صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفت» ثبت شده است

جناب محمّد بن مسلم گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که فرمودند: آیا گمان می‌کنی که من خوبان و بَدان شما را نمی‌شناسم؟ چرا به خدا سوگند تشخیص می دهم. بَدان شما کسانی‌اند که دوست دارند مردم به دنبالشان راه افتند‌‌؛ و چنین شخصی به ناچار یا بسیار دروغگوست یا کوتاه نظر است.1

و در جای دیگر فرمودند:

 نشانه مدعیِ کذاب آن است که از آسمان و زمین خبر می‌دهد، اما با حلال و حرام و معارف دین بیگانه است!2

✅ مصادیق این روایت براحتی قابل تشخیص است؛ هرگز فریب چند عمل خارق‌العاده را مخورید؛ ملاکِ حق و باطل ثقلین است.

1.علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی، عن یونس عن العلاء، عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباعبداللّه علیه السّلام یقول: أتری لا أعرف خیارکم؟ من شرارکم بلی و اللّه، و إنّ شرارکم من أحبّ أن یوطأ عقبه، إنّه لابدّ من کذّاب أو عاجز الرّأی.الکافی، اسلامیه، ٢/٢٩٩

2. «إن آیة الکذاب بأن یخبرک خبر السماء والأرض والمشرق والمغرب فإذا سألته عن حرام الله وحلاله لم یکن عنده شئ» الکافی، ط_الاسلامیه، ٢/٣٤٠

tazvir3@

هو الهادی
... کیست که به معرفت امام برسد؟ یا تواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها درباره‏ اش گمراهند... از وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر را چه به امامت؟، عقل کجا و مقام امام کجا؟
فمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُول‏... فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هذَا؟ وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هذَا؟

امام سجاد علیه أفضل الصّلوة والسّلام: امام از ما جز معصوم نیست.
الإمامُ مِنّا لا یَکونُ إلّا مَعْصُوماً.

و عصمت چیزی نیست که در ظاهر خلق باشد، که با آن (علامت ظاهری) شناخته شود. و لذا معصوم جز با نص الهی (قابل شناخته شدن) نیست.
و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا...

معانی الاخبار،ج١،ص١٣٢، حدیث رضوی نیز در مصادر بسیاری از جمله الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 201 آمده است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است: بزنطى رضوان الله علیه گفت که شنیدم امام‏ رضا علیه السلام می‌فرمود: مرا احدى از دوستانم با معرفت به حق من زیارت نکند جز آنکه شفاعت پذیر اویم در قیامت.

حدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام : یَقُولُ‏ مَا زَارَنِی أَحَدٌ مِنْ أَوْلِیَائِی عَارِفاً بِحَقِّی إِلَّا تَشَفَّعْتُ فِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

امالی شیخ صدوق، مجلس25، ص95/ ح4

صُحُفٍ مُطَهَرَه
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت می کند:ای ابابصیر! خوشا به حال شیعیان قائم (عجل الله تعالی فرجه) ما، کسانیکه در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند  آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند.
«...ثم قال علیه السلام:  یَا أَبَا بَصِیرٍ طُوبَى لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»
کمال الدین، جلد دوم، باب: 33، ص:357 حدیث 54

از امام سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد کابلی: ای ابوخالد! همانا اهل زمان غیبت او که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها به منزله مشاهده است، خداوند آن ها را در آن زمان مثل کسانى قرار داده که با شمشیر در پیش روى پیغمبر صلی الله علیه و آله (علیه دشمنان دین) پیکار کرده ‏اند، آن ها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان به دین خدا می‌خوانند. و هم فرمود: انتظار فرج از بزرگترین گشایش ها است.
عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِی‏ عن علی بن الحسین ع:
... یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ.
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 319 باب31، ح2
صُحُفٍ مُطَهَرَه
ضریس کناس گوید شنیدم امام باقر علیه السلام در محضر جمعى از اصحابش می فرمود: در شگفتم از مردمى که پیرو ما هستند و ما را پیشواى خود دانند و گویند طاعت ما واجب است بر آن‏ها چون طاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله، سپس دلیل خود را خرد کنند و خود را در برابر مخالفان محکوم نمایند بواسطه سستى دل خود. و از حق ما بکاهند، و آن حق‏شناسى را که خدا برهان روشن حق معرفت ما و تسلیم به امر ما را بدو عطا فرموده عیب کنند. آیا مى ‏پذیرید که خداى تبارک و تعالى طاعت اولیاء خود را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان و زمین را به آنها نرساند و مایه و پایه علم امورى که از آنها سؤال مى‏ شود به روى آنها ببندد و از آنها ببرد، در صورتى که قوام دین آنها همین است.
حمران عرض کرد: قربانت، شما مى ‏دانید که چه واقع شد در قیام على بن ابى طالب و حسن و حسین و خروج و نهضت آنها براى دین خدا عز و جل، و چه به آنها رسید از کشتار سرکشان و پیروز شدنشان به آن امامان معصوم تا شهید شدند و مغلوب شدند.
امام باقرعلیه السلام  فرمود: اى حمران، خدا تبارک و تعالى آن مصیبت را براى آنها مقدر کرده بود و حکم را با قید اختیار خودشان صادر و مورد اجراء و عمل قرار داده بود، و سپس آن را اجراء کرد با سابقه علم آنها بدان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله. على و حسن و حسین علیهم السلام قیام کردند، و هر کدام از ما که خموشى گزید از روى علم و بصیرت بود. اى حمران اگر در موقع گرفتارى و یورش سرکشان به آنان از خداوند درخواست مى ‏کردند که شر آنها را بگرداند و اصرار مى‏ نمودند که از آنها دفع بلا کند و آن سرکشان را نابود سازد و ملکشان را زائل کند هر آینه آنها را اجابت مى‏ کرد و از آنها دفاع مى‏ کرد و در این صورت سر رسیدن مدت سرکشان و زوال سلطنت آنها زودتر از بریدن یک گلوبند که پاره شود و از هم بپاشد انجام مى‏ شد.
اى حمران، این بلاها که به آنان رسید به خاطر گناهى نبود که مرتکب شده باشند و به حساب شکنجه گناهى نبود که مخالفت خدا کرده باشند بلکه براى رسیدن به منزلت و کرامتى بود از طرف خدا که خدا خواسته بود بدین وسیله بدان برسند. مبادا در باره آنها مذاهب باطله بر تو چیره شوند و تو را از راه حق بدر برند.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَجِبْتُ مِنْ قَوْمٍ یَتَوَلَّوْنَا وَ یَجْعَلُونَا أَئِمَّةً وَ یَصِفُونَ أَنَّ طَاعَتَنَا مُفْتَرَضَةٌ عَلَیْهِمْ کَطَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ یَکْسِرُونَ حُجَّتَهُمْ وَ یَخْصِمُونَ أَنْفُسَهُمْ بِضَعْفِ قُلُوبِهِمْ فَیَنْقُصُونَا حَقَّنَا وَ یَعِیبُونَ ذَلِکَ عَلَى مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ بُرْهَانَ حَقِّ مَعْرِفَتِنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِیَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ ثُمَّ یُخْفِی عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِیمَا یَرِدُ عَلَیْهِمْ مِمَّا فِیهِ قِوَامُ دِینِهِمْ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ قِیَامِ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع وَ خُرُوجِهِمْ وَ قِیَامِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ مَا أُصِیبُوا مِنْ قَتْلِ الطَّوَاغِیتِ إِیَّاهُمْ وَ الظَّفَرِ بِهِمْ حَتَّى قُتِلُوا وَ غُلِبُوا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا حُمْرَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ کَانَ قَدَّرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ قَضَاهُ وَ أَمْضَاهُ وَ حَتَمَهُ عَلَى سَبِیلِ الِاخْتِیَارِ ثُمَّ أَجْرَاهُ فَبِتَقَدُّمِ عِلْمٍ إِلَیْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ بِعِلْمٍ صَمَتَ مَنْ صَمَتَ مِنَّا وَ لَوْ أَنَّهُمْ یَا حُمْرَانُ حَیْثُ نَزَلَ بِهِمْ مَا نَزَلَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِظْهَارِ الطَّوَاغِیتِ عَلَیْهِمْ سَأَلُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَدْفَعَ عَنْهُمْ ذَلِکَ وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ فِی طَلَبِ إِزَالَةِ مُلْکِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابِ مُلْکِهِمْ إِذاً لَأَجَابَهُمْ وَ دَفَعَ ذَلِکَ عَنْهُمْ ثُمَّ کَانَ انْقِضَاءُ مُدَّةِ الطَّوَاغِیتِ وَ ذَهَابُ مُلْکِهِمْ أَسْرَعَ مِنْ سِلْکٍ مَنْظُومٍ انْقَطَعَ فَتَبَدَّدَ وَ مَا کَانَ ذَلِکَ الَّذِی أَصَابَهُمْ یَا حُمْرَانُ لِذَنْبٍ اقْتَرَفُوهُ وَ لَا لِعُقُوبَةِ مَعْصِیَةٍ خَالَفُوا اللَّهَ فِیهَا وَ لَکِنْ لِمَنَازِلَ وَ کَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ أَرَادَ أَنْ یَبْلُغُوهَا فَلَا تَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ فِیهِمْ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 261
شرط وجوب اطاعت مطلق (1)

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام:  ایمان یعنی اقرار با شناخت.
عن امیرالمؤمنین ع قال: أَمَّا الْإِیمَانُ فَالْإِقْرَارُ بِالْمَعْرِفَةِ.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی ؛ نشر الهادی؛ ج‏2 ؛ ص610
ملحدان و به اصطلاح روشنفکران دم از تقابل «ایمان» و «معرفت» می زنند؛ در حالی که تعریف «ایمان» در اسلام و مسیحیت کاملاً متفاوت است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام: «هنگامى که قائم علیه السلام قیام مى‌کند، مردم را به اسلامى نو فرا مى‌خواند و آنان را به امرى از یاد رفته (پوشیده شده) هدایت مى‌کند، که (همه) مردم از آن گمراه شده‌اند.  قائم را از آن نظر مهدى گفته ‏اند که مردم را به آئینى که از دست داده‏ اند هدایت می کند و او را بدان جهت قائم خوانده‏ اند که براى ابراز حق و ظهور آن قیام می کند.»
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«إذا قامَ القائِمُ علیه السلام، دَعَا النّاسَ إلَى الإِسلامِ جَدیداً ، وهَداهُم إلى أمرٍ قَد دُثِرَ فَضَلَّ عَنهُ الجُمهورُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یَهْدِی إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ وَ سُمِّیَ بِالْقَائِمِ لِقِیَامِهِ بِالْحَق‏»
الإرشاد ج 2 ص 383
این نوع روایات نشان می دهد که در گذر زمان، دین در نگاه مردم جدا تحریف می شود، در روایات مشابهی در مورد قائم عجل الله تعالی فرجه آمده:
«چنان مى‏ کند که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله رفتار مى‏ کرد، آنچه قبل از او بوده همه را ویران مى‏ کند- همان گونه که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله شالوده دوران جاهلیّت را ویران ساخت- و اسلام را از نو آغاز مى‏ کند.» (الغیبة للنعمانی، ص: 231 و 233)
البته این به معنای بسته بودن راه شناخت حقیقت نیست، و چنانکه در اخبار متعددی آمده است، عمل به معارف کتاب و سنت و کسب معرفت و بصیرت از طریق این منابع نورانی وسیله نجات جویندگان حق است.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمومنین علیه السلام: ... بر جاى خود بنشینید و حرکتی نکنید، در برابر بلاها و مشکلات صبر کنید، شمشیر ها و دست ها را به هوای زبان هاى خویش به کار مگیرید، و در آنچه که خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نکنید؛ زیرا هر کس از شما در بستر خود بمیرد در حالی که به حق خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان علیهم السلام معرفت و شناخت پیدا کرده باشد، شهید از دنیا رفته و پاداش او بر خداست، و ثواب عمل صالحی که قصد انجام آن را داشته خواهد برد و نیّت او، ثواب شمشیر کشیدن را دارد؛ چرا که هر چیزی مدت و اجلی دارد.

عن امیر المؤمنین ع:... الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ وَ لَا تُحَرِّکُوا بِأَیْدِیکُمْ وَ سُیُوفِکُمْ هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ یُعَجِّلْهُ اللَّهُ لَکُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَیْفِهِ فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 282، خطبه190


صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام محمد بن علی باقر العلوم علیه السلام :
آگاه باشید که اگر شخصی شبها را به عبادت و روزها را به روزه بگذراند و همه دارایی خود را صدقه بدهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما اهل معرفت و ولایت ولی خدا نباشد تا او را دوست داشته باشد و همراهی کند و همه اعمالش بر طبق راهنمایی و نظر او باشد، چنین کسی بر خدا حقی پیدا نمیکند تا او را پاداش دهد و از اهل ایمان نیست.

اَما لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ و صامَ نَهارَهُ و تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ و حَجَّ جَمیعَ دَهرِهِ و لَم یَعرِف وِلایَةَ وَلِیِّ اللّهِ فَیُوالیهِ و یَکونَ جَمیعُ اَعمالِهِ بِدَلالَتِهِ اِلیهِ ، ما کانَ لَهُ عَلی اللّهِ جَلَّ و عَزَّ حَقٌّ فی ثَوابِهِ و لا کانَ مِن اَهلّ الایمانِ.
الکافی، (ط - الإسلامیة) ج‏2، کتاب الایمان و الکفر , ص: 19، باب دعائم الاسلام، ح٥ به سند صحیح.

آنچه خدا میخواهد این است که اعمال انسانها تحت هدایت و راهنمایی کسانی باشد که خدا، خود، ایشان را به عنوان ولی و سرپرست و صاحب اختیار مؤمنان قرار داده است، و به رأی خود چیزی را به خدا نمی بندند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه