، فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْهُ شَیْطَاناً، ثُمَّ قَالَ یَا لَیْتَنِی وَ إِیَّاکُمْ‏ بِالطَّائِفِ‏ أُحَدِّثُکُمْ وَ تُؤْنِسُونِّی، وَ نضْمَنُ لَهُمْ أَلَّا نخْرُجَ عَلَیْهِمْ‏ أَبَداً. (رجال الکشی، ص362)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام حسن عسکری علیه السلام را نزد علی بن نارمش _ که از ناصب ترین مردم و شدیدترین آنان در دشمنی با آل ابی طالب علیهم السلام بود_ حبس کردند و به او دستور دادند تا می تواند امام را آزار دهد. یک روز بیشتر نگذشت که [آن چنان شیفته امام شد که] برای امام چهره بر خاک می سائید و از روی احترام و تعظیم، [نگاهش را در مقابل امام به زیر می انداخت و] چشمش را بالا نمی آورد و امام از حبس او بیرون آمد؛ در حالی که بیش از همه به عظمت امام بصیرت یافته و گفتارش در شأن امام از همه مردم نیکوتر شده بود.
... طَأْطَأَ کُلُّ شَرِیفٍ لِشَرَفِکُمْ وَ بَخَعَ کُلُ‏ مُتَکَبِّرٍ لِطَاعَتِکُمْ‏ وَ خَضَعَ کُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِکُمْ وَ ذَلَ‏ کُلُ‏ شَیْ‏ءٍ لَکُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِکُم‏ ...  (زیارت جامعه)

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْعَلَوِیِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِی طَالِبٍ وَ قِیلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ‏ فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَّا یَوْماً حَتَّى وَضَعَ خَدَّیْهِ لَهُ وَ کَانَ لَا یَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَیْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِیرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِیهِ قَوْلًا.
الکافی ؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص508

 


 

صُحُفٍ مُطَهَرَه