صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سنت» ثبت شده است

امام باقر علیه السّلام فرمود: غسل را در روز جمعه ترک مکن که سنّت است.

علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَا تَدَعِ الْغُسْلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ سُنَّةٌ.

📚الکافی، ج۳، ص۴۱۷

صُحُفٍ مُطَهَرَه

... بزرگترین این حقوق واجب خداوند تبارک و تعالى، حقّ والى و زمامدار است بر رعیت، و حقّ رعیت است بر والى، و این چیزى است که خداى عزّ و جلّ براى نفع دو طرف آن را مقرّر ساخته و آن را مایه نظام الفت آنان، و وسیله عزّت دینشان و پایدارى سنّتهاى حق در میان آنها قرار داده. پس رعیت صلاح نیابد مگر به صلاح یافتن والیان و زمامداران، و والیان نیز صلاح نیابند جز با راستى و درستى رعیت، پس هر گاه رعیت، حقّ والى را به جا آورد و والى حقّ رعیت را پرداخت، حقّ در میان ایشان استوار گردد، و روشهاى دیانت میان آنها برپا شود، و نشانه ‏هاى عدل و داد و سنّتها و روشهاى عدالت جارى شود و در نتیجه، روزگار بهبود یابد و زندگى خوش گردد و امید به بقا و پایندگى آن دولت باشد و آز دشمنان به نومیدى بدل گردد، در حالى که اگر رعیت بر والى و زمامدار خود چیرگى یابد و والى بر رعیت ستم ورزد، در این هنگام اختلاف کلمه پیدا شود و طمع هاى ناحق رخ بنماید و تبهکارى در دین فزونى گیرد و عمل به مقرّرات کنار نهاده شود و احکام دین تعطیل مى‏ شود و امراض روحى رو به فراوانى نهد، و از تعطیل شدن حدود مهمّ، و از باطل بزرگى که در جامعه بنیان گرفته است هراسى به دل راه ندهند. و در این هنگام است که نیکان ذلیل شوند و انسانهاى شرور ارجمندى یابند و شهرها به ویرانى کشیده شود و کیفرهاى خداوند عزّ و جلّ بر بنده‏ ها گران شود.

... فَأَعْظَمُ مِمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّةِ عَلَى الْوَالِی فَرِیضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِکُلٍّ عَلَى کُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَامَ أُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِینِهِمْ وَ قِوَاماً لِسُنَنِ الْحَقِّ فِیهِمْ فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّةِ فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِیَّةُ إِلَى الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّى إِلَیْهَا الْوَالِی کَذَلِکَ عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ فَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ وَ طَابَ بِهِ الْعَیْشُ وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّةُ وَالِیَهُمْ وَ عَلَا الْوَالِی الرَّعِیَّةَ اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ‏ مَطَامِعُ الْجَوْر... الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 354؛ الروضة من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى، ج‏2، ص: 198؛ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 332

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابواسامه گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم و مردی از مغیریه [= گروهی از غُلات] نزد او بود. از امام درباره یکی از سنن پرسیدند. امام فرمود: هیچ چیزی نیست که آدمی به آن نیاز داشته باشد؛ مگر این که سنّتی از جانب خدا و رسول او صلّی الله علیه و آله درباره اش صادر شده است و اگر چنین نبود؛ خداوند احتجاج نمی کرد. آن مرد مغیری گفت: به چه چیز احتجاج کرده است؟ امام فرمود: آیه « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ‏ نِعْمَتِی‏ و رضیت لکم الاسلام دیناً». اگر خداوند سنن و فرائض دین و همه آن چه مردم به آن نیاز دارند؛ کامل نکرده بود؛ به آن احتجاج نمی کرد.

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْمُغِیرِیَّةِ فَسُئِلَ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنَ السُّنَنِ فَقَالَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ وُلْدُ آدَمَ إِلَّا وَ قَدْ خَرَجَتْ فِیهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا احْتَجَّ فَقَالَ الْمُغِیرِیُّ وَ بِمَا احْتَجَّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُهُ‏ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ‏ نِعْمَتِی‏ حَتَّى فَرَغَ مِنَ الْآیَةِ فَلَوْ لَمْ یُکْمِلْ سُنَّتَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ النَّاسُ lا احْتَجَّ بِهِ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ کتابخانه آیت الله مرعشی ؛ ج‏1 ؛ ص517

صُحُفٍ مُطَهَرَه
[بنا بر نامه مروی اصحاب از سعد خیر،] امام باقر علیه السّلام ریشه اختلاف مردم را پس از پیامبر صلوات الله علیه و آله این گونه توصیف نموده است:
... پس از آن که امّت، مرجع خود را امر خداوند قرار داده بود، اکنون از امر مردم پیروی و [در هنگام نیاز] به آن رجوع می کند؛ چه بد جایگزینی است برای ستمگران ولایت مردم به جای ولایت خدا، و پاداش مردم به جای پاداش خدا، و خشنودی مردم به جای پاداش خدا ... رسول خدا صلّی الله علیه و آله آنان را بر راه روشنی که شب و روزش آشکار است رها کرد؛ در حالی که نه بدعتی در میانشان پیدا شده بود و نه سنّتی دگرگون گشته بود؛ نه مخالفتی بود و نه اختلافی؛ امّا زمانی که تاریکیِ خطاها مردم را در برگرفت؛ رهبران دو دسته شدند: امامی که مردم را به سوی خدا فرا می خواند و امامی که مردم را به آتش دعوت می نمود؛ در این هنگام شیطان به سخن در آمد و صدایش بر زبان دوستانش بلند گشت و پیاده نظام و سواره نظامش زیاد شد و در مال و فرزندِ آن کس که شریکش قرار داد، شراکت جست؛ پس بدعت به کار گرفته شد و کتاب و سنّت رها گشت. ولی دوستان خدا با حجّت و برهان سخن گفتند و به کتاب خدا و حکمت [رسول خدا] درآویختند. از آن روز بود که اهل حق و اهل باطل جدا شدند. رهیافتگان از یاری هم دست وانهاده و سستی کردند؛ ولی گمراهان به یاری هم برخاستند تا آن که بیشتر مردم بر گرد فلانی و مانند او جمع شدند ...
... فَالْأُمَّةُ یَصْدُرُونَ‏ عَنْ‏ أَمْرِ النَّاسِ‏ بَعْدَ أَمْرِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَیْهِ یَرِدون فَبِئْسَ لِلظَّالِمِینَ‏ بَدَلًا وَلَایَةُ النَّاسِ بَعْدَ وَلَایَةِ اللَّهِ‏ وَ ثَوَابُ النَّاسِ بَعْدَ ثَوَابِ اللَّهِ وَ رِضَا النَّاسِ بَعْدَ رِضَا اللَّهِ ... تَرْکَهُمْ رَسُولَ اللَّهِ‏ ص عَلَى الْبَیْضَاءِ لَیْلُهَا مِنْ نَهَارِهَا لَمْ یَظْهَرْ فِیهِمْ بِدْعَةٌ وَ لَمْ یُبَدَّلْ فِیهِمْ سُنَّةٌ لَا خِلَافَ عِنْدَهُمْ وَ لَا اخْتِلَافَ فَلَمَّا غَشِیَ النَّاسَ ظُلْمَةُ خَطَایَاهُمْ صَارُوا إِمَامَیْنِ دَاعٍ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ دَاعٍ إِلَى النَّارِ فَعِنْدَ ذَلِکَ نَطَقَ الشَّیْطَانُ فَعَلَا صَوْتُهُ عَلَى لِسَانِ أَوْلِیَائِهِ وَ کَثُرَ خَیْلُهُ وَ رَجْلُهُ وَ شَارَکَ فِی الْمَالِ وَ الْوَلَدِ مَنْ أَشْرَکَهُ فَعُمِلَ بِالْبِدْعَةِ وَ تُرِکَ الْکِتَابُ وَ السُّنَّةُ وَ نَطَقَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ بِالْحُجَّةِ وَ أَخَذُوا بِالْکِتَابِ وَ الْحِکْمَةِ فَتَفَرَّقَ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ أَهْلُ الْحَقِّ وَ أَهْلُ الْبَاطِلِ وَ تَخَاذَلَ‏ وَ تَهَاونَ [تهادن] أَهْلُ الْهُدَى وَ تَعَاوَنَ أَهْلُ الضَّلَالَةِ حَتَّى کَانَتِ الْجَمَاعَةُ مَعَ فُلَانٍ وَ أَشْبَاهِه‏ ...(الکافی، ج‏8، صص53-55)

[و بنا بر روایتی از امام صادق علیه السلام] در کتاب خدا امامان دو گونه اند. خداوند فرموده است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» [= آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کنند.] نفرموده: به امر مردم. [پس] امامان هدایت امر خدا را بر امر خود و حکم خدا را بر حکم خود مقدّم می دارند. همچنین فرموده است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» [=آنان را امامانی قرار دادیم که به آتش فرا می خوانند.] پس این گونه امامان امر خود را بر امر خدا و حکم خود را بر حکم خدا مقدّم می دارند و بر خلاف کتاب خدا، به هوا و رأی خویش عمل می کنند. (الکافی ؛ ج‏1 ؛ ص216)

بنابراین نزاع شیعه و دیگران در اصل بر سر یک چیز است: اجرای حکم خدا و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به دست حجّت خدا و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله یا اجرای قانون و حکم بشری به دست یکی از افراد بشر که با انتخاب و یاری همه یا گروهی از مردم بر سر کار آمده است.
ذکری
هو الهادی

سلیم از امیر مومنان نقل می کند که در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، وحدت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله است. و بدعت آنچه خلاف آن باشد .و به خدا قسم، وحدت، همراهی با اهل حق است هر چند اندک باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسیار باشند.

و قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسیرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ ـ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه‏ِ ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه‏ِ ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا؛
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج‏ ۲ ، صفحه ۹۶۴

و در الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسی)، ج‏1، ص: 168 از یَحْیَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ الْحَسَنِ المثنّی از پدرش از امیر المؤمنین ع مشابه آن روایت شده است:

 ... أَمَّا إِذَا سَأَلْتَنِی فَافْهَمْ عَنِّی وَ لَا عَلَیْکَ أَنْ تَسْأَلَ عَنْهَا أَحَداً بَعْدِی أَمَّا أَهْلُ الْجَمَاعَةِ فَأَنَا وَ مَنْ تَبِعَنِی وَ إِنْ قَلُّوا وَ ذَلِکَ الْحَقُّ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ عَنْ أَمْرِ رَسُولِهِ وَ أَهْلُ الْفُرْقَةِ الْمُخَالِفُونَ لِی وَ لِمَنِ اتَّبَعَنِی وَ إِنْ کَثُرُوا وَ أَمَّا أَهْلُ السُّنَّةِ فَالْمُتَمَسِّکُونَ بِمَا سَنَّهُ اللَّهُ لَهُمْ وَ رَسُولُهُ وَ إِنْ قَلُّوا وَ أَمَّا أَهْلُ الْبِدْعَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ لِرَسُولِهِ الْعَامِلُونَ بِرَأْیِهِمْ وَ أَهْوَائِهِمْ وَ إِنْ کَثُرُوا وَ قَدْ مَضَى مِنْهُمُ الْفَوْجُ الْأَوَّلُ وَ بَقِیَتْ أَفْوَاجٌ وَ عَلَى اللَّهِ قَبْضُهَا وَ اسْتِیصَالُهَا عَنْ جَدَدِ الْأَرْض.

که خلاصه آن چنین است:

اهل جماعت=امام و شیعیان

اهل تفرقه=مخالفِ امام و شیعیان

اهل سنت=متمسکین به سنت خدا و رسولش

اهل بدعت=مخالفین با امر خدا و رسولش و عامل به رای و هوی خودشان

صُحُفٍ مُطَهَرَه
مجازات عبادت به روشی که خداوند دستور نداده:

امام صادق علیه السلام : یکی از بزرگان دین بنی اسرائیل آن قدر خداوند را عبادت کرد که مثل چوب باریک شد. خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد که به او بگو خداوند می فرماید: به عزت، بزرگی و عظمتم سوگند اگر آن قدر مرا عبادت کنی که مانند پیه در دیگ آب شوی، از تو قبول نخواهم کرد، مگر این که از دری که دستور داده ام بسوی من بیایی.1
عبادت شیطانی!!!
به سند معتبر از امام صادق علیه السلام: چون ابلیس به سجده برای آدم علیه السلام امر شد، گفت: پروردگارا به عزتت سوگند که اگر مرا از سجده برای آدم معاف بداری، چنان عبادتی تو را خواهم نمود که ابدا هرگز کسی تو را مثل آن عبادت نکرده باشد. خداوند تعالی فرمود: «براستی که من دوست دارم به آن نحو که اراده کرده ام عبادت شوم.»2

نکته ای که در روایات فوق هست، در روایات زیادی هم به این نحو آمده:
... عمل اندک در سنت، بهتر از عمل بسیار در بدعت است.3

و عمل مخالف سنت در واقع بدعت است.4

و لذاست که بنا بر روایات متواتر همواره باید کارمان را با کتاب و سنت تطبیق بدهیم، و صرف عبادت بلکه تعبد ظاهری اشخاص، دلیل بر جایگاه بالای آنان نیست. و حتی از جهت دیگر فرموده اند: به طولانی بودن رکوع و سجود افراد نگاه نکنید. (کافی1؛ باب1) چه برسد به  روش هایی که در شرع نیست!

قال الله: انما یتقبل الله من المتقین

1.عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عَبَدَ اللَّهَ حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَتَّى صَارَ مِثْلَ الْخِلَالِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیِّ زَمَانِهِ قُلْ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ جَبَرُوتِی لَوْ أَنَّکَ عَبَدْتَنِی حَتَّى تَذُوبَ کَمَا تَذُوبُ الْأَلْیَةُ فِی الْقِدْرِ مَا قَبِلْتُ مِنْکَ حَتَّى تَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُکَ.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص۴۷۷ باب عقاب من اتی الله من غیر باب، بسند صحیح

2. عن الصادق ع:  أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ فَقَالَ یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ ع لَأَعْبُدُکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِید. قصص الأنبیاء للراوندی ص۴۳ بنقل از کتاب النبوة للصدوق ره عن ثقاته

3. إنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ کُلَّ ضَلَالَةٍ سَبِیلُهَا إِلَى النَّارِ ... قَلِیلٌ فِی سُنَّةٍ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ فِی بِدْعَةٍ. (تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏3، ص: 70)

4. أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: السُّنَّةُ مَا سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْبِدْعَةُ مَا أُحْدِثَ مِنْ بَعْدِه‏... (معانی الأخبار، ص: 155)

صُحُفٍ مُطَهَرَه