امام حسن عسکری علیه السلام را نزد علی
بن نارمش _ که از ناصب ترین مردم و شدیدترین
آنان در دشمنی با آل ابی طالب علیهم السلام بود_ حبس کردند و به او دستور دادند تا می تواند
امام را آزار دهد. یک روز بیشتر نگذشت که [آن چنان شیفته امام شد که] برای امام
چهره بر خاک می سائید و از روی احترام و تعظیم، [نگاهش را در مقابل امام به زیر می
انداخت و] چشمش را بالا نمی آورد و امام از حبس او بیرون آمد؛ در حالی که بیش از
همه به عظمت امام بصیرت یافته و گفتارش در شأن امام از همه مردم نیکوتر شده
بود.
... طَأْطَأَ کُلُّ شَرِیفٍ
لِشَرَفِکُمْ وَ بَخَعَ کُلُ مُتَکَبِّرٍ لِطَاعَتِکُمْ وَ خَضَعَ کُلُّ
جَبَّارٍ لِفَضْلِکُمْ وَ ذَلَ کُلُ شَیْءٍ لَکُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ
بِنُورِکُم ... (زیارت جامعه)
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ
بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْعَلَوِیِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِیِّ
بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِی طَالِبٍ
وَ قِیلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَّا یَوْماً
حَتَّى وَضَعَ خَدَّیْهِ لَهُ وَ کَانَ لَا یَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَیْهِ إِجْلَالًا
وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِیرَةً وَ
أَحْسَنُهُمْ فِیهِ قَوْلًا.
الکافی ؛
دار الکتب الإسلامیة ؛ ج1 ؛ ص508