صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امت» ثبت شده است

امام باقر علیه السلام فرموردند: خداوند هیچ چیزی را که امّت تا روز قیامت به آن نیاز دارند؛ فرو گذار نکرده بلکه همه آن را در کتاب خود نازل کرده و برای رسول خود صلّی الله علیه و آله بیان نموده است.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَدَعْ شَیْئاً تَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله. الکافی ؛ دار الکتب الإسلامیة ؛ ج‏7 ؛ ص175

مطالب مرتبط:

دین کامل

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻭ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺳﺖ امیرالمؤمنین ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ گرفتند ﻭ ﻓﺮﻣﻮدند:
ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﻭﻟﻴﻦ کسی ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ کسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺼﺎﻓﺤﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﺻﺪّﻳﻖ ﺍﻛﺒﺮ (ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ) ﻭ ﻓﺎﺭﻭﻕ ﺍﻣﺖ ﻛﻪ ﺣﻖ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﻭ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﻣﺎﻝ، ﺧﺴﺮﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ.

ﻋﻦ ﺃﺑﻰ ﺫﺭ ﻭ ﺳﻠﻤﺎﻥ: ﺃﺧﺬ ﺍﻟﻨﺒﻰ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﻓﻘﺎﻝ:ﺇﻥﱠﱠ ﻫﺬﺍ ﺃﻭﱠﱠﻝُ ﻣَﻦْ ﺁﻣَﻦَ ﺑﻲ، ﻭَ ﻫﺬﺍ ﺃﻭﱠﱠﻝُ ﻣَﻦْ ﻳُﺼﺎﻓِﺤُﻨﻲ ﻳَﻮْﻡَ ﺍﻟﻘِﻴﺎﻣَﺔِ، ﻭَ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﺼِﺪّﻳﻖُ ﺍﻟﺄﻛُﺒَﺮُ، ﻭَ ﻫﺬﺍ ﻓﺎﺭُﻭﻕُ ﻫﺬِﻩِ ﺍﻟﺄُﻣﱠﱠﺔِ ﻳَﻔْﺮُﻕُ ﺑﻴﻦَ ﺍﻟﺤَﻖﱢﱢ ﻭَ ﺍﻟﺒﺎﻃِﻞِ، ﻭَ ﻫﺬﺍ ﻳَﻌْﺴُﻮﺏُ ﺍﻟﻤُﺆﻣِﻨﻴﻦَ، ﻭَ ﺍﻟﻤﺎﻝُ ﻳَﻌْﺴُﻮﺏُ ﺍﻟﻈﺎﻟِﻤﻴﻦَ.
تفسیر عیاشی، ص4 و شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج‏2، ص: 264. و از عامه بسیاری مانند هیثمی،  ابن عدی، و طبرانی و بزاز آن را نقل کرده اند.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و‌ آله و سلم) در روز فتح خیبر فرمودند:
ای علی، اگر ترس این نبود که گروه هائی از امت من درباره تو چیزهایی بگویند که نصاری درباره عیسی گفتند، درباره تو سخنی می گفتم که وقتی از میان جمعی از مسلمانان عبور کنی، خاک پایت و باقیمانده آب وضویت را بگیرند و به آن شفا جویند.
یا علی لولا ان تقول فیک طوائف من امّتی ما قالت النصاری فی عیسی لقلتُ الیوم فیک مقالا لاتمُرّ من المسلمین الا اخذوا تراب رجلیک و فضل طهورک یستشفون به.
از عامه خطیب خوارزمی درمناقب ص ۷۷ و ۹۶ و درمقتل الحسین خوارزمی ص ۴۵ - حافظ گنجی شافعی درکفایة الطالب ص ۱۳۵ به طور کامل-خطیب بغدادی درج ۱۴ ص ۳۲۱ درتاریخ خود و هیثمی درمجمع الزوائد ج ۷ ص ۳۵ و ج ۹ ص ۱۳۴ نقل نموده اند.
و از منابع شیعه کتب بسیاری چون کتاب سلیم، تفسیر فرات، کافی، المسترشد، امالی و خصال شیخ صدوق، الارشاد شیخ مفید و... به اسناد مختلف آن را روایت کرده اند. که ذکر اسناد به طول می انجامد.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابن‌عباس می‌گوید: هنگامی که وفات پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نزدیک گردید آن حضرت به‌ قدری گریست که محاسن مبارکش تر شد.
عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه می‏‌کنی؟ فرمود: برای ذریه و فرزندانم و آن ستم‌هایی که از جفاکاران امتم بعد از من به ایشان می‏‌رسد، می‏‌گریم. گویا می‏‌بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می‏‌زند: یا ابتاه! احدی از امت من به فریاد او نمی‏‌رسد.
وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلم‏‌هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی‏‌کنم، بلکه برای فراقت اشک می‏‌ریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهل‌بیتم به من ملحق خواهد شد.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ بَکَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ أَبْکِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی کَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِکَ فَاطِمَةُ فَبَکَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا تَبْکِیِنَّ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِکَ وَ لَکِنِّی أَبْکِی لِفِرَاقِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّکِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
الأمالی (للطوسی)، ص: 188، بحارالانوار، ج43، ص156
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از عایشه روایت است که گفت: هر گاه فاطمه زهراء سلام الله علیها راه می‌رفت، به حق آن خدایی که شریک ندارد راه رفتن وی با راه رفتن رسول خدا (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) تفاوتی نداشت. وقتی رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه فاطمه سلام الله علیها را می‌دید دو مرتبه به او می‌فرمود: مرحبا به دختر من! فاطمه اطهر سلام الله علیها می‌گوید: پدرم به من فرمود: آیا راضی نیستی که فردای قیامت بزرگ زنان مؤمنین یا زنان این امّت باشی؟
بالْإِسْنَادِ إِلَی عُبَیْدِاللَّهِ بْنِ مُوسَی، عَنْ زَکَرِیَّا، عَنْ فِرَاَّسٍ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها تَمْشِی لا وَاللَّهِ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ مَا مَشْیُهَا یَخْرِمُ مِنْ مِشْیَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَلَمَّا رَآهَا قَالَ: مَرْحَباً بِابْنَتِی مَرَّتَیْنِ قَالَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها فَقَالَ لِی: أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَأْتِیَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ أَوْ سَیِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ.
الأمالی (للطوسی)، ص: 333 و از منابع عامه: صحیح البخاری، ج‏10، ص: 76، صحیح مسلم، ج‏4، ص: 1905، سنن ابن ماجه، ج‏3، ص: 131، سنن النسائی، ج‏5، ص: 96
صُحُفٍ مُطَهَرَه
فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از پدر بزرگوار خود در دنیا چندان مکث نکرد و در آن مدت قلیل آن قدر اذیّت و درد کشید که خداى داند. اگر کسى تامّل کند در آن کلمات که امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از دفن فاطمه علیهاالسّلام با قبر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم خطاب کرد مى داند که چه مقدار بوده صدمات آن مظلومه.
و از آن کلمات است: «سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَظافُرِ اُمَّتِکَ عَلى هَضْمِها فَاحْفِهَا السُّؤ الَ وَاسْتَخْبِرْهَا الْح الَ فَکَمْ مِنْ غَلیلٍ مُعْتَلَجٍ بِصَدْرِه الَمْ تَجِدْ اِلى بَثِّهِ سَبیلاً وَ سَتَقُولُ وَ یْحَکُمُ اللّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ.»
حاصل عبارت آنکه از امیرالمؤمنین علیه السّلام مروی است که ایشان به رسول خدا صلى اللّه علیه وآله و سلّم مى گوید: و به زودى خبر خواهد داد تو را دختر تو به معاونت و یارى کردن امت تو یکدیگر را بر غصب حق من و ظلم کردن در حق او. پس از او بپرس احوال را، چه بسیار غمها و دردهاى سوزنده که در سینه فاطمه علیهاالسّلام بر روى هم نشسته بود که به کسى اظهار نمى توانست کرد. ️و به زودى همه را به شما عرض خواهد کرد وخدا از براى او حکم خواهد کرد و او بهترین حکم کنندگان است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 458/ ح3
هو الهادی
[بنا بر نامه مروی اصحاب از سعد خیر،] امام باقر علیه السّلام ریشه اختلاف مردم را پس از پیامبر صلوات الله علیه و آله این گونه توصیف نموده است:
... پس از آن که امّت، مرجع خود را امر خداوند قرار داده بود، اکنون از امر مردم پیروی و [در هنگام نیاز] به آن رجوع می کند؛ چه بد جایگزینی است برای ستمگران ولایت مردم به جای ولایت خدا، و پاداش مردم به جای پاداش خدا، و خشنودی مردم به جای پاداش خدا ... رسول خدا صلّی الله علیه و آله آنان را بر راه روشنی که شب و روزش آشکار است رها کرد؛ در حالی که نه بدعتی در میانشان پیدا شده بود و نه سنّتی دگرگون گشته بود؛ نه مخالفتی بود و نه اختلافی؛ امّا زمانی که تاریکیِ خطاها مردم را در برگرفت؛ رهبران دو دسته شدند: امامی که مردم را به سوی خدا فرا می خواند و امامی که مردم را به آتش دعوت می نمود؛ در این هنگام شیطان به سخن در آمد و صدایش بر زبان دوستانش بلند گشت و پیاده نظام و سواره نظامش زیاد شد و در مال و فرزندِ آن کس که شریکش قرار داد، شراکت جست؛ پس بدعت به کار گرفته شد و کتاب و سنّت رها گشت. ولی دوستان خدا با حجّت و برهان سخن گفتند و به کتاب خدا و حکمت [رسول خدا] درآویختند. از آن روز بود که اهل حق و اهل باطل جدا شدند. رهیافتگان از یاری هم دست وانهاده و سستی کردند؛ ولی گمراهان به یاری هم برخاستند تا آن که بیشتر مردم بر گرد فلانی و مانند او جمع شدند ...
... فَالْأُمَّةُ یَصْدُرُونَ‏ عَنْ‏ أَمْرِ النَّاسِ‏ بَعْدَ أَمْرِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَیْهِ یَرِدون فَبِئْسَ لِلظَّالِمِینَ‏ بَدَلًا وَلَایَةُ النَّاسِ بَعْدَ وَلَایَةِ اللَّهِ‏ وَ ثَوَابُ النَّاسِ بَعْدَ ثَوَابِ اللَّهِ وَ رِضَا النَّاسِ بَعْدَ رِضَا اللَّهِ ... تَرْکَهُمْ رَسُولَ اللَّهِ‏ ص عَلَى الْبَیْضَاءِ لَیْلُهَا مِنْ نَهَارِهَا لَمْ یَظْهَرْ فِیهِمْ بِدْعَةٌ وَ لَمْ یُبَدَّلْ فِیهِمْ سُنَّةٌ لَا خِلَافَ عِنْدَهُمْ وَ لَا اخْتِلَافَ فَلَمَّا غَشِیَ النَّاسَ ظُلْمَةُ خَطَایَاهُمْ صَارُوا إِمَامَیْنِ دَاعٍ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ دَاعٍ إِلَى النَّارِ فَعِنْدَ ذَلِکَ نَطَقَ الشَّیْطَانُ فَعَلَا صَوْتُهُ عَلَى لِسَانِ أَوْلِیَائِهِ وَ کَثُرَ خَیْلُهُ وَ رَجْلُهُ وَ شَارَکَ فِی الْمَالِ وَ الْوَلَدِ مَنْ أَشْرَکَهُ فَعُمِلَ بِالْبِدْعَةِ وَ تُرِکَ الْکِتَابُ وَ السُّنَّةُ وَ نَطَقَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ بِالْحُجَّةِ وَ أَخَذُوا بِالْکِتَابِ وَ الْحِکْمَةِ فَتَفَرَّقَ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ أَهْلُ الْحَقِّ وَ أَهْلُ الْبَاطِلِ وَ تَخَاذَلَ‏ وَ تَهَاونَ [تهادن] أَهْلُ الْهُدَى وَ تَعَاوَنَ أَهْلُ الضَّلَالَةِ حَتَّى کَانَتِ الْجَمَاعَةُ مَعَ فُلَانٍ وَ أَشْبَاهِه‏ ...(الکافی، ج‏8، صص53-55)

[و بنا بر روایتی از امام صادق علیه السلام] در کتاب خدا امامان دو گونه اند. خداوند فرموده است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» [= آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کنند.] نفرموده: به امر مردم. [پس] امامان هدایت امر خدا را بر امر خود و حکم خدا را بر حکم خود مقدّم می دارند. همچنین فرموده است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» [=آنان را امامانی قرار دادیم که به آتش فرا می خوانند.] پس این گونه امامان امر خود را بر امر خدا و حکم خود را بر حکم خدا مقدّم می دارند و بر خلاف کتاب خدا، به هوا و رأی خویش عمل می کنند. (الکافی ؛ ج‏1 ؛ ص216)

بنابراین نزاع شیعه و دیگران در اصل بر سر یک چیز است: اجرای حکم خدا و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به دست حجّت خدا و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله یا اجرای قانون و حکم بشری به دست یکی از افراد بشر که با انتخاب و یاری همه یا گروهی از مردم بر سر کار آمده است.
ذکری
هو الهادی
نامه معاویه در ترغیب مردم بصره و پیوستن به او و بالا بردن بخشش ها از بیت المال :
از بندۀ خدا معاویه، امیرالمؤمنین، به هر کس که این نامه بر او خوانده شود...
اگر شما در جمع‌ ما آیید، آتش این فتنه فرو خواهد نشست و کارِ این امت درست خواهد شد.
... تعهد می‌دهم که در میان شما به کتاب خدا عمل کنم و هر سال به شما از بودجه عمومی دو برابر دهم و شما را برای همیشه از مالیات معاف کنم.
پس به سرعت دعوت ما را اجابت کنید و به ما بپیوندید، خدا شما را مورد رحمت قرا دهد.
خداوند ما را و شما را از کسانی قرار دهد که به ندای حق پاسخ می‌دهند، و آن را به رسمیت می‌شناسند، و باطل را ناپسند می شمارند...
پس چون نامه بر آنان خوانده شد، گفتند شنیدیم و اطاعت کردیم!
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم‏، من عبد اللَّه معاویة أمیر المؤمنین الى من قرئ علیه کتابی هذا من المؤمنین و المسلمین من أهل البصرة... ٍ إِنَّکُمْ إِنْ جَامَعْتُمُونَا طَفِئَتِ النَّائِرَةُ وَ اجْتَمَعَتِ الْکَلِمَةُ وَ اسْتَقَامَ أَمْرُ هَذِهِ الْأُمَّة... إِنَّ لَکُمْ عَلَیَّ أَنْ أَعْمَلَ فِیکُمْ بِالْکِتَابِ وَ أَنْ أُعْطِیَکُمْ فِی السُّنَّةِ عَطَاءَیْنِ وَ لَا أَحْتَمِلَ فَضْلًا مِنْ فَیْئِکُمْ عَنْکُمْ أَبَداً فَنَازِعُوا إِلَى مَا تُدْعَوْنَ إِلَیْهِ رَحِمَکُمُ اللَّهُ وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَیْکُمْ رَجُلًا مِنَ النَّاصِحِینَ وَ کَانَ مِنْ أُمَنَاءِ خَلِیفَتِکُمُ الْمَظْلُومِ ابْنِ عَفَّانَ وَ عُمَّالِهِ وَ أَعْوَانِهِ عَلَى الْهُدَى وَ الْحَقِّ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ یُجِیبُ إِلَى الْحَقِّ وَ یَعْرِفُهُ وَ یُنْکِرُ الْبَاطِلَ وَ یَجْحَدُهُ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ. فَلَمَّا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْکِتَابُ قَالَ عُظَمَاؤُهُمْ: سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا. الغارات، ابواسحاق ثقفی، ج ۲، ص ۳۸۵
اما می دانیم در پی این عبارات دلربای معاویه لعنه الله، شدیدترین ظلم ها و غارت ها توسط او در مملکت اسلامی بود.
این است که در سخنی از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است:
حقّ فراخترین چیزها است هنگام توصیف و گفتگو از آن، و تنگ‏ترین و سخت ترین چیزها است، هنگام عمل و برخورد منصفانه! (حقّ را موقع گفتار بسیار به زبان مى ‏آورند، ولى هنگام عمل به کار نمى برند.)
فالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْیَاءِ فِی‏ التَّوَاصُفِ وَ أَضْیَقُهَا فِی التَّنَاصُف‏ (نهج البلاغة، صبحی صالح، ص: 333)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
عن مولانا الصادق علیه صلوات الله: هر کس مردم را به خودش دعوت کند در حالی که در بین آنها اعلم و برتر از او وجود دارد، پس او بدعت گذاری گمراه است.
مَنْ ضَرَبَ النَّاسَ بِسَیْفِهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِی الْمُسْلِمِینَ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ ضَالٌّ مُتَکَلِّفٌ.
 و روی: مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَی نَفْسِهِ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ.
تفسیر العیاشی، ج‏2، ص: 85، و الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏5، ص: 27. تحف العقول، ص: 375. و الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام، ص: ۳۸۴ و الغیبة للنعمانی (با تعبیر افضل)

و مشابه آن در مصادر بسیاری روایت شده است. مانند حدیث نبوی:

رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله):«هیچ گاه امّتى امر خود را به کسى نمى ‏سپارند که در بین آنان عالم‏تر از او باشد مگر آنکه کارشان همچنان رو به پائین‏ مى‏رود» (تا آنجا که به دین گوساله پرستان برسند!)
مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ یَزَلْ أَمْرُهَا یَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى یَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَکُوا.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ ج‏2؛ ص937/ 76.و ج‏2، ص: 699 و ص: 898.  المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص: 600 عن صفوان و الأمالی (للطوسی)، ص: 559/ 1173- 9 و ص: 561/ 1174- 1 و التعجب من أغلاط العامة، ص: 58 به اسناد مختلف.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس ریاست طلبی کند و یا برای آن تلاش نماید و یا در ذهن خود حدیث نفس ریاست طلبی داشته باشد ملعون است.
قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ.
کافی (ط - الإسلامیة)، ج ۲، ص: ۲۹۸ و مصادر دیگر

ابن مسکان بیان می دارد که از امام صادق علیه السلام شنیدم که حضرت فرمود: بپرهیزید از این روسای ریاست طلب؛ چرا که به خدا قسم فردی (از اینان) پیروان و اطرافیانی پیدا نمی کند مگر آن که هم خود را هلاک می سازد و هم دیگران را هلاک می کند.
عدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ إِیاکمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِینَ یتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَک وَ أَهْلَک.  کافی (ط - الإسلامیة)، ج ۲، ص: ۲۹۸
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از حضرت رضا (علیه السلام) از پدر بزرگوارش روایت کرده اند که مردى از حضرت صادق (علیه السلام) پرسید چه واقعه ‏اى است که قرآن را هر چه نشر دهند و درس گویند باز تازگى دارد فرمود زیرا که حق تعالى قرآن را از براى زمانى دون زمانى و از براى مردمى دون مردم دیگر قرار نداده است پس قرآن در هر زمان جدید است و نزد هر قومى تازگى دارد تا روز قیامت.

عن أَبِی ذَکْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِیمَ بْنَ الْعَبَّاسِ یُحَدِّثُ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع‏ إِنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا یَزْدَادُ عِنْدَ النَّشْرِ وَ الدِّرَاسَةِ  إِلَّا غَضَاضَةً فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 87/ 32. و الأمالی (للطوسی)، ص: 580 به سند دیگر

این قاعده که مؤید به اصل خاتمیت نبوت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است، در برخی از روایات دیگر بیشتر توضیح داده شده است، بدین صورت که گرچه تنزیل هر آیه در دوران و شرایط خاصی بوده است، اما تأویل معانی آن در دوران پسین باقی است.
و نیز در روایات بسیار زیادی تاکید شده که وقایع امت های پیشین در این امت هم تکرار می شود. به عنوان نمونه در احادیث متعدد از داستان بنی اسرائیل برای عبرت آموزی در امت خاتم بهره گرفته شده است. و وجه تعبیر «انت منی بمنزلة هارون من موسی» با جزئیات بسیاری توضیح داده شده است، که بر آیات کلام الله تطبیق می کند. مثلا اگر عامه سنی از جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل عبرت می گرفتند، انحراف امت بعد از رسول الله ص این سان بر ایشان عجیب نمی بود.

sohof2@

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابن‌عباس می‌گوید: هنگامی که وفات پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نزدیک گردید آن حضرت به‌ قدری گریست که محاسن مبارکش تر شد.
عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه می‏‌کنی؟ فرمود: برای ذریه و فرزندانم و آن ستم‌هایی که از جفاکاران امتم بعد از من به ایشان می‏‌رسد، می‏‌گریم. گویا می‏‌بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می‏‌زند: یا ابتاه! احدی از امت من به فریاد او نمی‏‌رسد.
وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلم‏‌هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی‏‌کنم، بلکه برای فراقت اشک می‏‌ریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهل‌بیتم به من ملحق خواهد شد.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ بَکَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ أَبْکِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی کَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِکَ فَاطِمَةُ فَبَکَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا تَبْکِیِنَّ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِکَ وَ لَکِنِّی أَبْکِی لِفِرَاقِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّکِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
الأمالی (للطوسی)، ص: 188، بحارالانوار، ج43، ص156
صُحُفٍ مُطَهَرَه