صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۲۶۹ مطلب توسط «صُحُفٍ مُطَهَرَه» ثبت شده است

از حضرت فاطمه سلام الله علیها از رسول خدا صلی الله علیه و آله: همانا سعادتمند (به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگ آن حضرت، دوست داشته باشد.
إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ حَقَّ السَّعیدِ، مَنْ أحَبَّ عَلیّاً فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.
الأمالی (للصدوق)، ص: 182 المجلس 34‏ و ص: 583 المجلس 85‏، فضائل الشیعة، ص: 7/ ح 5. علل الشرائع ج‏1، ص : 144، بشارة المصطفى (ط - القدیمة)، ص: 158. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) ج‏3، ص : 199. و از منابع عامه : شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449، مجمع‌ الزوائد هیثمى‌  ج9 ص‌132

صُحُفٍ مُطَهَرَه
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بلند مرتبه ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت کسى است که در روى زمین بیشتر در خیرخواهى و ارشاد مردم قدم بردارد.

إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه ِ یومَ القیامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصیحَةِ لِخَلقِهِ 

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 208

و به چند سند در همین باب روایت شده است: «نصیحت مؤمن بر مؤمن واجب است.»

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه‌السلام: هر گاه بنده مؤمن، گناهى مرتکب شود، خداوند هفت ساعت به او مهلت مى‏ دهد. پس اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود. و اگر این ساعات گذشت و استغفار نکرد، سیئه ای برایش می نویسند. و به راستى که مؤمن حتی بعد از بیست سال به یاد می آورد، و (با حال پشیمانی) از خداوند آمرزش می طلبد، و خداوند او را می آمرزد. ولی کافر در همان ساعت گناهش را فراموش می کند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أَجَّلَهُ اللَّهُ سَبْعَ سَاعَاتٍ فَإِنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ لَمْ‏ یُکْتَبْ‏ عَلَیْهِ‏ شَیْ‏ءٌ وَ إِنْ مَضَتِ السَّاعَاتُ وَ لَمْ یَسْتَغْفِرْ کُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَةٌ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُذَکَّرُ ذَنْبَهُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَةً حَتَّى یَسْتَغْفِرَ رَبَّهُ فَیَغْفِرَ لَهُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ لَیَنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ‏.
الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏2 ؛ ص437، و مشابه آن در الزهد؛ ص70 و قرب الإسناد (ط - الحدیثة)؛ ص2. و روایات دیگری در همین باب از کافی و الزهد وجود دارد.

سؤال: آیا این نوع روایات باعث تجری انسان بر ارتکاب گناهان نمی شود؟
پاسخ:
خیر، بلکه چنین روایاتی تشویق به توبه می کند. چه آن که در آن نمی گوید که گناهان نوشته نمی شود، بلکه سخن از تأخیر در نوشتن گناه است. ضمن اینکه اگر کسی انجام گناه را با این دواعی کوچک بشمارد، مرتکب کبیره است، و با استخفاف به معاصی در معرض خروج از ایمان است، که در آن صورت اصلاً مشمول موضوع این روایات عنایت به مؤمنین نمی شود.

مطلب زیر را در این رابطه ببینید:
گناه بزرگ و آمرزش خواهی، گناه کوچک و اصرار

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیر المومنین علیه السلام: خداى متعال هر گاه خیر بنده‏ اى را بخواهد، میان او و آنچه ناخوش می دارد ، حائل می ‏شود و او را به طاعت خودش موفّق می دارد؛
و خدا هر گاه براى بنده ‏اى بدى اراده کند، او را فریفته دنیا می گرداند و آخرت را از یادش می ‏برد و آرزویش را دراز می سازد و او را از آنچه صلاح او در آن است، باز می ‏دارد.
عن امیرالمومنین علیه السلام: إنَّ اللّه‏ تَعالى إذا أرادَ بِعَبدٍ خَیرا حالَ بَینَهُ وبَینَ ما یَکرَهُ، ووَفَّقَهُ لِطاعَتِهِ، وإذا أرادَ اللّه‏ بِعَبدٍ سوءا أغراهُ بِالدُّنیا وأنساهُ الآخِرَةَ ، وبَسَطَ لَهُ أمَلَهُ ، وعاقَهُ عَمّا فیهِ صَلاحُهُ.
بحارالأنوار ، ج ۳۳ ، ص ۹۷ بنقل از شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏16، ص: 153/ در نقل کامل نامه 37 نهج البلاغه خطاب به معاویة.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام: هر که عاقل است دین دارد و هر که دین دارد بهشت مى‏ رود.
«مَنْ کَانَ عَاقِلًا کَانَ لَهُ دِینٌ وَ مَنْ کَانَ لَهُ دِینٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ.» الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 11
على علیه السلام فرمود: جبرئیل بر آدم (ع) فرود شد و گفت: اى آدم من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکى را بگزینى و دو تا را وانهى، آدم گفت: اى جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیاء و دین، آدم گفت: عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید، گفتند: اى جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد، گفت: اختیار با شما است و بالا رفت.
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ یَا آدَمُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أُخَیِّرَکَ بَیْنَ ثَلَاثَةٍ فَاخْتَرْ وَاحِدَةً وَ دَعِ اثْنَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا الثَّلَاثَةُ فَقَالَ الْعَقْلُ‏ وَ الْحَیَاءُ وَ الدِّینُ‏ فَقَالَ آدَمُ فَإِنِّی قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ‏ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلْحَیَاءِ وَ الدِّینِ‏ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالا یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَانَ قَالَ فَشَأْنَکُمَا وَ عَرَجَ.
المحاسن، ج‏1 ص: 191، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 10، الإختصاص، ص: 245، من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص: 417، الأمالی (للصدوق)، ص: 672، الخصال، ج‏1، ص: 102
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام باقر علیه السلام به نقل از مصحف امیر المؤمنین : قسم به خدایی که غیر از او معبودی نیست، تاکنون خداوند هیچ مومنی را بعد از توبه و استغفار عذاب نکرده است مگر بخاطر بدبین بودن به خدا، کوتاهی در امیدوار بودن به او، بد اخلاقی و غیبت مومنان.
... و اللّهِ الَّذی لَا إلهَ إلّا هُو لایُعَذِّبُ اللّهُ مُؤمِناً بعدَ التَّوبَةِ و الِاستِغفارِ إلّا بِسوءِ ظَنِّه و تَقصیرٍ مِن رَجائِه لِلّه و سوءِ خُلقِه و اغتِیابِه لِلْمُؤمِنین.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 72 به سند صحیح.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام: شیعیان ما در راه ولایت ما به یکدیگر بذل و بخشش مى کنند و در راه محبّت ما با یکدیگر دوستى مى ورزند، براى زنده کردن امر (ولایت) ما با یکدیگر دیدار مى کنند، همانان که اگر خشمگین شوند، ستم نمى کنند و هرگاه خشنود شوند، زیاده روى نمى کنند، براى همسایگان خود برکتند و با معاشران خویش به صلح و صفا رفتار مى کنند.

الإمامُ امیرالمومنین علیٌّ علیه السلام: شِیعَتُنَا المُتَباذِلُونَ فی وَلاَیتِنا ، المُتَحابُّونَ فی مَوَدَّتِنا المُتَزاوِرُونَ فی إحیاءِ أمرِنا ، الذینَ إن غَضِبُوا لَم یَظلِمُوا ، و إن رَضُوا لَم یُسرِفُوا ، بَرَکَةٌ على مَن جاوَرُوا ، سِلمٌ لِمَن خالَطُوا
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 236

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابو حمزه گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام می فرمود: هنگامى که مردى به برادر مؤمن خود بگوید: «اف» از پیوند (دینى) با او بیرون رفته، و هر گاه به او بگوید: تو دشمن منى، یکى از آن دو کافر شود، و خداوند از هر مؤمنى که نیت بد نسبت به برادر مؤمنش در دل دارد هیچ عملى را نپذیرد.

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 361، و الکافی، ج‏8، ص: 365.  المحاسن، ج‏1، ص: 99.  المؤمن، ص: 72

مضمون این روایت به اسناد متعدد در مصادر روایی آمده است، جای افسوس است که امروزه گاه در جامعه مومنین به اولیات اخلاق اسلامی کم اعتنایی می شود. و به اندک اختلاف نظری در بحث های تازه پا گرفته، بدون اینکه زحمت شنیدن کامل سخن مقابل را بدهند، زبان به طعن بر برادر می گشایند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
رسول اکرم صلی الله علیه و آله: ای علی! براى نیکى به والدین، هر چند مسیر دو ساله را بپیما.
عن رسول الله صلی الله علیه و آله: یَا عَلِیُّ سِرْ سَنَتَیْنِ بَرَّ وَالِدَیْکَ.
من لا یحضره الفقیه؛ نشرجامعه مدرسین‏؛ ج4 ؛ ص352. کتاب المواعظ / ترجمه عطاردى، متن، ص: 22
صُحُفٍ مُطَهَرَه
حسن بن جهم گوید به حضرت رضا عرض کردم: قربانتان شوم، اندازه توکل چیست؟
گفت: این است که با توجه به خدا از احدى نترسى.
گوید عرض کردم: اندازه تواضع چیست؟
گفت: آن است که نوعى با مردم رفتار کنى که دوست بدارى مردم مثل آن با تو رفتار کنند.
گوید عرض کردم: قربانتان شوم، دوست دارم بدانم من در نظر شما چگونه‌ام؟
فرمود: ببین من در نظر تو چگونه‌ام.
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَدُّ التَّوَکُّلِ فَقَالَ لِی أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً قَالَ قُلْتُ فَمَا حَدُّ التَّوَاضُعِ قَالَ أَنْ تُعْطِیَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ مَا تُحِبُّ أَنْ یُعْطُوکَ مِثْلَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَشْتَهِی أَنْ أَعْلَمَ کَیْفَ أَنَا عِنْدَکَ فَقَالَ انْظُرْ کَیْفَ أَنَا عِنْدَکَ.
الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 240 - عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 50

این اصل کلیدی که برای دیگران آن پسند که برای خود می پسندی (ارض للناس ما ترضی لنفسک، یا قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم و...) اگر چه بسیار گفته شده، اما حقیقت آن است که هم چنان در عمل مغفول مانده است. جالب آنکه اخیراً یکی از کتاب های راز موفقیت که در جهان مشهور شده است را می دیدم، در آن جا بر دو مطلب بسیار تاکید شده بود، یکی اصل فوق، دیگری ارشاد دیگران با عمل (کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
مولا سیّدالأوصیاء، أمیرالمؤمنین علیه صلوات الله:
به خاندان پیامبر خود بنگرید و راه آنان را در پیش گیرید و در پى آنها حرکت کنید؛ زیرا آنان هرگز شما را از راه راست منحرف نمى کنند، و  به هیچ هلاکتى در نمى افکنند. اگر نشستند شما نیز بنشینید و اگر بپا خاستند شما نیز بپا خیزید.

(تنها با معصوم صلوات الله علیه همراه شوید).

انْظُروا أهلَ بیتِ نبیِّکُمْ ، فالْزَموا سَمْتَهُمْ ، واتَّبِعوا أثَرَهُمْ ، فلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِن هُدىً ، ولَنْ یُعیدوکُمْ فی رَدىً ، فإن لَبَدوا فالْبُدوا، وإن نَهَضوا فانْهَضوا.
نهج البلاغه، خطبه97. و الغارات (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 9 بإسناده.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام باقر علیه السلام: درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهنده، زخم ‏زبان زن بر مؤمنان، زشت‏ گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى‏ دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.

فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یُقالَ لَکُم، فَاِنَّ اللّه‏َ عزَّوَجلَّ یُبغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ یُحِبُّ الْحَیَّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّفَ.
الکافی (الإسلامیة)، ج‏2، ص: 165، الأمالى للصدوق (کتابچی)، ص: 245

واژه ناس (مردم) در روایات فراوان برای عموم مردم یعنی عامه (غیر شیعه) به کار می رود. و البته دستور به مدارای با غیر شیعه، در کنار لزوم انکار عقاید باطل آنان در دل است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
اصبغ بن نباته مى‏ گوید: از امیر المؤمنین شنیدم که بر بالاى منبر مى‏ گفت: اى صنف تاجر و کاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! که به خدا سوگند، «ربا» در این امّت پوشیده ‏تر از راه رفتن مورچه است بر روى سنگهاى صاف.
قال امیرالمؤمنین علیه السلام:
«یَا مَعْشَرَ التُّجَّار! الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا‏»
الکافی ج5، ص150، ح1
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق(ع): در مورد آیه «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»: (تا شما را بیازماید که کدامتان عمل نیکوتری دارید)
نه به معنی این است که عملش از نظر کثرت و فراوانی بیشتر باشد! بلکه عملش درست تر باشد! و درستی عمل در ترس از خداوند، نیت صادق و نیکی است؛ سپس فرمود خالص گردانیدن عمل از خود عمل دشوارتر است؛ و عمل خالص آن است که نخواهی کسی به جز خداوند عزوجل بخاطر آن تو را پاداش دهد و نیت همان عمل است.
سپس فرمود کلام خداوند را: "قل کل یعمل علی شاکلته" یعنی براساس نیت خویش.
 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ (هود 7) عَمَلًا قَالَ لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْیَةُ اللَّهِ وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ النِّیَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ ‏(اسراء 84) یَعْنِی عَلَى نِیَّتِهِ.
الکافی، (اسلامیه)، ج2، ص16

امیرالمؤمنین علی علیه السلام:پاکسازى عمل سخت تر است از خود عمل و پاک کردن نیّت از فساد، براى عاملان سخت تر است از سخت کوشى طولانى.
تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ تَخْلِیصُ النِّیَّةِ مِنَ الْفَسَادِ أَشَدُّ عَلَى الْعَامِلِینَ.
کافی، ج۸، صفحه ۲۴ خطبة الوسیلة
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام باقر ع: بنده هنگامی که از خانه اش برای زیارت برادرش، برای خدا و نه غیر او، با رغبت به آنچه نزد خداست، خارج شود،  خداوند  ۷۰۰۰۰ ملک را برای او بگمارد که تا به خانه اش رسد، از پشت به او گویند: بدان که نیکی کردی و بهشت نیک و گوارا بادت!
مولانا ابوجعفر ع: إن العبد إذا خرج من بیته زائرا أخاه لله، لالغیره، التماس وجه الله، رغبة فیما عنده، وکل الله عزوجل به سبعین ألف ملک ینادونه من خلفه الی أن یرجع الی منزله: ألا طبت و طابت لک الجنة.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 175 باب زیارة الاخوان. اصول کافی، ترجمه مصطفوی ج : 3 ص : 258 روایة :15

+ دقت در این نکته لازم است، که ارتباطات جدید امروز مانع از برقراری زیارت و مجالست با مؤمنین نشود که نشر معارف و تفقد از برادران و اطعام و اعانه ایشان و حتی نظر به چهره مؤمن گوشه ای از برکات آن است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابوبصیر گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم (راجع به آیه) «اى کسانی که ایمان آوردید! به سوى خدا بازگشتى خالصانه و خیرخواهانه بازگردید» (معنای آن چیست ؟) فرمود: آن گناهی است که هرگز به تکرار آن باز نگردد، عرض کردم : کدام یک از ما هست که باز نگردد؟ فرمود: ای ابا محمد همانا خداوند از (میان) بندگانش آن کس را که در فتنه (گناه) واقع شود و بسیار توبه کند، دوست دارد.
علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن أبی أیوب عن أبی بصیر قال قلت لأبی عبد الله ع یا أیها الذین آمنوا توبوا إلی الله توبة نصوحا قال هو الذنب الذی لا یعود فیه أبدا قلت و أینا لم یعد فقال یا أبا محمد إن الله یحب من عباده المفتن التواب.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 432، به سند معتبر. اصول کافی (ترجمه مصطفوی) جلد 4 صفحه : 165 روایة : 4

صُحُفٍ مُطَهَرَه

سلیم از امیر مومنان نقل می کند که در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، وحدت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله است. و بدعت آنچه خلاف آن باشد .و به خدا قسم، وحدت، همراهی با اهل حق است هر چند اندک باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسیار باشند.

و قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسیرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ ـ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه‏ِ ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه‏ِ ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا؛
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج‏ ۲ ، صفحه ۹۶۴

و در الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسی)، ج‏1، ص: 168 از یَحْیَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ الْحَسَنِ المثنّی از پدرش از امیر المؤمنین ع مشابه آن روایت شده است:

 ... أَمَّا إِذَا سَأَلْتَنِی فَافْهَمْ عَنِّی وَ لَا عَلَیْکَ أَنْ تَسْأَلَ عَنْهَا أَحَداً بَعْدِی أَمَّا أَهْلُ الْجَمَاعَةِ فَأَنَا وَ مَنْ تَبِعَنِی وَ إِنْ قَلُّوا وَ ذَلِکَ الْحَقُّ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ عَنْ أَمْرِ رَسُولِهِ وَ أَهْلُ الْفُرْقَةِ الْمُخَالِفُونَ لِی وَ لِمَنِ اتَّبَعَنِی وَ إِنْ کَثُرُوا وَ أَمَّا أَهْلُ السُّنَّةِ فَالْمُتَمَسِّکُونَ بِمَا سَنَّهُ اللَّهُ لَهُمْ وَ رَسُولُهُ وَ إِنْ قَلُّوا وَ أَمَّا أَهْلُ الْبِدْعَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ لِرَسُولِهِ الْعَامِلُونَ بِرَأْیِهِمْ وَ أَهْوَائِهِمْ وَ إِنْ کَثُرُوا وَ قَدْ مَضَى مِنْهُمُ الْفَوْجُ الْأَوَّلُ وَ بَقِیَتْ أَفْوَاجٌ وَ عَلَى اللَّهِ قَبْضُهَا وَ اسْتِیصَالُهَا عَنْ جَدَدِ الْأَرْض.

که خلاصه آن چنین است:

اهل جماعت=امام و شیعیان

اهل تفرقه=مخالفِ امام و شیعیان

اهل سنت=متمسکین به سنت خدا و رسولش

اهل بدعت=مخالفین با امر خدا و رسولش و عامل به رای و هوی خودشان

صُحُفٍ مُطَهَرَه

عمر بن یزید گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: من از خداى عز و جل مال خواستم به من روزى کرد و باز از او فرزند خواستم، به من روزى کرد، و از او خواستم به من منزل دهد، روزى کرد، می ترسم از این که این استدراج باشد، امام فرمود: به خدا با سپاسگزارى استدراج نیست.

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَرْزُقَنِی مَالًا فَرَزَقَنِی وَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً فَرَزَقَنِی وَلَداً وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَرْزُقَنِی دَاراً فَرَزَقَنِی وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَعَ الْحَمْدِ فَلَا.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 97، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 152

شرح‏: استدراج اشاره به آیه شریفه سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ دارد. مجمع البحرین در معنى آیه گوید: یعنى آنها را اندک اندک می گیریم و ناگهان گرفتارشان نمی کنیم، مانند کسى که از نردبان درجه به درجه یعنى پله پله بالا می رود تا به پله ی بالا رسد و استدراج خدا نسبت به بنده این است که هر گاه گناه تازه‏ اى کند خدا به او نعمت تازه‏ اى دهد و توبه و استغفار را از یاد او ببرد.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
جابر گوید: امام باقر علیه السّلام به من فرمود: اى جابر! آیا کسى که ادعاء تشیع می کند، او را بس است که از محبت ما خانواده دم زند؟
به خدا شیعه ما نیست، جز آنکه از خدا پروا کند و او را اطاعت نماید، اى جابر! ایشان شناخته نشوند، جز با فروتنى و خشوع و امانت و بسیارى یاد خدا و روزه و نماز و نیکى به پدر و مادر و مراعات همسایگان فقیر و مستمند و قرضداران و یتیمان و راستى گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم، جز از نیکى آنها، و آنها امانت نگهدار فامیل خویش باشند.

جابر گوید عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! ما امروز کسى را داراى این صفات نمی شناسیم،
فرمود: اى جابر! به راههاى مختلف مرو، آیا براى مرد کافى است که بگوید، من على را دوست دارم و از او پیروى میکنم، و با وجود این فعالیت دینى نکند؟! پس اگر بگوید: من رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله را دوست دارم- رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله که بهتر از على علیه السّلام است- سپس از رفتار او پیروى نکند و به سنتش عمل ننماید، محبتش به پیغمبر به او هیچ سودى ندهد، پس از خدا پروا کنید و براى آنچه نزد خداست عمل کنید، خدا با هیچکس خویشى ندارد، دوست ترین بندگان خداى عز و جل [و گرامیترینشان نزد او] با تقواترین و مطیع ترین آنهاست.

اى جابر! به خدا جز با اطاعت به خداى تبارک و تعالى تقرب نمی توان جست. و همراه ما برات آزادى از دوزخ نیست و هیچ کس بر خدا حجت ندارد، هر که مطیع خدا باشد دوست ما و هر که نافرمانى خدا کند دشمن ماست، ولایت ما جز با عمل کردن به ورع به دست نیاید.

 عن ابی جعفر ع: یَا جَابِرُ أَ یَکْتَفِی مَنِ‏ انْتَحَلَ‏ التَّشَیُّعَ‏ أَنْ یَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا کَانُوا یُعْرَفُونَ یَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ کَثْرَةِ ذِکْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَیْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِیرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْغَارِمِینَ وَ الْأَیْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ کَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ وَ کَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِی الْأَشْیَاءِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا نَعْرِفُ الْیَوْمَ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ یَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ یَقُولَ أُحِبُّ عَلِیّاً وَ أَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا یَکُونَ مَعَ ذَلِکَ فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ إِنِّی أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ- فَرَسُولُ اللَّهِ ص خَیْرٌ مِنْ عَلِیٍّ ع ثُمَّ لَا یَتَّبِعُ سِیرَتَهُ وَ لَا یَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِیَّاهُ شَیْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَکْرَمُهُمْ عَلَیْهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ یَا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا یُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ‏ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 75

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام باقر علیه السلام: شیعیان سه دسته اند: دسته اى به وسیله ما خود را مى آرایند، (با انتساب خود به ما کسب آبرو مى کنند) و دسته اى با ما نان مى خورند، (و با نام ما به مقام و جاهی می رسند.) و دسته اى از ما و با ما هستند.
عن ابی جعفر علیه السلام: الشِّیعَةُ ثلاثةُ أصنافٍ: صِنفٌ یَتَزَیَّنُونَ بنا، و صِنفٌ یَستَأکِلُونَ بنا، و صِنفٌ مِنّا و إلَینا. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 63 به سند محمد بن نبیک.  و همان، ص: 78

اما ما از کدام دسته ایم؟ چه کسانی از اهل بیت اند؟

هر که ما را دوست بدارد، او از ما اهل بیت است. به ایشان عرض شد: یابن رسول اللّه  از شماست؟ فرمود: به خدا قسم، از ماست؛ آیا نشنیده اى این سخن ابراهیم را که: «پس هرکه از من پیروى کند، او از من است»

عَن أبی جَعفَرٍ علیه  السلام: مَن أحَبَّنا فَهُوَ مِنّا أهلَ البَیتِ. قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، مِنکُم؟! قالَ: مِنّا وَاللّهِ، أما سَمِعتَ قَولَ إبراهیمَ علیه  السلام: «فَمَن تَبِعَنی فَإِنَّهُ مِنّی»
تفسیر العیّاشیّ، ج2؛ ص: 231 / 32 عن ابی عبیده و الحلبی. و الأمالی (للطوسی)، ص: 45 عن عمر بن یزید مثله. و نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص: 85 عن ابان بن تغلب مثله و...

این روایت شریفه اشاره به آن دارد، که دوستدار واقعی امام، از ایشان تبعیت می کند. در بعضی از این اخبار، به آیات دیگری نیز استناد شده است. مانند:

«إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ»

«إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّه‏»

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام کاظم علیه السّلام به فضل بن یونس فرمود: خیر را برسان و خیر بگو و اِمَّعَة نباش.

عرض کردم: امّعة چیست؟ فرمود: نگو «من با مردم هستم» و «من یکى از مردمم».

همانا رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله، فرمود: اى مردم! به راستى فقط دو راه آشکار وجود دارد، راه خیر و راه شرّ، پس نبایستى راه شرّ در نزد شما از راه خیر محبوب‏تر باشد.

عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع أَنَّهُ قَالَ: أَبْلِغْ خَیْراً وَ قُلْ خَیْراً وَ لَا تَکُونَنَّ إِمَّعَةً قُلْتُ وَ مَا الْإِمَّعَةُ قَالَ لَا تَقُلْ أَنَا مَعَ النَّاسِ وَ أَنَا کَوَاحِدٍ مِنَ النَّاسِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ هُمَا نَجْدَانِ نَجْدُ خَیْرٍ وَ نَجْدُ شَرٍّ فَمَا بَالُ نَجْدِ الشَّرِّ أَحَبُّ إِلَیْکُمْ مِنْ نَجْدِ الْخَیْرِ.
الأمالی (للمفید)، ص: 211 به سند موثق. و نیز السرائر، ج‏3، ص : 595، من کتاب المشیخة للحسن بن محبوب، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص : 164، باب 40، معانی الأخبار، ص : 266، باب معنى الإمعة، تحف العقول، ص : 413، الإختصاص، ص : 343.

واژه امعه را چنین معنا کرده اند: «الذی یتابع کلّ أحد على رأیه و لا یثبت على شی‏ء»
یعنی کسی که دنبال هر کس می رود و ثبات عقیده ندارد.

واژه ناس (مردم) در روایات فراوان برای عموم مردم یعنی عامه (غیر شیعه) به کار می رود. و البته دستور به مدارای با غیر شیعه، در کنار لزوم انکار عقاید باطل آنان در دل است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

پس به پیامبرت که پاک ترین و پاکیزه ترین است (صلی الله علیه و آله)  اقتدا کن، که راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان،
و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد،
و محبوبترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد،
پیامبر  از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند، و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و شکمش از همه خالیتر بود، دنیا را به او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز می دانست.
اگر در ما نباشد جز آنکه آنچه خدا و پیامبرش دشمن می دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا، و سرپیچی از فرمانهای او کافی بود.
و همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر روی زمین می نشست و غذا می خورد، و چون برده ساده می نشست، و با دست خود کفش خود را وصله می زد، و جامه خود را با دست خود می دوخت، و بر الاغ برهنه می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد.

فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ( صلی الله علیه وآله ) فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّی وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّی وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ قَضَمَ الدُّنْیَا قَضْماً وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَی أَنْ یَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَکَفَی بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ لَقَدْ کَانَ ( صلی الله علیه وآله ) یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِیَ وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ
بخشی از خطبه 160 نهج البلاغه
میلاد پر خیر و برکت رحمة للعالمین، حضرت رسول اکرم، محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک باد.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام سجاد علیه السلام: از دروغ کوچک و بزرگش، جدّى و شوخیش بپرهیزید، زیرا انسان هرگاه در چیز کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ نیز جرئت پیدا مى کند.

«اِتَّقُوا الْکَذِبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ، فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا کَذِبَ فِى الصَّغیرِ اجْتَرَأَ عَلَى الْکَبیرِ.»

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 338، تحف العقول، ص 278.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق (ع)، رسول خدا (ص) فرمود: به راستى که بلاى بزرگ، اجر بزرگ دارد، و هر گاه خدا بنده‏ اى را دوست دارد، بلاى بزرگ به او مى‏ دهد، هر که خشنود باشد، خدا از او خشنود است و هر که از بلا خشم گیرد، خدا بر او خشم گیرد.
عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ زَیْدٍ الزَّرَّادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ عَظِیمَ الْبَلَاءِ یُکَافَأُ بِهِ عَظِیمُ الْجَزَاءِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ فَمَنْ رَضِیَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ الرِّضَا وَ مَنْ سَخِطَ الْبَلَاءَ فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ السَّخَطُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 253 (باب شدة ابلاء المومن ح8)

از امام باقر (ع)، فرمود: همانا مؤمن در دنیا بلا بیند به اندازه ‏اى که دین دارد.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّمَا یُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ فِی الدُّنْیَا عَلَى قَدْرِ دِینِهِ أَوْ قَالَ عَلَى حَسَبِ دِینِهِ‏. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 253 (باب شدة ابلاء المومن ح9)

امام صادق علیه السلام : اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است ، آرزو می کرد او را با قیچی ها تکه تکه کنند.
عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُور عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ. الکافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15)

و مشابه آن روایات بسیاری است، مانند:

رسول الله ص:در روز قیامت کسانى که در دنیا با صحّت و عافیت به سر بردند آرزو می کنند که گوشت بدن آنها را با مقراض در دنیا چیده بودند به خاطر آنچه که مى‏ بینند از ثوابها که به اهل بلا مى ‏دهند.
یَوَدُّ أَهْلُ الْعَافِیَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَّ لُحُومَهُمْ قُرِضَتْ بِالْمَقَارِیضِ لِمَا یَرَوْنَ مِنْ ثَوَابِ أَهْلِ الْبَلَاءِ.
إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج‏1، ص: 43. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏18، ص: 318

این روایات شبهات زیادی را حل می کند. زیرا در نگاه سطحی که دنیا را ملاک ارزش و محبوبیت حتی نزد خداوند می داند، بسیاری از مصائب اولیای خدا توجیه روشنی ندارد. و این معارف این نگاه را رد، و عکس آن را ثابت می نماید. و به تعبیر روایت نخست از همین باب کافی از امام صادق علیه السّلام «سخت ترین مردم از لحاظ بلا و گرفتارى پیغمبرانند، سپس کسانى که در پى آنانند، سپس کسى که از دیگران بهتر است به ترتیب.»

در رابطه با روایات فوق باید دقت داشت که هر چند شاید عموما ابتلائات مومن شدید باشد. اما ممکن است استثنائاتی هم داشته باشد. لذا مومنی که در دنیا از مواهب و نعمت های گوناگون بهره ببرد، و در کنار زندگی آرام و خوب در این دنیا، با شکر نعمت و طاعت الهی، آخرت خوبی هم دارد. و نیز بر عکس آن ممکن است کسی به خاطر عمل بدش دنیا و آخرت خرابی داشته باشد.

روایات زیر مطلب را روشن تر می نماید:

روایاتی زیبا در مورد رضایت به قضای الهی در بابی از کافی شریف

رأس طاعت خدا

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام صادق علیه السلام:به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش، بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.

عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارج الله رَجاءَ لایجرّئک عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُک مِن رَحمته.
الکافی، ج۲، ص۶۷ و تفسیر قمی، ج۲ ص۱۶۴ و تحف العقول، ص۳۰۴ و امالی صدوق ره ص۱۴. و ص۶۶۹ بما یشبهه.

حارث یا پدرش مغیره به امام صادق (ع ) عرض کرد: وصیت لقمان به پسرش گفت : از خدای عزوجل چنان بترس که اگر نیکی جن و انس را بیاوری ترا عذاب کند، و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاوری به تو ترحم کند.
سپس امام صادق (ع ) فرمود: هیچ بنده مؤمنی نیست، جز آنکه در دلش دو نور است : نور خوف و نور رجاء که اگر این وزن شود از آن بیش نباشد و اگر آن وزن شود، از این بیش نباشد.

عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا کَانَ فِی وَصِیَّةِ لُقْمَانَ قَالَ کَانَ فِیهَا الْأَعَاجِیبُ وَ کَانَ أَعْجَبَ مَا کَانَ فِیهَا أَنْ قَالَ لِابْنِهِ خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ‏ بِذُنُوبِ‏ الثَّقَلَیْنِ‏ لَرَحِمَکَ‏  ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کَانَ أَبِی یَقُولُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَى هَذَا.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 67 بَابُ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ/ ح1. اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج : 3 ص : 109. و در همین باب اسناد مختلفی آمده است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق سلام الله علیه:
بهترین چیزى که پدران براى پسرانشان به ارث مى گذارند، ادب و تربیت است، نه مال؛ چرا که مال مى رود و ادب مى ماند.
إنَّ خَیرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لِأَبنائِهِم الأَدَبُ لاَ المالُ فَإِنَّ المالَ یَذهبُ و الأَدَبَ یَبقى.
کافی: ج ۸ ص ۱۵۰ ح ۱۳۲؛
صُحُفٍ مُطَهَرَه
هیچ گناهی را کوچک نشماریم...
از ابوهاشم جعفرى روایت است از امام حسن عسکرى علیه السلام که فرمود: از گناهانى که آمرزیده نمى شود قول آدمى است که مى گوید کاش مؤ اخذه نمى شدم مگر به همین گناه، یعنى کاش گناه من همین بود من در دل خود گفتم که این مطلب دقیقى است و شایسته است از براى آدمى که تفقد کند از نَفْس خود هر چیزى را. چون این در دل من گذشت آن حضرت رو کرد بر من و فرمود: راست گفتى اى ابوهاشم، ملازم شو آنچه را که در دل خود گذرانیدى، پس به درستى که شِرک در میان مردم از جنبیدن مورچه بر سنگ خارا در شب تاریک پنهان تر است.
عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لَا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَیْتَنِی لَا أُؤَاخَذُ إِلَّا بِهَذَا فَقُلْتُ فِی نَفْسِی إِنَّ هَذَا لَهُوَ الدَّقِیقُ وَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَفَقَّدَ مِنْ نَفْسِهِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ صَدَقْتَ یَا أَبَا هَاشِمٍ الْزَمْ مَا حَدَّثَتْکَ بِهِ نَفْسُکَ فَإِنَّ الْإِشْرَاکَ‏ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ الذَّرِّ عَلَى الصَّفَا فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ وَ مِنْ دَبِیبِ الذَّرِّ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ.
إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، ص: 374 مسنداً
محدث قمی ره گوید: تعبیر مى شود از این قسم از گناهان به مُحقرات و روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمود: بپرهیزید از محقرات از گناهان به درستى که آن آمرزیده نمى شود. و از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم مروى است که فرمود: به درستى که ابلیس راضى شد از شما به محقرات( گناهان صغیره) و فرمود: به ابن مسعود (در وصیت خود به او) که اى ابن مسعود! حقیر و کوچک مشمار البته گناه را و اجتناب کن از گناهان کبیره، پس به درستى که بنده چون نظر افکند روز قیامت به گناهان خود بگرید چشمان او چرک و خون.
و از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام است که شدیدترین گناهان آن گناهى است که صاحبش آن را سبک شمرد.
منتهی الامال جلد دوم باب سیزدهم

صُحُفٍ مُطَهَرَه
رسول خدا ص فرمودند: فقها امین (و مورد اعتماد) پیامبرانند تا هنگامى که وارد (مطامع و‌ لذایذ و ثروت هاى نارواى) دنیا نشده باشند.
گفته شد: اى رسول خدا ! ورودشان در دنیا چیست؟». فرمود: "اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ" «پیروى کردن از سلطان. پس اگر چنین کردند از آنها در مورد دینتان، بر حذر باشید.»‌
علِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ.

الکافی (ط - الإسلامیة)، [باب المستأکل بعلمه و المباهی به]، ص : 46

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیر المومنین على علیه السّلام در هنگام شهادت وصیت نمود و فرمود: اى فرزند من در زندگى خود میانه‏ رو باش و در عبادت هم متوسط عمل کن، و همواره به کارهائى مشغول باش که توانائى آن را دارى که با میل و رغبت آن را انجام دهى‏.
فِی وَصِیَّةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عِنْدَ وَفَاتِهِ‏ وَ اقْتَصِدْ یَا بُنَیَّ فِی مَعِیشَتِکَ وَ اقْتَصِدْ فِی عِبَادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فِیهَا بِالْأَمْرِ الدَّائِمِ الَّذِی تُطِیقُه‏.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 214 از امالی مفید و شیخ طوسی

امام باقر علیه السلام: چیزى نزد خداى عز و جل دوست‏تر از عملى که ادامه داشته باشد نیست، اگر چه اندک باشد.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَمَلٍ یُدَاوَمُ عَلَیْهِ وَ إِنْ قَلَّ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 82

و در همین معنا چند خبر دیگر در همین باب کافی. مانند:

امام صادق علیه السّلام : مبادا عملى را بر خود واجب گردانى (که سنگینی آن موجب شود) که 12 ماه آن را ترک کنی.

امیرالمومنین علیه السلام :جاهل و نادان یا در حال افراط است و یا تفریط و اعتدالى در او نیست.

عن أمیر المؤمنین علیه السلام قَالَ: لَا یُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 479 و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 217 عنه.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام رضا ع فرمود: مؤمن، مؤمن نباشد تا در او سه خصلت باشد: روشى از پروردگارش و روشى از پیغمبرش و روشى از امامش. روش پروردگارش راز پوشى است؛ خداى جل جلاله فرماید:«داناى نهانست و احدى بر راز او مطلع نشود جز رسولى که خود پسندد»، روش پیغمبرش مدارا با مردم، زیرا خداى عز و جل به پیغمبرش دستور مداراى با مردم داد و فرمود:«عفو پیشه کن و به نیکى دستور ده و از نادانان رو برگردان»، روش امامش شکیبائى در سختى و فکارى و گاه نبرد است،‏ خداى عز و جل می فرماید:« آنان که شکیبایند در سختى و فکارى و گاه نبرد هم آنان باشند که راستى کردند و هم آنهایند پرهیزکاران.»
عن مولی للرضا ع سمعت أبی الحسن علیه السلام یقول: لا یکون المؤمن مؤمنا حتى یکون فیه ثلاث خصال: سنه من ربه وسنه من نبیه وسنه من ولیه فالسنه من ربه: کتمان سره قال الله عز وجل: (عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا إلا من ارتضى من رسول) (١) وأما السنة من نبیه فمداراة الناس فإن الله عز وجل أمر نبیه (ص) بمداراة الناس فقال: (خذ العفو وأمر بالعرف واعرض عن الجاهلین) (٢) وأما السنة من ولیه فالصبر فی البأساء والضراء فان الله عزوجل یقول: (والصابرین فی البأساء والضراء) (٣).
(۱) سوره جن آیات ۲۶ و ۲۷
(۲) سوره اعراف آیه ۱۹۹
(۳) سوره بقره آیه ۱۷۷
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 241. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۲۳۳. الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمره‏اى، متن، ص: 330

صُحُفٍ مُطَهَرَه