صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبادت» ثبت شده است

مُرازِم بن حکیم می‌گوید با محمد بن مُصادف به مدینه رفتیم. وقتی رسیدیم، مریض شدم. محمد مرا تنها می‌گذاشت و برای عبادت به مسجد می‌رفت. جریان را به پدرش گفتم و او به امام صادق (علیه‌السلام) خبر داد.
آن حضرت برایش پیغام فرستادند: «اگر پیش او می‌نشستی، فضیلتش از نماز خواندن در مسجد النبی بیشتر بود».

بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ: زَامَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ مُصَادِفٍ فَلَمَّا دَخَلْنَا الْمَدِینَةَ اعْتَلَلْتُ فَکَانَ یَمْضِی إِلَى الْمَسْجِدِ وَ یَدَعُنِی وَحْدِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَى مُصَادِفٍ فَأَخْبَرَ بِهِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ قُعُودُکَ عِنْدَهُ أَفْضَلُ مِنْ صَلَاتِکَ فِی الْمَسْجِد. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص545

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از میمون بن مهران مروی است که گفت : نزد امام حسن علیه السلام نشسته بودم که مردی آمد و گفت: ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله فلان شخص از من طلبی دارد ولی من پولی ندارم، برای همین او می خواهد مرا حبس کند.
امام فرمود: در حال حاضر مالی ندارم که بدهی تو را بدهم. او عرض کرد: پس شما کاری کنید که او مرا زندانی نکند.
امام در حالی که در مسجد مشغول عبادت (اعتکاف) بود، کفشهای خود را به پا کرد . من گفتم ای فرزند رسول خدا مگر فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید (و نباید از مسجد خارج شد)؟ فرمود:
فراموش نکرده ام اما از پدرم شنیده ام که رسول الله ص می فرمود: کسی که در بر آوردن حاجت برادر مسلمان خود بکوشد، مانند کسی است که نه هزار سال، روز را به روز و شب را به عبادت مشغول بوده است.

رُوِیَ عَنْ مَیْمُونِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‏ ع فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فُلَاناً لَهُ عَلَیَّ مَالٌ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحْبِسَنِی فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِی مَالٌ فَأَقْضِیَ عَنْکَ قَالَ فَکَلِّمْهُ قَالَ فَلَبِسَ ع نَعْلَهُ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ نَسِیتَ اعْتِکَافَکَ فَقَالَ لَهُ لَمْ أَنْسَ وَ لَکِنِّی سَمِعْتُ أَبِی ع یُحَدِّثُ عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه‏
من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 190

صُحُفٍ مُطَهَرَه
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هر کس از روى ایمان و براى رضاى خدا شب قدر را شب زنده دارى و عبادت کند، خداوند خطاهاى گذشته‏ اش را مى ‏آمرزد.
بالأسانید، قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ.‏ فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 105، و ص: 136 به سند دیگر. و روضة الواعظین، ج‏2، ص349.

حضرت کاظم علیه السلام فرمود: هر کس شب قدر غسل کند و تا طلوع سپیده، شب ‏زنده‏ دارى کند، از گناهان خود بیرون مى‏ رود.
عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع‏ مَنِ اغْتَسَلَ‏ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ أَحْیَاهَا إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ
 فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 137 و در همین باب اسناد دیگری در این معنا آمد. و روضة الواعظین، ج‏2، ص348.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

... و در این روز به من نصیبی مرحمت فرما که به سبب آن بهره ای از رضای تو یابم، و از آنچه قسمت کوشندگان در عبادتت می شود مرا تهیدست برمگردان، و من گرچه اعمال صالحه ای که آنان پیش فرستاده اند پیش نفرستاده ام ولی توحید تو و نفی هرگونه شبه یا همتا یا همانند را از وجود مبارکت قبول کرده و از همان راه ها که فرمان داده ای تا از آن به سویت آیند آمده ام، و تقرب جستم به تو با آن وسیله ای که کسی جز با تقرب به آن به قرب حضرتت نرسد، و به دنبال آن دل دادن به تو و خواری و زاری در برابر تو و حسن ظن و اطمینان کامل به آنچه را نزد توست بدرقه کرده ام، و امید به تو را که کم تر امیدواری با داشتن آن نومید می شود ضمیمه ی آن نمودم، و همانند درخواست شخص کوچک خوار بینوای تهیدست ترسان پناه خواهنده از تو درخواست کردم، همراه با بیم و زاری و امان طلبی و پناه خواهی، نه از روی گردنکشی ناشی از کبر متکبران و نه از روی بلند پروازی ناشی از خاطر جمعی فرمانبرداران، و نه از روی برتری جویی بر پایه ی شفاعت شفیعان ....

... وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِکَ، وَ لَا تَرُدّنِی صِفْراً مِمّا یَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبّدُونَ لَکَ مِنْ عِبَادِکَ‏ وَ إِنّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدّمْ مَا قَدّمُوهُ مِنَ الصّالِحَاتِ فَقَدْ قَدّمْتُ تَوْحِیدَکَ وَ نَفْیَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْکَ، وَ أَتَیْتُکَ مِنَ الْأَبْوَابِ الّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَى مِنْهَا، وَ تَقَرّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلّا بالتّقَرّبِ بِهِ. ثُمّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَةِ إِلَیْکَ، وَ التّذَلّلِ وَ الِاسْتِکَانَةِ لَکَ، وَ حُسْنِ الظّنّ بِکَ، وَ الثّقَةِ بِمَا عِنْدَکَ، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِکَ الّذِی قَلّ مَا یَخِیبُ عَلَیْهِ رَاجِیکَ. وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَةَ الْحَقِیرِ الذّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِکَ خِیفَةً وَ تَضَرّعاً وَ تَعَوّذاً وَ تَلَوّذاً، لَا مُسْتَطِیلًا بِتَکَبّرِ الْمُتَکَبّرِینَ، وَ لَا مُتَعَالِیاً بِدَالّةِ الْمُطِیعِینَ، وَ لَا مُسْتَطِیلًا بِشَفَاعَةِ الشّافِعِینَ... (دعای 47 صحیفه سجادیه)

در این فراز شریفه به اهمیت عقیده صحیح خصوصاً در زمینه توحید اشاره شده است. و تأکید شده امید مومن خوش عقیده به خداوند نه از روی گردن کشی متکبران و تجری غالیانه؛ که پناه خواهی از خداوند عالم است.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام محمد باقر علیه السلام: امام سجاد علیه السلام شب عید فطر را در مسجد می ماندند و تا صبح بیدار و مشغول نماز بودند و می فرمودند: پسرم! شب عید فطر کمتر از شب قدر نیست.
عنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهما السلام) یُحْیِی لَیْلَةَ عِیدِ الْفِطَرِ بِصَلَاةٍ حَتَّى یُصْبِحَ وَ یَبِیتُ لَیْلَةَ الْفِطْرِ فِی الْمَسْجِدِ وَ یَقُولُ یَا بُنَیَّ مَا هِیَ بِدُونِ لَیْلَةٍ یَعْنِی لَیْلَةَ الْقَدْرِ.
إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 274، بِإِسْنَادِه إِلَى التَّلَّعُکْبَرِیِّ ره بِإِسْنَادِهِ إِلَى غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیم‏؛ بحارالانوار جلد 88 صفحه 119

امیرالمومنین علیه السلام: اگر توانستی که بر شب عید فطر و شب عید قربان و شب اول محرم و شب عاشورا و شب اول رجب و شب نیمه ی شعبان محافظت کنی (دعا و شب زنده داری) ، انجام بده و در این شبها زیاد دعا و نماز و قرآن بخوان.
ﻗﺎﻝَ امیرالمومنین علیه السلام:ﺇِﻥِ ﺍﺳْﺘَﻄَﻌْﺖَ ﺃَﻥْ ﺗُﺤَﺎﻓِﻆَ ﻋَﻠَﻰ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﺍﻟْﻔِﻄْﺮِ ﻭَ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﺍﻟﻨﱠﱠﺤْﺮِ ﻭَ ﺃَﻭﱠﱠﻝِ ﻟَﻴْﻠَﺔٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺤَﺮﱠﱠﻡِ ﻭَ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﻋَﺎﺷُﻮﺭَﺍﺀَ ﻭَ ﺃَﻭﱠﱠﻝِ ﻟَﻴْﻠَﺔٍ ﻣِﻦْ ﺭَﺟَﺐٍ ﻭَ ﻟَﻴْﻠَﺔِ ﺍﻟﻨﱢﱢﺼْﻒِ ﻣِﻦْ ﺷَﻌْﺒَﺎﻥَ ﻓَﺎﻓْﻌَﻞْ ﻭَ ﺃَﻛْﺜِﺮْ ﻓِﻴﻬِﻦﱠﱠ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺪﱡﱡﻋَﺎﺀِ ﻭَ ﺍﻟﺼﱠﱠﻠَﺎﺓِ ﻭَ ﺗِﻠَﺎﻭَﺓِ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥِ
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 852، و در همین جا به سند دیگری احیای امیر مؤمنان در این شب ها روایت شده است. بحارالانوار، ج94، ص 88.

رسول خدا صلّی الله علیه و آله: خداوند در پایان هر روز از ماه رمضان به هنگام افطار یک میلیون بنده را از آتش آزاد می کند، و چون شب جمعه و روز جمعه شود در هر ساعتى از آن یک میلیون نفر را از آتش آزاد می سازد که همگى مستحقّ عذاب مى‏باشند، و چون روز آخر ماه رمضان فرا رسد خداوند در آن روز به تعداد افرادى که از اوّل تا آخر آن ماه آزاد ساخته آزاد مى‏ نماید.
عن أمیر المؤمنین ع قالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه وآله: إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی آخِرِ کُلِّ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ، فَإِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ أَعْتَقَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْهَا أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ وَ کُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبَ الْعَذَابَ، فَإِذَا کَانَ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ بِعَدَدِ مَا أَعْتَقَ مِنْ أَوَّلِ الشَّهْرِ إِلَى آخِرِه‏.
فضائل الأشهر الثلاثة، ص126-127، الأمالی (للمفید)، ص: 230 الأمالی للصدوق، ص: 100 به سندی دیگر مشابه این فراز در خطبه رسول الله صلی الله علیه و اله
صُحُفٍ مُطَهَرَه

محمد بن مسلم می گوید از امام صادق علیه السلام درباره این آیه قرآن که «در آن از روح خودم دمیدم» پرسیدم که این نفخ چگونه بوده است؟ امام صادق علیه السلام فرمودند:
همانا روح مانند باد متحرک است و چون از لفظ ریح یعنی باد گرفته شده است روح نامیده شده است و چون ارواح همجنس بادها می باشند از این لفظ گرفته شده است و همانا خداوند تعالى روح را از این جهت به خود نسبت داد، که آن را بر ارواح دیگر برترى داده است، همان‏گونه که خانه‏ اى از خانه‏ ها را برگزید و فرمود: "خانه من". و درباره پیامبرى از پیامبران فرمود: "دوست من"، و نظائر آن. و همه آن‏ها مخلوق و ساخته شده و پدید آمده و مورد تربیت و تدبیرند.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی کَیْفَ هَذَا النَّفْخُ فَقَالَ إِنَّ الرُّوحَ مُتَحَرِّکٌ کَالرِّیحِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ رُوحاً لِأَنَّهُ اشْتَقَّ اسْمَهُ مِنَ الرِّیحِ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَنْ لَفْظَةِ الرِّیحِ لِأَنَّ الْأَرْوَاحَ‏ مُجَانِسَةٌ لِلرِّیحِ وَ إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اصْطَفَاهُ عَلَى سَائِرِ الْأَرْوَاحِ کَمَا قَالَ لِبَیْتٍ مِنَ الْبُیُوتِ بَیْتِی وَ لِرَسُولٍ مِنَ الرُّسُلِ خَلِیلِی وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ وَ کُلُّ ذَلِکَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مُحْدَثٌ مَرْبُوبٌ مُدَبَّرٌ.
الکافی (ط - الإسلامیة)ج‏1 ص 134، التوحید (للصدوق)، ص: 171

و بدین حکمت معقول، بافته های خردستیزانه دلباختگان تصوف مانند حسن زاده آملی (در ممد الهمم، وزارت ارشاد، صفحات 597 تا 617) بر باد می رود. او در شرح فصوص، خداوند و خلقش را کل و جزء می داند:
«... نفخت فیه من روحى دالّ است بر نسبت آدم به رب خود که بعینه نسبت جزء به کل و فرع به اصل است و هر کل به جزء خود میل مى‏نماید ... پس چون خداوند ابانه و اظهار فرمود که در آدم از روح خود نفخ فرمود. پس اشتیاق پیدا نکرد، مگر به خویشتن. زیرا روح هر چیز نفس آن چیز و عین آن چیز است ... و صورت (که انسان بر صورت حق مخلوق است) از حیث مناسبت بین عبد و ربش بزرگترین امر است ... و اجلّ و اکمل مناسبات است چه اینکه صورت، وجود حق را زوج یعنى شفع قرار داد، چنانکه مرأه به وجود خود رجل را شفع قرار داده است و آن را زوج گردانید.»

جزء نداشتن خداوند اصلی ضروری به حکم عقل و روایات متواتر است، چه آنکه نیاز کل به اجزایش، حاکی از نیاز آن کل به ناظم و خالقی دیگر دارد:

 إِنَّمَا یَخْتَلِفُ وَ یَأْتَلِفُ الْمُتَجَزِّئُ فَلَا یُقَالُ اللَّهُ مُؤْتَلِفٌ وَ لَا اللَّهُ قَلِیلٌ وَ لَا کَثِیرٌ وَ لَکِنَّهُ الْقَدِیمُ فِی ذَاتِهِ لِأَنَّ مَا سِوَى‏ الْوَاحِدِ مُتَجَزِّئٌ وَ اللَّهُ وَاحِدٌ لَا مُتَجَزِّئٌ وَ لَا مُتَوَهَّمٌ بِالْقِلَّةِ وَ الْکَثْرَةِ وَ کُلُّ مُتَجَزِّئٍ أَوْ مُتَوَهَّمٍ بِالْقِلَّةِ وَ الْکَثْرَةِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ دَالُّ عَلَى خَالِقٍ

خدائى است که اختلاف بر او نشاید و نه پیوستن! جدائى و پیوست از آن تجزیه پذیر است، پس خدا به پیوستگى و بیشى و کمى موصوف نشود بلکه او به ذات خود قدیم است، چرا که آنچه جز خداى واحد است تجزیه پذیر است و خدا واحدى است که نه تجزیه پذیر است و نه کم و بیش در ذات او تصور شود و هر آنچه تجزیه پذیر است یا آنچه در آن تصور کم و بیش شود مخلوقى است که دلالت بر خالق خویش دارد.

 الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 116 و التوحید (للصدوق)، ص: 193

در برابر این اصل متین در آثار صوفیه فراوان سخن نسبت کل و جزء بین خداوند و خلق آمده است و گاه از تعابیر حصه های خداوند، جلوه های او، نسبت موج و دریا و... را نیز به کار برده اند. و البته در نهایت برای حل این فساد ضروری، خلق را به کلی انکار کرده و آن را توهم دانسته اند. (فالعالم متوهم ما له وجود حقیقی- الأسفار، ج‏۲، ص: ۲۹۱ )

اما اینکه سخن از دلباختگی حسن حسن زاده صوفیه به میان آوردیم، همین کافی که او در ابن عربی مدعی است کتاب پر از کفر فصوص را از رسول الله صلی الله علیه و آله گرفته است، و حسن زاده در اوایل فص فاطمی بر آن مهر تایید می زند، و نشر اسرار توسط ابن عربی را به خاطر امر الهی به او می داند!!

او در موارد متعدد از اقطاب صوفیه چون ابن عربی، مولوی، گنابادی و... به شدت تمجید می کند.

و حتی از او  نقل شده: به جانم قسم هر کسی فهم این کتاب ها (شرح شفا، تمهید القواعد، مصباح الأنس، شرح فصوص، اسفار و فتوحات...) نصیبش نشود، به فهم خطاب محمدی نمی رسد. (کتاب نجم الدین، ص121)

آثار آقای حسن زاده مشحون از تعاریف مشایخ صوفیان است و شاهد آوردن چندان لازم نیست؛ فقط همین بس که در ممد الهمم، ص 311 می نویسد: «انسان بر صورت رب خود مخلوق است! بلکه حقیقت و هویت انسان عین حقیقت و هویت حق است  لذا هیچ یک از حکما و علما بر معرفت نفس و حقیقت آن اطلاع نیافتند مگر رسل  و صوفیه‏!!!!» و ابداً متعرض گفته ابن عربی نمی شود، بلکه آن را تأیید می کند. (و مانند هزار و یک کلمه، ج‏3، ص: 161)

حسن زاده آملی در ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، چاپ سوم ص 514  پرده از مطلبی برمی دارند که شنیدن آن خالی از لطف نیست:
جمیع عبادت ها عبادت حق تعالی است!!!

او در بیان تاویل آیات سوره مبارکه طه در باب گوساله پرست شدن قوم حضرت موسی علیه السلام پس از رفتن آن جناب به کوه طور و سپس ماجرای بحث حضرت موسی علیه السلام و حضرت هارون علیه السلام چنین می فرماید:
موسی
علیه السلام بواقع و نفس الامر و به امر توحید اعلم از هارون بود. چه اینکه می دانست اصحاب عجل چه کسی را پرستش می کردند. زیرا او عالم بود که خداوند حکم فرموده که جز او پرستش نشود و آنچه را حکم فرمود غیر آن نخواهد شد (پس جمیع عبادتها عبادت حق تعالی است و لکن «ای بسا کس را که صورت راه زد». بنابراین عتاب موسی برادرش هارون را از این جهت بود که هارون انکار عبادت عجل می نمود و قلب او چون موسی اتساع نداشت. چه اینکه عارف حق را در همه چیز می بیند بلکه او را عین هر چیز می بیند (غرض شیخ در اینگونه مسائل در فصوص و فتوحات دیگر زبر و رسائلش بیان اسرار ولایت و باطن است برای کسانی که اهل سرند هرچند به حسب نبوت تشریع مقر است که باید توده مردم را از عبادت اصنام بازداشت. چنانکه انبیا عبادت اصنام را انکار می فرمودند)

sohof2@

صُحُفٍ مُطَهَرَه

ابراهیم بن ابی محمود گوید: به امام رضا علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! نزد ما از روایات مخالفین شما در فضائل امیر مؤمنان و شما خاندان روایاتى هست که امثال آن را در بین روایات شما نمى‏ بینم، آیا به آنان معتقد شویم؟
حضرت فرمودند: پدرم از پدرش و آن حضرت از جدّ خود برایم روایت کردند که حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس به سخنگویى گوش فرا دهد او را عبادت کرده است. اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن می گفت، او خدا را عبادت کرده است، و اگر از جانب ابلیس سخن می گفت، ابلیس را عبادت کرده است، سپس فرمودند: اى ابن ابی محمود! مخالفین ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل کرده ‏اند: 1- غلوّ، 2- کوتاهى در حقّ ما، 3- تصریح به بدى‏هاى دشمنان ما، و دشنام به آنان.
و وقتى مردم اخبار غلوّ آن دسته را می شنوند، شیعیان ما را تکفیر مى‏ کنند و می گویند: شیعه قائل به ربوبیّت ائمّه خود مى‏باشد.
و وقتى کوتاهى در حقّ ما را مى‏ شنوند، به آن معتقد می شوند،
و وقتى بدى‏هاى دشمنان ما و دشنام به آنان را می شنوند، ما را دشنام می دهند. و حال آنکه، خداوند می فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ‏» (و کسانى را که مشرکین، بعنوان عبادت میخوانند، دشنام ندهید، چه آنکه آنان نیز خدا را به‏ ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد- انعام: 108)
اى ابن ابی محمود! وقتى مردم به چپ و راست می روند تو ملازم طریقه ما باش، زیرا هر کس با ما همراه شود ما با او همراه خواهیم بود، و هر کس از ما جدا شد ما نیز از او جدا خواهیم شد، کمترین چیزى که باعث مى‏ شود انسان از ایمان بیرون رود این است که: در مورد سنگریزه بگوید این هسته است و سپس بدان معتقد شده و از مخالفین خود تبرّى جوید.
اى ابن ابی محمود! آنچه را برایت گفتم حفظ کن و نگه‏دار، زیرا خیر دنیا و آخرت را برایت در این گفتار گردآورى کردم.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 304 بسنده ... قَالَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَبِی مَحْمُودٍ فَقُلْتُ لِلرِّضَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ فَضْلِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ هِیَ مِنْ رِوَایَةِ مُخَالِفِیکُمْ وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عِنْدَکُمْ أَ فَنَدِینُ‏ بِهَا فَقَالَ یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ ثُمَّ قَالَ الرِّضَا یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِینَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِیهَا التَّقْصِیرُ فِی أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِیحُ بِمَثَالِبِ‏  أَعْدَائِنَا فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِینَا کَفَّرُوا شِیعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِیَّتِنَا وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِیرَ اعْتَقَدُوهُ فِینَا وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ‏  یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِیقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ إِنَّ أَدْنَى مَا یَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِیمَانِ أَنْ یَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ یَدِینَ بِذَلِکَ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُکَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَکَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

هو الهادی
امیر المومنین على علیه السّلام در هنگام شهادت وصیت نمود و فرمود: اى فرزند من در زندگى خود میانه‏ رو باش و در عبادت هم متوسط عمل کن، و همواره به کارهائى مشغول باش که توانائى آن را دارى که با میل و رغبت آن را انجام دهى‏.
فِی وَصِیَّةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عِنْدَ وَفَاتِهِ‏ وَ اقْتَصِدْ یَا بُنَیَّ فِی مَعِیشَتِکَ وَ اقْتَصِدْ فِی عِبَادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فِیهَا بِالْأَمْرِ الدَّائِمِ الَّذِی تُطِیقُه‏.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 214 از امالی مفید و شیخ طوسی

امام باقر علیه السلام: چیزى نزد خداى عز و جل دوست‏تر از عملى که ادامه داشته باشد نیست، اگر چه اندک باشد.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَمَلٍ یُدَاوَمُ عَلَیْهِ وَ إِنْ قَلَّ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 82

و در همین معنا چند خبر دیگر در همین باب کافی. مانند:

امام صادق علیه السّلام : مبادا عملى را بر خود واجب گردانى (که سنگینی آن موجب شود) که 12 ماه آن را ترک کنی.

امیرالمومنین علیه السلام :جاهل و نادان یا در حال افراط است و یا تفریط و اعتدالى در او نیست.

عن أمیر المؤمنین علیه السلام قَالَ: لَا یُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 479 و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 217 عنه.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام محمد بن علی باقر العلوم علیه السلام :
آگاه باشید که اگر شخصی شبها را به عبادت و روزها را به روزه بگذراند و همه دارایی خود را صدقه بدهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما اهل معرفت و ولایت ولی خدا نباشد تا او را دوست داشته باشد و همراهی کند و همه اعمالش بر طبق راهنمایی و نظر او باشد، چنین کسی بر خدا حقی پیدا نمیکند تا او را پاداش دهد و از اهل ایمان نیست.

اَما لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ و صامَ نَهارَهُ و تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ و حَجَّ جَمیعَ دَهرِهِ و لَم یَعرِف وِلایَةَ وَلِیِّ اللّهِ فَیُوالیهِ و یَکونَ جَمیعُ اَعمالِهِ بِدَلالَتِهِ اِلیهِ ، ما کانَ لَهُ عَلی اللّهِ جَلَّ و عَزَّ حَقٌّ فی ثَوابِهِ و لا کانَ مِن اَهلّ الایمانِ.
الکافی، (ط - الإسلامیة) ج‏2، کتاب الایمان و الکفر , ص: 19، باب دعائم الاسلام، ح٥ به سند صحیح.

آنچه خدا میخواهد این است که اعمال انسانها تحت هدایت و راهنمایی کسانی باشد که خدا، خود، ایشان را به عنوان ولی و سرپرست و صاحب اختیار مؤمنان قرار داده است، و به رأی خود چیزی را به خدا نمی بندند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
محمد بن قولویه قمی از سعد بن عبدالله اشعری، از محمد بن عیس ، از یونس بن عبدالرحمان نقل کرده است که از مردی از فرقه‌ء طیاره شنیدم که برای امام رضا (علیه السلام) این حکایت را از ابن ظبیان نقل کرد.
ابن ظبیان گفت: در یکی از شبها من در طواف بودم. ناگهان ندایی از بالای سرم شنیده شد که می‌گفت: ای ابن ظبیان! من خداوند هستم! هیچ خدایی جز من نیست! من را عبادت کن و برای یاد من نماز بگزار!

من سرم را بلند کردم. در همان حال جبرئیل را دیدم.

ناگهان امام رضا (علیه السلام) خشمگین شد، بطوری که نتوانست خود را نگاه دارد (لَمْ یَمْلِک نَفْسهُ) ؛ سپس به این مرد گفت: از پیش من برو!

خداوند تو را و کسی که این حکایت را برای تو نقل کرده، لعنت کند. خداوند یونس بن ظبیان را هم لعنت کند. هزار لعنت، که بعد از هر کدام هزار لعنت دیگر باشد! لعنتی که هر کدام تو را تا قعر جهنم می‌رساند.

بدان! آنکه او را ندا داده ، کسی جز شیطان نبوده است.

اما ابن ظبیان هم با ابوالخطاب (شیخ بزرگ غلات) در بدترین عذاب‌ها با همدیگر هستند، به همراه دوستانشان، با همان شیطان، با فرعون و آل‌ فرعون.

این را من از پدرم (درباره‌ی او شنیدم).

راوی گوید: این مرد برخاسته ، بیرون رفت. هنوز ده قدم از در دور نشده بود که افتاد و غش کرد و جنازه‌اش را بردند.

رجال الکشی:  ص ۳۶۴. به سند صحیح. مرحوم مجلسی ، بحارالانوار: ج ۲۵ ، ص ۲۶۴.

این حکایت برخورد امام معصوم (علیه السلام) را با ادعاهای عجیب و غریب که این روزها در جامعه ما اندک نیست، نشان می‌دهد. کسانی که داستان‌های عجیب درباره‌ عارفان می‌سازند و روزانه آنان را با عوالم غیبی متصل می‌کنند و نسبت‌های نامتعارف می‌دهند. باید کسانی مدعی هستند مستقیم از خدا و امام زمان (عج) توصیه‌هایی می‌شنوند؛ از این حدیث عبرت بگیرند. و دست مردم را بیش از این از دامان اهل بیت (علیهم السلام) و فقاهت کوتاه نکنند.

صُحُفٍ مُطَهَرَه
مجازات عبادت به روشی که خداوند دستور نداده:

امام صادق علیه السلام : یکی از بزرگان دین بنی اسرائیل آن قدر خداوند را عبادت کرد که مثل چوب باریک شد. خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد که به او بگو خداوند می فرماید: به عزت، بزرگی و عظمتم سوگند اگر آن قدر مرا عبادت کنی که مانند پیه در دیگ آب شوی، از تو قبول نخواهم کرد، مگر این که از دری که دستور داده ام بسوی من بیایی.1
عبادت شیطانی!!!
به سند معتبر از امام صادق علیه السلام: چون ابلیس به سجده برای آدم علیه السلام امر شد، گفت: پروردگارا به عزتت سوگند که اگر مرا از سجده برای آدم معاف بداری، چنان عبادتی تو را خواهم نمود که ابدا هرگز کسی تو را مثل آن عبادت نکرده باشد. خداوند تعالی فرمود: «براستی که من دوست دارم به آن نحو که اراده کرده ام عبادت شوم.»2

نکته ای که در روایات فوق هست، در روایات زیادی هم به این نحو آمده:
... عمل اندک در سنت، بهتر از عمل بسیار در بدعت است.3

و عمل مخالف سنت در واقع بدعت است.4

و لذاست که بنا بر روایات متواتر همواره باید کارمان را با کتاب و سنت تطبیق بدهیم، و صرف عبادت بلکه تعبد ظاهری اشخاص، دلیل بر جایگاه بالای آنان نیست. و حتی از جهت دیگر فرموده اند: به طولانی بودن رکوع و سجود افراد نگاه نکنید. (کافی1؛ باب1) چه برسد به  روش هایی که در شرع نیست!

قال الله: انما یتقبل الله من المتقین

1.عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عَبَدَ اللَّهَ حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَتَّى صَارَ مِثْلَ الْخِلَالِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیِّ زَمَانِهِ قُلْ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ جَبَرُوتِی لَوْ أَنَّکَ عَبَدْتَنِی حَتَّى تَذُوبَ کَمَا تَذُوبُ الْأَلْیَةُ فِی الْقِدْرِ مَا قَبِلْتُ مِنْکَ حَتَّى تَأْتِیَنِی مِنَ الْبَابِ الَّذِی أَمَرْتُکَ.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص۴۷۷ باب عقاب من اتی الله من غیر باب، بسند صحیح

2. عن الصادق ع:  أُمِرَ إِبْلِیسُ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ فَقَالَ یَا رَبِّ وَ عِزَّتِکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ ع لَأَعْبُدُکَ عِبَادَةً مَا عَبَدَکَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِید. قصص الأنبیاء للراوندی ص۴۳ بنقل از کتاب النبوة للصدوق ره عن ثقاته

3. إنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ کُلَّ ضَلَالَةٍ سَبِیلُهَا إِلَى النَّارِ ... قَلِیلٌ فِی سُنَّةٍ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ فِی بِدْعَةٍ. (تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏3، ص: 70)

4. أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: السُّنَّةُ مَا سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْبِدْعَةُ مَا أُحْدِثَ مِنْ بَعْدِه‏... (معانی الأخبار، ص: 155)

صُحُفٍ مُطَهَرَه