صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معصوم» ثبت شده است

... کیست که به معرفت امام برسد؟ یا تواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها درباره‏ اش گمراهند... از وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر را چه به امامت؟، عقل کجا و مقام امام کجا؟
فمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُول‏... فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هذَا؟ وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هذَا؟

امام سجاد علیه أفضل الصّلوة والسّلام: امام از ما جز معصوم نیست.
الإمامُ مِنّا لا یَکونُ إلّا مَعْصُوماً.

و عصمت چیزی نیست که در ظاهر خلق باشد، که با آن (علامت ظاهری) شناخته شود. و لذا معصوم جز با نص الهی (قابل شناخته شدن) نیست.
و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا...

معانی الاخبار،ج١،ص١٣٢، حدیث رضوی نیز در مصادر بسیاری از جمله الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 201 آمده است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
در حکمتی منسوب به امیر المؤمنین على علیه السّلام آمده است:
بر دین از سه کس بترسید:
1- شخصى که قرآن را یاد گرفته، چون سرور قرآن را بر جبین وى دیدى شمشیر به روى همسایه‏ اش کشد و او را به شرک متهم کند، (و خود را دانای قرآن پندارد.) عرض کردم یا امیر المؤمنین کدامیک به شرک سزاوارترند؟ فرمود آنکه تهمت زده.
2- و مردی که نقلها و گفته ها او را خوار کرده (و از راه صحیح منحرف ساخته) بطوری که هر گاه سخی تمام شود نظیر آن را طولانی تر بسازد.
3- و شخصى که خداوند عز و جل سلطنتى به او بخشیده پس گمان کرده که طاعت او اطاعت خداى عز و جل و مخالفت او مخالفت خداى عز و جل است. و دروغ می گوید زیرا هیچ مخلوقى حق اطاعت در معصیت خدا ندارد.
مخلوق نباید علاقه به نافرمانى خدا داشته باشد. اطاعت در معصیت خدا نیست. گنهکار حق اطاعت ندارد، همانا فرمان خدا و رسول و جانشینان پیغمبر را باید برد. و خداوند دستور فرمان‏بردارى رسول را داده زیرا معصوم و پاک است و هرگز امر به معصیت خدا نمی کند و همانا دستور فرمان بردارى امامان را داده براى آنکه آنها هم معصوم و پاک‏ اند و امر به معصیت نمی کنند.
عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً ع یَقُولُ احْذَرُوا عَلَى دِینِکُمْ ثَلَاثَةً رَجُلًا قَرَأَ الْقُرْآنَ حَتَّى إِذَا رَأَیْتَ عَلَیْهِ بَهْجَتَهُ اخْتَرَطَ سَیْفَهُ عَلَى جَارِهِ وَ رَمَاهُ بِالشِّرْکِ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَیُّهُمَا أَوْلَى بِالشِّرْکِ قَالَ الرَّامِی وَ رَجُلًا اسْتَخَفَّتْهُ الْأَحَادِیثُ کُلَّمَا أُحْدِثَتْ أُحْدُوثَةُ کَذِبٍ مَدَّهَا بِأَطْوَلَ مِنْهَا وَ رَجُلًا آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُلْطَاناً فَزَعَمَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِیَتَهُ مَعْصِیَةُ اللَّهِ وَ کَذَبَ لِأَنَّهُ لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ لَا یَنْبَغِی لِلْمَخْلُوقِ أَنْ یَکُونَ حُبُّهُ لِمَعْصِیَةِ اللَّهِ فَلَا طَاعَةَ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ.
الخصال، ج‏1، ص: 139 به سند ضعیف، کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج ‏2، ص 884، تصحیح  انصارى زنجانى‏، از یکی از نسخه های کتاب.
شرط وجوب اطاعت مطلق (1)
شرط وجوب اطاعت مطلق (2)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ضریس کناس گوید شنیدم امام باقر علیه السلام در محضر جمعى از اصحابش می فرمود: در شگفتم از مردمى که پیرو ما هستند و ما را پیشواى خود دانند و گویند طاعت ما واجب است بر آن‏ها چون طاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله، سپس دلیل خود را خرد کنند و خود را در برابر مخالفان محکوم نمایند بواسطه سستى دل خود. و از حق ما بکاهند، و آن حق‏شناسى را که خدا برهان روشن حق معرفت ما و تسلیم به امر ما را بدو عطا فرموده عیب کنند. آیا مى ‏پذیرید که خداى تبارک و تعالى طاعت اولیاء خود را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان و زمین را به آنها نرساند و مایه و پایه علم امورى که از آنها سؤال مى‏ شود به روى آنها ببندد و از آنها ببرد، در صورتى که قوام دین آنها همین است.
حمران عرض کرد: قربانت، شما مى ‏دانید که چه واقع شد در قیام على بن ابى طالب و حسن و حسین و خروج و نهضت آنها براى دین خدا عز و جل، و چه به آنها رسید از کشتار سرکشان و پیروز شدنشان به آن امامان معصوم تا شهید شدند و مغلوب شدند.
امام باقرعلیه السلام  فرمود: اى حمران، خدا تبارک و تعالى آن مصیبت را براى آنها مقدر کرده بود و حکم را با قید اختیار خودشان صادر و مورد اجراء و عمل قرار داده بود، و سپس آن را اجراء کرد با سابقه علم آنها بدان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله. على و حسن و حسین علیهم السلام قیام کردند، و هر کدام از ما که خموشى گزید از روى علم و بصیرت بود. اى حمران اگر در موقع گرفتارى و یورش سرکشان به آنان از خداوند درخواست مى ‏کردند که شر آنها را بگرداند و اصرار مى‏ نمودند که از آنها دفع بلا کند و آن سرکشان را نابود سازد و ملکشان را زائل کند هر آینه آنها را اجابت مى‏ کرد و از آنها دفاع مى‏ کرد و در این صورت سر رسیدن مدت سرکشان و زوال سلطنت آنها زودتر از بریدن یک گلوبند که پاره شود و از هم بپاشد انجام مى‏ شد.
اى حمران، این بلاها که به آنان رسید به خاطر گناهى نبود که مرتکب شده باشند و به حساب شکنجه گناهى نبود که مخالفت خدا کرده باشند بلکه براى رسیدن به منزلت و کرامتى بود از طرف خدا که خدا خواسته بود بدین وسیله بدان برسند. مبادا در باره آنها مذاهب باطله بر تو چیره شوند و تو را از راه حق بدر برند.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَجِبْتُ مِنْ قَوْمٍ یَتَوَلَّوْنَا وَ یَجْعَلُونَا أَئِمَّةً وَ یَصِفُونَ أَنَّ طَاعَتَنَا مُفْتَرَضَةٌ عَلَیْهِمْ کَطَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ یَکْسِرُونَ حُجَّتَهُمْ وَ یَخْصِمُونَ أَنْفُسَهُمْ بِضَعْفِ قُلُوبِهِمْ فَیَنْقُصُونَا حَقَّنَا وَ یَعِیبُونَ ذَلِکَ عَلَى مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ بُرْهَانَ حَقِّ مَعْرِفَتِنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِیَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ ثُمَّ یُخْفِی عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِیمَا یَرِدُ عَلَیْهِمْ مِمَّا فِیهِ قِوَامُ دِینِهِمْ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ قِیَامِ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع وَ خُرُوجِهِمْ وَ قِیَامِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ مَا أُصِیبُوا مِنْ قَتْلِ الطَّوَاغِیتِ إِیَّاهُمْ وَ الظَّفَرِ بِهِمْ حَتَّى قُتِلُوا وَ غُلِبُوا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا حُمْرَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ کَانَ قَدَّرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ قَضَاهُ وَ أَمْضَاهُ وَ حَتَمَهُ عَلَى سَبِیلِ الِاخْتِیَارِ ثُمَّ أَجْرَاهُ فَبِتَقَدُّمِ عِلْمٍ إِلَیْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ بِعِلْمٍ صَمَتَ مَنْ صَمَتَ مِنَّا وَ لَوْ أَنَّهُمْ یَا حُمْرَانُ حَیْثُ نَزَلَ بِهِمْ مَا نَزَلَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِظْهَارِ الطَّوَاغِیتِ عَلَیْهِمْ سَأَلُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَدْفَعَ عَنْهُمْ ذَلِکَ وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ فِی طَلَبِ إِزَالَةِ مُلْکِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابِ مُلْکِهِمْ إِذاً لَأَجَابَهُمْ وَ دَفَعَ ذَلِکَ عَنْهُمْ ثُمَّ کَانَ انْقِضَاءُ مُدَّةِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابُ مُلْکِهِمْ أَسْرَعَ مِنْ سِلْکٍ مَنْظُومٍ انْقَطَعَ فَتَبَدَّدَ وَ مَا کَانَ ذَلِکَ الَّذِی أَصَابَهُمْ یَا حُمْرَانُ لِذَنْبٍ اقْتَرَفُوهُ وَ لَا لِعُقُوبَةِ مَعْصِیَةٍ خَالَفُوا اللَّهَ فِیهَا وَ لَکِنْ لِمَنَازِلَ وَ کَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ أَرَادَ أَنْ یَبْلُغُوهَا فَلَا تَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ فِیهِمْ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 261
شرط وجوب اطاعت مطلق (1)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
یوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یَقُولُونَ یَا لَیْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا ﴿۶۶﴾ و َقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا ﴿۶۷﴾
روزی که چهره ایشان در آتش دگرگون می شود و می گویند: کاش ما خداوند و پیامبر را اطاعت می کردیم. و گویند: پروردگارا! ما از «سرورانمان و بزرگانمان» اطاعت کردیم پس ما را گمراه کردند!

امام صادق علیه السلام: ... بپرهیز از اینکه فردی جز حجت (معصوم منصوب الهی) را قرار دهی و او را در هر آنچه که می گوید، تصدیقش کنی!
عنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِیَّاکَ وَ الرِّئَاسَةَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَمَّا الرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا وَ أَمَّا أَنْ أَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِی یَدِی إِلَّا مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَقَالَ لِی لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِیَّاکَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کُلِّ مَا قَال‏
الکافی، ط- الاسلامیه، ج2، ص: 298 و معانی الاخبار، ص: 169 و 180 به دو سند.
توضیحی در مورد هشدار امام صادق علیه السلام:
اخیراً بعضی در فضای مجازی با ارائه معنایی نادرست از این حدیث مشهور، حجت را بر غیر معصومان تأویل می نمایند! در این تأویل نادرست از قواعد عربی هم عدول شده و تعبیر «دون الحجة» (که معرفه و به معنای غیر از حجت منصوب خداوند) را به صورت «بدون حجة» (بدون دلیل) معنا نموده اند!
نکته دیگر که نباید از آن غفلت شود آنکه در حدیث شریف «رجل منصوب از طرف مردم» در برابر «حجت منصوب از طرف خداوند» قرار داده شده. و این نکته ای است که ضروری مذهب امامیه و روایات متواتر و مؤید به حکم عقل است. در فقه شیعی انحصار مفترض الطاعه بودن برای معصوم، اصلی مورد اتفاق است و روایات بسیار نیز بر آن گواه است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
«امام از ما اهل بیت علیهم السلام باید حتماً معصوم باشد و عصمت در ظاهر خلقت نیست تا به آن شناخته شود و برای همین حتماً باید نصّی در خصوص او وجود داشته باشد.»
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا یَکُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ الْعِصْمَةُ فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً.
معانی الأخبار؛الشیخ الصدوق؛ مؤسسة النشر الاسلامیّ التابعة لجماعة المدرّسین؛ ص132


صُحُفٍ مُطَهَرَه
... منصور بن حازم گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: به راستى خدا والاتر و گرامى‏تر است از اینکه به خلق خود شناخته شود (یعنى وجود خلق نمونه وجود او باشد- چنانچه مشبهه گویند).
فرمود: درست گفتى.
گفتم: محققاً هر کس بداند پروردگارى دارد، براى او سزد که بداند آن پروردگار خشنودى و خشمى دارد و بفهمد که خشنودى و خشمش را نتوان شناخت جز بوسیله وحى یا رسول، هر که به خودش وحى نشود، باید رسولان خدا را بجوید و چون آنها را شناخت بداند که حجت خدایند و طاعتشان واجب است.
من به مردم گفتم: شما نمى‏ دانید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از طرف خدا حجت بر خلق او بود؟ گفتند: چرا؟ گفتم: چون در گذشت چه کسى حجت بود؟ گفتند: قرآن.
من در قرآن تأمل کردم و دیدم همه فرقه ‏هاى مختلفه، از مرجئه و قدریه تا برسد به زنادقه که اصلًا بدان عقیده ندارند، از آن در برابر طرف خود دلیل بر قول خود مى‏ آورند و مردان بزرگ را مغلوب مى ‏کنند، از اینجا دانستم که قرآن حجت نباشد جز با قیّم و نگهدارى که آن را درست‏ بداند و هر چه در تفسیر آیات آن بگوید حق باشد.
من به مردم گفتم: قیّم و نگهدار قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود بسا مى دانست و عُمَر هم بسا مى‏ دانست و حذیفه هم مى ‏دانست، گفتم: اینها همه قرآن را مى‏ دانستند؟ گفتند: نه. من هر چه بررسى کردم درک نکردم که در باره احدى بگویند همه قرآن را مى دانست جز درباره على (علیه السلام) چون مسأله‏ اى میان آن قوم (اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله) مطرح مى ‏شد، این مى‏ گفت: نمى ‏دانم، و آن مى‏ گفت: نمى ‏دانم، و دیگرى هم مى‏ گفت: نمى‏ دانم، و همان على (علیه السلام) بود که مى گفت: من مى‏ دانم.
من گواهم که على (علیه السلام) قیّم و نگهدار قرآن بود و طاعتش واجب بود و پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حجت بر مردم بود و هر چه در تفسیر قرآن گفته است درست است.
امام (علیه السلام) فرمود: خدایت رحمت کناد.
من گفتم: على (علیه السلام) از دنیا نرفت تا حجتى در جاى خود گذاشت، چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حجتى در جاى خود گذاشت ...

مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیى‏، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَ‏ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یُعْرَفَ بِخَلْقِهِ، بَلِ الْخَلْقُ یُعْرَفُونَ بِاللَّهِ، قَالَ: «صَدَقْتَ». قُلْتُ: إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَقَدْ یَنْبَغِی‏ لَهُ أَنْ یَعْرِفَ أَنَ‏ لِذلِکَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً، وَ أَنَّهُ لَایُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْیٍ أَوْ رَسُولٍ، فَمَنْ لَمْ یَأْتِهِ الْوَحْیُ، فَیَنْبَغِی‏ لَهُ أَنْ یَطْلُبَ الرُّسُلَ، فَإِذَا لَقِیَهُمْ، عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ، وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ. فَقُلْتُ‏ لِلنَّاسِ: أَ لَیْسَ‏ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله کَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلى‏ خَلْقِهِ؟ قَالُوا: بَلى‏، قُلْتُ: فَحِینَ مَضى‏ صلى الله علیه و آله مَنْ کَانَ الْحُجَّةَ؟ قَالُوا: الْقُرْآنُ، فَنَظَرْتُ فِی الْقُرْآنِ‏ فَإِذَا هُوَ یُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِیُ‏ وَ الزِّنْدِیقُ- الَّذِی لَایُؤْمِنُ بِهِ حَتّى‏ یَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ- فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَایَکُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَیِّمٍ، فَمَا قَالَ فِیهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ، کَانَ حَقّاً. فَقُلْتُ لَهُمْ: مَنْ قَیِّمُ الْقُرْآنِ؟ فَقَالُوا: ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ کَانَ یَعْلَمُ، وَ عُمَرُ یَعْلَمُ، وَ حُذَیْفَةُ یَعْلَمُ، قُلْتُ: کُلَّهُ؟ قَالُوا: لَا، فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً یُقَالُ: إِنَّهُ یَعْلَمُ‏ الْقُرْآنَ‏ کُلَّهُ إِلَّا عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ، وَ إِذَا کَانَ الشَّیْ‏ءُ بَیْنَ الْقَوْمِ، فَقَالَ هذَا: لَاأَدْرِی، وَ قَالَ هذَا: لَا أَدْرِی، وَ قَالَ هذَا: لَاأَدْرِی، وَ قَالَ هذَا: أَنَا أَدْرِی، فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام کَانَ قَیِّمَ الْقُرْآنِ، وَ کَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً، وَ کَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله، وَ أَنَّ مَا قَالَ فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ، فَقَالَ: «رَحِمَکَ اللَّهُ». فَقُلْتُ: إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام، لَمْ یَذْهَبْ حَتّى‏ تَرَکَ حُجَّةً مِنْ بَعْدِهِ، کَمَا تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ ص ...
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 168 ح2 و  ج‏1، ص: 188 ح15 به نحو کامل تر. الکافی (چاپ دار الحدیث)، ج 1، کتاب الحجة، ص 462 تا 464, بَابُ «فَرْضِ طَاعَةِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام»، روایت 15

sohof2@

صُحُفٍ مُطَهَرَه

عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: ... لَا یَفْرِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عِبَادِهِ طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُغْوِیهِمْ وَ یُضِلُّهُمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ وَ لَا یَتَّخِذُ عَلَى خَلْقِهِ حُجَّةً إِلَّا مَعْصُوماً.

«خداوند اطاعت کسی را که می داند؛ بندگان را گمراه می کند؛ بر آنان واجب نمی کند و کسی را که می داند کفر می ورزد و شیطان را به جای او می پرستد؛ برای رسالت خود اختیار نمی کند و کسی را بر آفریدگان خود، حجّت قرار نمی دهد مگر آن که معصوم باشد.»

 التوحید، جامعه مدرِسین، ص 407 و الخصال، جامعه مدرّسین، ج‏2، ص608

صُحُفٍ مُطَهَرَه