صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شک» ثبت شده است

از محمد بن مسلم روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود: چون مردى از شما را از آنچه نداند پرسند بگوید نمیدانم و نگوید خدا بهتر میداند تا در دل رفیقش شکى اندازد. و اگر کسى که از او سؤال مى‏شود بگوید نمیدانم سائل او را متهم نکند.

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ‏ مِنْکُمْ عَمَّا لَا یَعْلَمُ فَلْیَقُلْ لَا أَدْرِی وَ لَا یَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ فَیُوقِعَ فِی قَلْبِ صَاحِبِهِ شَکّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِی فَلَا یَتَّهِمُهُ السَّائِلُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص42-43
مشابه این روایت به طریق دیگری از محمد بن مسلم به شکل دیگری نقل شده، و گویی گفتن «الله عالم» برای عالم تجویز شده است:
 مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُهُ أَنْ یَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ لَیْسَ لِغَیْرِ الْعَالِمِ أَنْ یَقُولَ ذَلِکَ.
هر دو طریق حماد بن عیسی در روایت المحاسن، ج‏1، ص206 نیز آمده، ولی در سند او از حریز «الهیثم» میان او و محمد بن مسلم نیز فاصله افتاده که رایج نیست، و محققان احتمال زیادی بودنش را داده‌اند. چنان‌که از سند کافی نیز نام برقی پدر افتاده است (کافی ط - دار الحدیث، ج‏1، ص104 پاورقی).
مشابه این مضمون را عامه نیز از امیرمؤمنان ع نقل کرده‌اند (جامع معمر بن راشد، 11/ 469؛ مصنف ابن أبی شیبة، 7/ 101)

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از امام جواد علیه السلام سوال شد:
چرا امام زمان علیه السلام را «منتظَر» مى نامند؟!
پس فرمود: «چون او را غیبتی است طولانی که در آن زمان مخلصین انتظار ظهور او را دارند، اهل شک و شبهه منکر وجود حضرت مى شوند، بى دینان نام و یاد او را به استهزاء و مسخره مى گیرند،  گروهى به دروغ برای ظهور وقت تعیین مى کنند؛

کسانى که عجله کنند هلاک مى شوند، و اهل تسلیم نجات پیدا مى کنند.»
حَدَّثَنَا الصَّقْرُ بْنُ أَبِی دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع یَقُول‏... قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 378، کفایة الاثر، ص: 238

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی بندگان [مؤمن] از همیشه به خدا نزدیکتر و خدا از آنان راضی تر است که حجت خدا را گم کنند و برایشان ظاهر نشود و از آنان محجوب گردد و از مکانش آگاه نباشند ولی در عین حال بدانند که حجّت های خداوند و دلائل آشکار او باطل نمی گردد. پس در آن هنگام باید روز و شب منتظر فرج باشند؛
و زمانی خداوند بیش از همیشه بر دشمنان خود خشم می گیرد که حجت خود را از آنان پنهان کند و برایشان ظاهر نشود؛
و خداوند می داند که دوستانش دچار شک نمی شوند و اگر می دانست که آنان دچار شک می شوند، یک لحظه نیز حجت خود از آنان پنهان نمی کرد. [ولی می داند که چنین نیست]

حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَرْضَى مَا یَکُونُ عَنْهُ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ فَلَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ حُجِبَ عَنْهُمْ فَلَمْ یَعْلَمُوا بِمَکَانِهِ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَا تَبْطُلُ حُجَجُ اللَّهِ وَ لَا بَیِّنَاتُهُ فَعِنْدَهَا فَلْیَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ غَضَباً عَلَى أَعْدَائِهِ إِذَا أَفْقَدَهُمْ حُجَّتَهُ فَلَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ لَا یَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتَابُونَ مَا أَفْقَدَهُمْ حُجَّتَهُ طَرْفَةَ عَیْنٍ.
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص339 به سند صحیح. و الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 333، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص: 123، 33؛ الغیبة للنعمانی، ص: 162؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 338، به سند دیگر و الغیبة (للطوسی)،  ص: 457.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

از اصبغ بن نباتة آورده اند که گفت: شبی امیرالمؤمنین علیه السّلام بیرون شد؛ من و قنبر نیز در پیِ او می رفتیم. ناگاه قنبر صدای مردی را شنید که می گریست و با صدایی محزون می خواند: أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ ... [الزّمر : 9 ... - یا آن کسى که در طول شب در سجده و قیام اطاعت خدا مى کند و از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد ...] قنبر ایستاد و گفت: به خدا سوگند تو را از آنان (شب زنده داران) می پندارم. امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را میان دو کتف قنبر زد و فرمود: 

"برو! خوابیدن با یقین، بهتر از نماز خواندن در شکّ است. ما آل محمّد [علیهم السلام]، نجاتِ هر مؤمنیم."

چون روزِ نهروان شد، همان قاری را در میان کشتگان خوارج یافتیم. قنبر رو به جنازه او کرد و گفت: امیرالمؤمنین راست گفت، ای دشمن خدا! به خدا سوگند، از من به حال تو آگاه تر بود.  

[... و به قال: أخبرنا أبی رحمه اللّه تعالى، قال: حدّثنا حمزة بن القاسم العلوی العبّاسی، قال: حدّثنا جعفر بن سلمة بن أحمد، قال: حدّثنا إبراهیم بن محمّد الثّقفی، قال: حدّثنا یحیى بن صالح الحریری، قال: حدّثنا مالک بن خالد الاسدی، قال: حدّثنا زیاد بن المنذر عن الاصبغ بن نباتة، قال: خرج أمیر المؤمنین علیّ علیه السّلام ذات لیلة یمشی و أنا خلفه و قنبر بین یدیه إذ سمع قنبر رجال یقول: قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ [الزمر: 9 ]و یبکی و یقرأها بصوت حزین فوقف قنبر ثمّ قال: أراک و اللّه منهم، قال: فضرب أمیرالمؤمنین بین کتفیه ثمّ قال: امض نوم على یقین خیر من صلاه فی شکّ، إنّا آل محمّد نجاة کلّ مؤمن، فلمّا کان یوم النّهروان وجدنا الرّجل القارئ فی القتلى مع الخوارج، فقال قنبر: صدق أمیر المؤمنین یا عدوّ اللّه کان- و اللّه- أعلم بک منّی.] (تیسیر المطالب فی أمالی أبی طالب، صص213 و 214 ،مؤسسه امام زید بن على، صنعاء، چاپ اول، 1422 ه.ق.)

سیّد رضیّ بخشی از این داستان را روایت کرده است. (نهج البلاغة ؛ ص485؛ نشر الهجرة- خصائص الائمة علیهم السلام ؛ ص95 ؛ بنیاد پژوهشهای آستان قدس) سبط بن الجوزی نیز شبیه آن را از ابن عبّاس روایت کرده است. (تذکرة الخواص ؛ ص100 ؛ منشورات الشریف الرضیّ) دیلمی نیز داستان را بدون ذکر سند روایت کرده امّا به جای قنبر، آن را به کمیل نسبت داده است. (إرشاد القلوب ؛ ج2 ؛ ص226 ) البتّه گزارش دیلمی صرفاً نقل به مضمون است و با ادبیّات خاصّی پرورده شده و از اصالت روایت بالا برخوردار نیست.

گردآوری:  http://alasar.blog.ir/1396/11/20/najat

هو الهادی