از اصبغ بن نباتة آورده اند که گفت: شبی امیرالمؤمنین علیه السّلام بیرون شد؛ من و قنبر نیز در پیِ او می رفتیم. ناگاه قنبر صدای مردی را شنید که می گریست و با صدایی محزون می خواند: أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ ... [الزّمر : 9 ... - یا آن کسى که در طول شب در سجده و قیام اطاعت خدا مى کند و از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد ...] قنبر ایستاد و گفت: به خدا سوگند تو را از آنان (شب زنده داران) می پندارم. امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را میان دو کتف قنبر زد و فرمود:
"برو! خوابیدن با یقین، بهتر از نماز خواندن در شکّ است. ما آل محمّد [علیهم السلام]، نجاتِ هر مؤمنیم."
چون روزِ نهروان شد، همان قاری را در میان کشتگان خوارج یافتیم. قنبر رو به جنازه او کرد و گفت: امیرالمؤمنین راست گفت، ای دشمن خدا! به خدا سوگند، از من به حال تو آگاه تر بود.
[... و به قال: أخبرنا أبی رحمه اللّه تعالى، قال: حدّثنا حمزة بن القاسم العلوی العبّاسی، قال: حدّثنا جعفر بن سلمة بن أحمد، قال: حدّثنا إبراهیم بن محمّد الثّقفی، قال: حدّثنا یحیى بن صالح الحریری، قال: حدّثنا مالک بن خالد الاسدی، قال: حدّثنا زیاد بن المنذر عن الاصبغ بن نباتة، قال: خرج أمیر المؤمنین علیّ علیه السّلام ذات لیلة یمشی و أنا خلفه و قنبر بین یدیه إذ سمع قنبر رجال یقول: قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ [الزمر: 9 ]و یبکی و یقرأها بصوت حزین فوقف قنبر ثمّ قال: أراک و اللّه منهم، قال: فضرب أمیرالمؤمنین بین کتفیه ثمّ قال: امض نوم على یقین خیر من صلاه فی شکّ، إنّا آل محمّد نجاة کلّ مؤمن، فلمّا کان یوم النّهروان وجدنا الرّجل القارئ فی القتلى مع الخوارج، فقال قنبر: صدق أمیر المؤمنین یا عدوّ اللّه کان- و اللّه- أعلم بک منّی.] (تیسیر المطالب فی أمالی أبی طالب، صص213 و 214 ،مؤسسه امام زید بن على، صنعاء، چاپ اول، 1422 ه.ق.)
سیّد رضیّ بخشی از این داستان را روایت کرده است. (نهج البلاغة ؛ ص485؛ نشر الهجرة- خصائص الائمة علیهم السلام ؛ ص95 ؛ بنیاد پژوهشهای آستان قدس) سبط بن الجوزی نیز شبیه آن را از ابن عبّاس روایت کرده است. (تذکرة الخواص ؛ ص100 ؛ منشورات الشریف الرضیّ) دیلمی نیز داستان را بدون ذکر سند روایت کرده امّا به جای قنبر، آن را به کمیل نسبت داده است. (إرشاد القلوب ؛ ج2 ؛ ص226 ) البتّه گزارش دیلمی صرفاً نقل به مضمون است و با ادبیّات خاصّی پرورده شده و از اصالت روایت بالا برخوردار نیست.