صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حق» ثبت شده است

سلیم از امیر مومنان نقل می کند که در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، وحدت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله است. و بدعت آنچه خلاف آن باشد .و به خدا قسم، وحدت، همراهی با اهل حق است هر چند اندک باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسیار باشند.

و قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسیرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ ـ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه‏ِ ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه‏ِ ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا؛
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج‏ ۲ ، صفحه ۹۶۴

و در الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسی)، ج‏1، ص: 168 از یَحْیَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ الْحَسَنِ المثنّی از پدرش از امیر المؤمنین ع مشابه آن روایت شده است:

 ... أَمَّا إِذَا سَأَلْتَنِی فَافْهَمْ عَنِّی وَ لَا عَلَیْکَ أَنْ تَسْأَلَ عَنْهَا أَحَداً بَعْدِی أَمَّا أَهْلُ الْجَمَاعَةِ فَأَنَا وَ مَنْ تَبِعَنِی وَ إِنْ قَلُّوا وَ ذَلِکَ الْحَقُّ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ عَنْ أَمْرِ رَسُولِهِ وَ أَهْلُ الْفُرْقَةِ الْمُخَالِفُونَ لِی وَ لِمَنِ اتَّبَعَنِی وَ إِنْ کَثُرُوا وَ أَمَّا أَهْلُ السُّنَّةِ فَالْمُتَمَسِّکُونَ بِمَا سَنَّهُ اللَّهُ لَهُمْ وَ رَسُولُهُ وَ إِنْ قَلُّوا وَ أَمَّا أَهْلُ الْبِدْعَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ لِرَسُولِهِ الْعَامِلُونَ بِرَأْیِهِمْ وَ أَهْوَائِهِمْ وَ إِنْ کَثُرُوا وَ قَدْ مَضَى مِنْهُمُ الْفَوْجُ الْأَوَّلُ وَ بَقِیَتْ أَفْوَاجٌ وَ عَلَى اللَّهِ قَبْضُهَا وَ اسْتِیصَالُهَا عَنْ جَدَدِ الْأَرْض.

که خلاصه آن چنین است:

اهل جماعت=امام و شیعیان

اهل تفرقه=مخالفِ امام و شیعیان

اهل سنت=متمسکین به سنت خدا و رسولش

اهل بدعت=مخالفین با امر خدا و رسولش و عامل به رای و هوی خودشان

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام محمد بن علی باقر العلوم علیه السلام :
آگاه باشید که اگر شخصی شبها را به عبادت و روزها را به روزه بگذراند و همه دارایی خود را صدقه بدهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما اهل معرفت و ولایت ولی خدا نباشد تا او را دوست داشته باشد و همراهی کند و همه اعمالش بر طبق راهنمایی و نظر او باشد، چنین کسی بر خدا حقی پیدا نمیکند تا او را پاداش دهد و از اهل ایمان نیست.

اَما لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ و صامَ نَهارَهُ و تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ و حَجَّ جَمیعَ دَهرِهِ و لَم یَعرِف وِلایَةَ وَلِیِّ اللّهِ فَیُوالیهِ و یَکونَ جَمیعُ اَعمالِهِ بِدَلالَتِهِ اِلیهِ ، ما کانَ لَهُ عَلی اللّهِ جَلَّ و عَزَّ حَقٌّ فی ثَوابِهِ و لا کانَ مِن اَهلّ الایمانِ.
الکافی، (ط - الإسلامیة) ج‏2، کتاب الایمان و الکفر , ص: 19، باب دعائم الاسلام، ح٥ به سند صحیح.

آنچه خدا میخواهد این است که اعمال انسانها تحت هدایت و راهنمایی کسانی باشد که خدا، خود، ایشان را به عنوان ولی و سرپرست و صاحب اختیار مؤمنان قرار داده است، و به رأی خود چیزی را به خدا نمی بندند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
بخشی از دعای افتتاح

اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُه‏...
بار الها! به درگاه تو از فقدان پیامبر و غیبت ولىّ خود و سختى زمانه و وقوع فتنه ‏ها و چیرگى دشمنان و کثرت دشمنان و کمى عددمان شکایت مى ‏کنیم. بار الها! با فتح عاجل و نصرت عزّتمند خود و امام عادلى که ظاهر مى‏ سازى‏ فرج را برسان‏...
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 514، در توقیعات وارده از حضرت

بنا بر روایات و آیات بسیار، مقدار، بلکه اکثریت و چیره بودن هرگز ملاک و معیار حق نیست.

آیات: اکثر الناس لا یعلمون، اکثرهم یجهلون، اکثرهم لا یومنون. و ما اکثر الناس و لو حرصت بمومنین. و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون...

و حتی بسیاری از آیات انبیاء حاکی از کمی اهل حق است.

روایات بسیار مانند: در راه هدایت از کمی اهل آن وحشت نکنید.
لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله...
الغارات، المسترشد، الغیبة للنعمانی، نهج البلاغه عن امیر المومنین ع.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

بخشی از توقیع شریف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به محمد بن علی بن هلال: «من تو را و هر که خبرِ نامه ی مرا بشنود؛ شاهد می گیرم بر این که بیزارم به سوی خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) از کسی که بگوید ما علم غیب داریم ... و شما را شاهد می گیرم بر این که هر کس ما از او بیزاری جوییم؛ خداوند و ملائکه و رسولان و اولیاءش نیز از او بیزارند و من این توقیع را که در این نامه است؛ امانتی قرار دادم بر گردن تو و گردن هر کس که آن را بشنود؛ تا آن را از هیچ از یک موالی و شیعیان ما مخفی نکند؛ تا همه ی موالی از این توقیع مطلع شوند؛ شاید که خدا آنان را دریابد و به دین خدا که حق است باز گردند ... پس هر کس نامه مرا بفهمد و به آن چه امر و نهی کردم باز نگردد؛ لعنت خدا بر او فرود آید ...»

 الإحتجاج على أهل اللجاج، شیخ طبرسی، نشر المرتضی، ج‏2، ص473

به ضرورت مذهب شیعه، علم غیب مخصوص خداوند است و خبر دادن اهل بیت علیهم السلام از پنهانی ها مصداق «علم غیب» نیست؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ‏ غَیْبٍ‏ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ» (نهج البلاغة؛ نشر الهجرة؛ ص186)

این معنا در روایات شیعه متواتر است.


علم موروث
یحیی بن عبدالله بن حسن به امام کاظم (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، مردم ادّعا می کنند شما غیب می دانید. فرمود: سبحان الله! دست خود را بر سرم بگذار. به خدا سوگند هیچ مویی در سر و بدنم نیست مگر آن که سیخ شد! سپس فرمود: نه به خدا سوگند. آن نیست مگر علمی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ارث رسیده است.

الأمالی، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، ص23/رجال الکشّی، دانشگاه مشهد، ص298

علمی که افزوده می شود نه علم غیب

امام باقر (علیه السلام) فرمود: عالِمِ ما غیب نمی داند و اگر خداوند عالم ما را به خود واگذارد؛ مانند یکی از شما خواهد بود ولی ساعت به ساعت به علم او می افزاید. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، کتابخانه آیت الله مرعشی، ج1، ص325

«تعلّم من ذی علم»

عمار ساباطی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا امام غیب می داند؟ فرمود: نه ولی هر گاه که بخواهد چیزی بداند؛ خداوند او را آگاه می کند.
الکافی، دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص257

قبض و بسط
مردی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: شما غیب می دانید؟ فرمود: ابوجعفر (
علیه السلام) فرموده است: علم برای ما گسترده می شود پس می دانیم و از ما گرفته و منقبض می شود پس نمی دانیم.
الکافی؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏1 ؛ ص256

وحی است نه علم غیب ...

صُحُفٍ مُطَهَرَه

رسول خدا صلی الله علیه و آله: قطعا روز جمعه سید روزهاست. خداوند در آن حسنات را چند برابر می کند و بدی ها را محو می کند و درجات را بالا می برد. و دعاها را در آن اجابت می کند، و اندوه را برطرف و حاجات بزرگ را اجابت می نماید، و نزد خدا آزادشدگان از آتش در آن بسیار هستند. و کسی نیست که در حالی که حق و حرمت آن را می داند، با آن خدا را بخواند، مگر آنکه حق خداوند باشد که او را از نجات یافتگان از آتش قرار دهد. و اگر در روز و یا شب آن بمیرد، شهید است، و ایمن مبعوث خواهد شد. و هیچ کس حرمت و حق آن را خوار نشمرد، مگر آنکه حق خداوند باشد که او را از اهل آتش قرار دهد، مگر آنکه توبه نماید.

عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ سَیِّدُ الْأَیَّامِ یُضَاعِفُ اللَّهَ فِیهِ الْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ وَ یَرْفَعُ فِیهِ الدَّرَجَاتِ وَ یَسْتَجِیبُ فِیهِ الدَّعَوَاتِ وَ یَکْشِفُ فِیهِ الْکُرُبَاتِ وَ یَقْضِی فِیهِ الْحَوَائِجَ الْعِظَامَ وَ هُوَ یَوْمُ الْمَزِیدِ لِلَّهِ فِیهِ عُتَقَاءُ وَ طُلَقَاءُ مِنَ النَّارِ مَا دَعَا بِهِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ إِلَّا کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَجْعَلَهُ مِنْ عُتَقَائِهِ وَ طُلَقَائِهِ مِنَ النَّارِ فَإِنْ مَاتَ فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ بُعِثَ آمِناً وَ مَا اسْتَخَفَّ أَحَدٌ بِحُرْمَتِهِ وَ ضَیَّعَ حَقَّهُ إِلَّا کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُصْلِیَهُ نَارَ جَهَنَّمَ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص: 414/ 5

پست های مرتبط:
صُحُفٍ مُطَهَرَه
 ... یاران عمر بن سعد پیش آمدند و به گرد خیمه گاه حسین علیه السلام جولان دادند. دیدند که پشت آن ها خندق حفر شده و در آن هیزم و نی ریخته شده و آتش بر آن شعله ور است.
شمر بن ذی الجوشن لعنه الله با صدای بلند ندا داد: ای حسین آیا قبل از روز قیامت به سوی آتش شتافته ای؟ امام حسین علیه السلام فرمود: این کیست؟ گویا شمر بن ذی الجوشن است. گفت: آری.
امام فرمود: ای پسر زن بُز چِران تو سزاوارتری که وارد آتش دوزخ شوی. مسلم بن عوسجة رحمه الله خواست شمر را با تیر بزند. امام حسین علیه السلام او را منع کرد. مسلم بن عوسجة گفت: بگذار او را بزنم زیرا او مردی فاسق و از بزرگترین گردنکشان است و اکنون خداوند فرصتی فراهم کرده که او را بزنیم.
امام حسین علیه السلام فرمود: او را نزن، زیرا من خوش ندارم جنگ را آغاز کنم. سپس امام دستور داد مرکبش را بیاورند. بر آن نشست و با صدای بلند فرمود: ای مردم عراق. -در این حال اکثر آنان می شنیدند.- فرمود: ای مردم سخن مرا بشنوید و شتاب نکنید تا شما را موعظه کنم به آن چه حقّ شما بر من است؛ و حجت را بر شما تمام کنم. پس اگر انصاف بدهید به سعادت شما نزدیک تر است و اگر انصاف ندهید؛ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ‏ (یونس 71) و إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحینَ‏  (اعراف 196)


... أَقْبَلَ الْقَوْمُ یَجُولُونَ حَوْلَ بُیُوتِ الْحُسَیْنِ ع فَیَرَوْنَ الْخَنْدَقَ فِی ظُهُورِهِمْ وَ النَّارُ تَضْطَرِمُ فِی الْحَطَبِ وَ الْقَصَبِ الَّذِی کَانَ أُلْقِیَ فِیهِ فَنَادَى شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ عَلَیْهِ اللَّعْنَةُ بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا حُسَیْنُ أَ تَعَجَّلْتَ النَّارَ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع مَنْ هَذَا کَأَنَّهُ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَاعِیَةِ الْمِعْزَى أَنْتَ‏ أَوْلى‏ بِها صِلِیًّا. وَ رَامَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ أَنْ یَرْمِیَهُ بِسَهْمٍ فَمَنَعَهُ الْحُسَیْنُ ع مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ دَعْنِی حَتَّى أَرْمِیَهُ فَإِنَّهُ الْفَاسِقُ مِنْ عُظَمَاءِ الْجَبَّارِینَ وَ قَدْ أَمْکَنَ اللَّهُ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع لَا تَرْمِهِ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَبْدَأَهُمْ. ثُمَّ دَعَا الْحُسَیْنُ ع بِرَاحِلَتِهِ فَرَکِبَهَا وَ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ وَ جُلُّهُمْ یَسْمَعُونَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَا تَعْجَلُوا حَتَّى أَعِظَکُمْ بِمَا یَحِقُ‏ لَکُمْ‏ عَلَیَ‏ وَ حَتَّى أُعْذِرَ إِلَیْکُمْ فَإِنْ أَعْطَیْتُمُونِی النَّصَفَ کُنْتُمْ بِذَلِکَ أَسْعَدَ وَ إِنْ لَمْ تُعْطُونِی النَّصَفَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیَکُمْ‏ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ‏ إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ‏ ...
 إرشاد المفید (نشر مؤتمر الشیخ المفید) ؛ ج‏2 ؛ ص96

صُحُفٍ مُطَهَرَه

قال الامام الشهید الحسین بن علیّ علیه السلام :

مَا الْإِمَامُ‏ إِلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّهِ.

امام نیست مگر کسی که به کتاب خدا حکم کند و عدالت را بر پا دارد و به دین حقّ عمل کند و خود را بر رضای خدا مقیّد سازد.

الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ؛ مؤتمر الشیخ المفید؛ ج‏2 ؛ ص39

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام: هیچ گناه بزرگى با وجود آمرزش خواهى، بزرگ نیست، و هیچ گناه کوچکى، با وجود اصرار بر آن، کوچک نیست.1
امام صادق علیه السلام از رسول خدا از جبرئیل، گفت خداوند فرمود: هر کس گناهی کند (چه کوچک و چه بزرگ) پس بداند که من حق دارم او را عذاب کنم، و حق دارم از او در گذرم، از او در گذشتم.2
بیان: عکس این مطلب هم صحیح است و از روایاتی فهمیده می شود؛ یعنی اگر کسی گناه کند، و گمان کند که خداوند حق ندارد او را عذاب کند، خداوند او را نمی بخشد.
و البته اگر کسی واقعا از این حق خداوند بر عذاب بترسد، یا گناه نمی کند، و یا اگر گناه کند اصرار نمی کند و یا توبه می کند.
در بعضی از روایات نهی شده از این که گناهی را کوچک بشماریم، و امر شده به بزرگی آن کس که او را معصیت می کنیم، نظر کنیم.
1. عن امیرالمؤمنین علیه السلام : ما کَبیرَةٌ بِکَبیرَةٍ مَعَ الاِستِغفارِ، ولا صَغیرَةٌ بِصَغیرَةٍ مَعَ الإِصرارِ؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 293 و مشابه آن در الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 288
عن الصادق ع عن رسول الله ص عن جبرئیل قال  قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً فَعَلِمَ أَنَّ لِی أَنْ أُعَذِّبَهُ وَ أَنَّ لِی أَنْ أَعْفُوَ عَنْهُ عَفَوْتُ عَنْه‏. محاسن۱ ص۲۶، امالی صدوق ص۲۸۷ و توحید صدوق ص۴۱۰ و ثواب الاعمال ص۱۷۹ به سند صحیح
صُحُفٍ مُطَهَرَه