صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ربوبیت» ثبت شده است

حضرت عبدالعظیم گوید: بر سرورم امام هادی علیه السلام وارد شدم. وقتی مرا دید؛ فرمود: ابوالقاسم، خوش آمدی. به راستی که تو ولیّ ما هستی. گفتم: فدایت شوم. میخواهم دین خود را بر تو عرضه کنم تا اگر پسندیده است؛ تا هنگام ملاقات خدا بر آن ثابت بمانم. امام فرمود: عرضه کن. گفتم:
1. اعتقاد دارم خداوند واحد است. چیزی مانند او نیست و از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است. نه جسم است؛ نه صورت؛ نه عَرَض و نه جوهر. بلکه اجسام را جسمیّت بخشیده و صورتها را صورت کرده و اعراض و جواهر را آفریده است. او ربّ هر چیز و مالک، جاعل و پدیدآورنده آنها است.

2. محمدّ صلّی الله علیه و آله بنده و فرستاده خدا و آخرین پیامبران است و بعد از او تا روز قیامت نبیّی نخواهد بود. 

3. و معتقدم: امام و خلیفه و ولی امر بعد از او امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است. سپس به ترتیب حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی و سپس شما مولای من.

امام در این جا فرمود: و بعد از من پسرم حسن. پس چگونه خواهد بود حال مردم در زمان جانشین او؟

گفتم: چطور مگر مولای من؟

امام فرمود: ظاهرش دیده نمیشود و بردن نامش حلال نیست؛ تا زمانی که قیام کند و زمین را از عدل و داد پر نماید؛ چنان که از جور و ستم پر شده است.

گفتم: به این نیز اقرار می کنم و نیز معتقدم:

4. دوست آنان دوست خدا و دشمنشان دشمن خدا است. طاعتشان طاعت خدا و نافرمانی از آنان نافرمانی خدا است.

5. و معتقدم: معراج حق است.

6. و سؤال و جواب در قبر حق است.

7. و بهشت حق است.

8. و دوزخ حق است.

9. و صراط حق است.

10 . و میزان حق است.

11. و قیامت بی هیچ شکی خواهد آمد و خداوند اهل قبور را برمی انگیزد.

12. و معتقدم فرائض واجب بعد از ولایت عبارت است از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.

 امام هادی علیه السلام فرمود: ابوالقاسم! به خدا سوگند این همان دین خدا است که برای بندگانش پسندیده؛ پس بر آن ثابت بمان. خداوند تو را در دنیا و آخرت بر قول حق ثابت بدارد.

کفایة الأثر، علی بن محمد الخزّاز، نشر بیدار ص 286 و 287

صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس برای انبیاء (علیهم السلام) ربوبیت و  برای ائمه (علیهم السلام) ربوبیت یا نبوت و برای غیر امامان، امامت ادّعا کند؛ ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.1

امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمود: ای ابامحمد؛ هر کس ادعا کند که ما ربّ هستیم؛ از او بیزاری بجوی.2

امام صادق علیه السلام فرمود:  مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و گفت: السلام علیک یا ربّی! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو را چه شده؟! خدا لعنتت کند! ربّ من و ربّ تو خداوند است.3

مطالب مرتبط:

و أَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ‏ حُبّاً مُقْتَصِداً وَ لَا تَغُلُّوا...

نفی تفویض

مراقب جوانانتان باشید...

1.مَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِیَاءِ رُبُوبِیَّةً وَ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِیَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَیْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.  (عیون أخبار الرضا علیه السلام؛ نشر جهان ؛ ج‏2 ؛ ص201)

2. یا أَبَا مُحَمَّدٍ ابْرَأْ مِمَّنْ یَزْعَمُ أَنَّا أَرْبَابٌ‏ (رجال الکشی، نشر دانشگاه مشهد، ص298)

3. (رجال الکشی؛ نشر دانشگاه مشهد؛ ص299)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امیرالمؤمنین علیه السلام: دو نفر در رابطه با من هلاک شدند: دوست دار غلوّ کننده، و دشمن متجاوز از حد.
هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌ‏ غَالٍ‏ وَ مُبْغِضٌ قَال‏. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 489/  [113] 117
امام صادق علیه السلام فرمود: ای علقمة چقدر سخنان مردم درباره علی علیه السلام عجیب است. چه قدر فرق است بین کسی که می گوید: علی علیه السلام ربّ معبود است و بین کسی که می گوید: او بنده گنهکار خدا است!! و به راستی که سخن آنان که عصیان را به علی علیه السلام نسبت می دهند؛ نزد او آسانتر [و زشتی و دل آزار بودنش کمتر] است از سخن کسی که ربوبیت را به او نسبت می دهد.
قَالَ الصَّادِقُ ع : یَا عَلْقَمَةُ مَا أَعْجَبَ أَقَاوِیلَ النَّاسِ فِی عَلِیٍّ ع کَمْ بَیْنَ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ رَبٌّ مَعْبُودٌ وَ بَیْنَ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ عَبْدٌ عَاصٍ لِلْمَعْبُودِ وَ لَقَدْ کَانَ قَوْلُ مَنْ یَنْسُبُهُ إِلَى الْعِصْیَانِ أَهْوَنَ عَلَیْهِ مِنْ قَوْلِ مَنْ یَنْسُبُهُ إِلَى الرُّبُوبِیَّةِ.
امالی الصدوق، مجلس22، ح3 (نشر کتابچی: صص 104 و 105)
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام فرمود: مراقب جوانانتان باشید که غالیان آنها را فاسد نکنند، زیرا غالیان بدترین خلق خدا هستند. عظمت خدا را کوچک می نمایند و برای بندگان خدا ادعای ربوبیت می کنند. به خدا سوگند غالیان از یهود و نصاری و مجوس و مشرکان بدترند.
سپس فرمود: غالی به سوی ما باز می گردد ولی او را نمی پذیریم در حالی که مقصر «کوچک کننده ما» به ما می پیوندد و او را می پذیریم. پرسیدند: چرا ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ فرمود: زیرا غالی به ترک نماز و زکات و روزه و حج عادت کرده و هرگز نمی تواند عادت خود را ترک کند و به اطاعت خدا برگردد؛ ولی مقصر هر گاه شناخت پیدا کرد؛ عمل می کند و اطاعت می نماید.
أخبرنا الحسین بن عبید الله ، قال : أخبرنا أحمد بن محمد بن یحیى العطار ، قال حدثنا أبی عن أحمد بن محمد بن خالد عن العباس ابن معروف عن عبد الرحمن بن مسلم عن فضیل بن یسار قال: قال الصادق علیه‌السلام  احذروا على شبابکم الغلاة لا یفسدونهم فإن الغلاة شر خلق الله یصغرون عظمة الله  ویدعون الربوبیة لعباد الله والله إن الغلاة شر من الیهود والنصارى والمجوس والذین أشرکوا. ثم قال علیه‌السلام: إلینا یرجع الغالی فلا نقبله  وبنا یلحق المقصر فنقبله. فقیل له کیف ذلک یا بن رسول الله؟ قال لان الغالی قد اعتاد ترک الصلاة والزکاة والصیام والحج ، فلا یقدر على ترک عادته و على الرجوع إلى طاعة الله ( عزوجل ) أبدا و إن المقصر إذا عرف عمل و أطاع.
أمالی، طوسی ره، ص ۶۵۰
صُحُفٍ مُطَهَرَه

زندیقی از امام صادق علیه ‏السلام پرسید: حقیقت ذات خداوند متعال چیست؟
حضرت فرمودند: او چیزی است بر خلاف همه چیزها، از اینکه می‏ گویم او "شی‏ء" است اثبات معنایی واقعی را بفهم، و نتیجه بگیر که او دارای شیئیت حقیقی است، ولی نه جسم است و نه صورت، نه محسوس می‏ شود و نه با حواس پنجگانه ادراک می‏ گردد، نه اوهام او را درمی‏ یابند و نه زمان‏ها از او می‏ کاهند و دگرگونش می‏ سازند.
سائل پرسید: آیا او را سمیع و بصیر می‏دانید؟
امام علیه ‏السلام فرمودند: او سمیع بصیر است، شنوای بدون جارحه و بصیر بدون آلت است، بلکه او به نفس حقیقت ذات خود شنواست و به نفس وجود متعالی خود بیناست، و اینکه می‏ گویم به نفس خود شنوا و بیناست نه بدین معناست که او چیزی است و نفس چیزی دیگر، لکن تعبیری از خویش آوردم چرا که تو سؤال می‏ کنی و من می‏ خواهم به تو بفهمانم.
باز می‏گویم: به کل خود می‏ شنود البته نه اینکه او کلی داشته باشد که دارای اجزا باشد، لکن خواستم به تو بفهمانم و تعبیر از آن من است. و حاصل کلام من جز این نیست که او سمیع بصیر عالم خبیر است، بدون اینکه ذاتی دارای اجزای متفاوت و مختلف داشته باشد.
زندیق پرسید: پس او چیست؟!
امام صادق علیه ‏السلام فرمودند: او پروردگار است، او معبود است، او الله‏ است، و گفته من "الله‏" تنها اثبات این حروف "الف و لام و ها" نیست، من معنا را در نظر دارم، و آن معنا همان ذاتی است که آفریننده اشیا و صانع آن‎هاست، این حروف آن معنا را می‏رساند، و او همان واقعیتی است که به نام الله‏ و رحمان و رحیم و عزیز و مانند آن خوانده می‏ شود، و او همان معبود جل و عز است.
زندیق گفت: ما هیچ چیز در نظر نمی ‏آوریم مگر اینکه مخلوق می ‏باشد.
امام صادق علیه ‏السلام فرمودند: اگر چنان باشد که تو می‏ گویی، پس تکلیف به توحید از گردن ما برداشته است، زیرا ما مکلف نیستیم به چیزی اعتقاد داشته باشیم که اصلا توجهی به آن نیست.
ولکن می‏ گوییم: هر چیزی که با حواس یافته شود ادراک می‏ گردد، پس هر چه که حواس آن را بیابد و بشناسد مخلوق است.
و ما ناچاریم که وجود صانع اشیا را نیز اثبات کنیم، به گونه‏ ای که نه نفی لازم آید و نه تشبیه، زیرا نفی همان ابطال و عدم است، و تشبیه نیز از آن مخلوقی است که ترکیب و تألیف در وجود آن آشکار است.
چون مخلوقات موجودند پس صانع و خالق اشیا را باید اثبات کرد، چرا که مخلوقات به ناچار باید خالق داشته باشند و آن خالق غیر خود آنهاست و شبیه آنها نیست.
سائل گفت: اگر شما وجود او را اثبات کردید، پس او را تعریف کرده و قابل شناخت نیز دانسته ‏اید.
امام علیه ‏السلام فرمودند: حقیقت وجود او را تعریف و بیان نکردم بلکه تنها او را اثبات کردم، زیرا بین "بودن و نبودن" چیز سومی وجود ندارد.
سائل گفت: آیا او دارای انیت و ماهیت نیز هست؟
امام علیه ‏السلام فرمودند: آری، هیچ چیز وجود ندارد مگر با انیت و ماهیت.
سائل پرسید: آیا دارای کیفیت نیز هست؟
حضرت فرمودند: خیر، زیرا کیفیت چیزی است که شی‏ء به واسطه آن مورد وصف و شناخت و ادراک قرار می‏ گیرد. ما ناچاریم از تعطیل و تشبیه خارج شویم، زیرا هر کس او را نفی کرد انکار وجود او نموده، ربوبیت او را ابطال کرده است. و هر کس او را شبیه غیر داند او را دارای اوصاف مخلوقات و مصنوعاتی که لایق ربوبیت نیستند اثبات کرده است.
باید ذاتی را اثبات کرد بدون کیفیت، به گونه‏ ای که غیر او سزاوار آن نباشد، و در آن حقیقت شریک و همانند نپذیرد، و مورد احاطه و ادراک و شناخت قرار نگیرد، و جز خود او آن را نشناسد.

التوحید ،باب الرد علی الثنویه و الزنادقه،ح1

پستهای مرتبط:
تباین ذاتی خدا و مخلوق
هرچه به ذهن آید حتی اگر دقیق ترین معانی باشد مخلوق است...
آنچه در ذهن و قلب ما پدید آید خود مخلوقی بیش نیست...
کسی که ادعای دیدن و رؤیت خداوند در دنیا و آخرت را بکند، دین ندارد!
این فعل خداست که متجلی و نمایان است نه ذات خدا

هو الهادی

محمّد بن ابراهیم طالقانی ره، (استاد شیخ صدوق) گوید: با جمعى نزد شیخ ابو القاسم حسین بن روح - قدس اللَّه روحه - بودم که در میان آنها على بن عیسى هم بود، مردى نزد او آمد و گفت: مى‏ خواهم از شما پرسشى کنم، گفت: هر چه مى‏ خواهى بپرس، گفت: آیا حسین بن علىّ علیهما السّلام دوست خدا بود؟ گفت: آرى، پرسید: آیا قاتل او دشمن خدا بود؟ گفت: آرى، پرسید: آیا رواست که خداى تعالى دشمنش را بر دوستش مسلّط سازد؟
ابو القاسم حسین بن روح - قدّس اللَّه روحه - گفت: آنچه به تو مى‏ گویم بفهم، بدان که خداى تعالى با مردم با مشاهده عیانى خطاب نمى‏ کند و با مشافهه با آنها سخن نمى‏ گوید، ولى خداى تعالى رسولانى از جنس و صنف خودشان بر آنها مبعوث مى‏ کند که بمانند آنها بشرند و اگر رسولانى از غیر صنف و صورتشان مبعوث مى‏ کرد از آنان مى‏ رمیدند و کلامشان را نمى‏ پذیرفتند و چون پیامبران به نزد آنها آمدند و از جنس آنها بودند طعام مى‏ خوردند و در بازارها راه مى‏ رفتند، گفتند: شما بشرى به مثل ما هستید و کلام شما را نمى‏ پذیریم‏ مگر آنکه معجزه‏ اى بیاورید که ما از آوردن مثل آن عاجز باشیم آنگاه خواهیم دانست که شما را به کارى اختصاص داده‏ اند که ما بر انجام آن توانا نیستیم، آنگاه خداى تعالى براى آنها معجزاتى قرار داد که خلایق از انجام آن ناتوان بودند، یکى از آنها پس از انذار و برطرف ساختن عذر و بهانه طوفان آورد و جمیع طاغیان و متمرّدان غرق شدند و دیگرى را در آتش افکندند و آتش بر او سرد و سلامت شد و دیگرى از سنگ سخت ناقه بیرون آورد و از پستان ناقه شیر جارى ساخت و دیگرى دریا را شکافت و از سنگ چشمه‏ ها جارى ساخت و عصاى خشک او را اژدهایى قرار داد که سحر آنها را بلعید و دیگرى کور و پیس را شفا داد و مردگان را به اذن خداوند زنده کرد و به مردم خبر داد که در خانه‏ هایشان چه مى‏ خورند و چه ذخیره مى‏ کنند و براى دیگرى شقّ القمر شد و چهارپایانى مثل شتر و گرگ و غیر ذلک با وى سخن گفتند.
و چون این کارها را کردند و مردم در کار آنان عاجز شدند و نتوانستند کارى مانند ایشان انجام دهند خداى تعالى پیامبران را با این قدرت و معجزات از روى لطف و از سر حکمت گاهى غالب و گاهى مغلوب و زمانى قاهر و زمانى‏ دیگر مقهور ساخت، و اگر آنان را در جمیع احوال غالب و قاهر قرار مى‏ داد و مبتلا و خوار نمى ‏ساخت مردم آنان را به جاى خداى تعالى مى ‏پرستیدند و فضیلت صبرشان در برابر بلا و محنت و امتحان شناخته نمى ‏شد ولى خداى تعالى احوال آنان را در این باره مانند احوال سایرین قرار داد تا در حال محنت و آشوب صابر و به هنگام عافیت و پیروزى بر دشمن شاکر و در جمیع احوالشان متواضع باشند، نه گردن‏ فراز و متکبّر و چنین کرد تا بندگان بدانند پیامبران نیز خدایى دارند که خالق و مدبّر آنهاست و او را بپرستند و از رسولان او اطاعت نمایند و حجّت خدا ثابت و تمام گردد بر کسى که درباره آنها از حدّ درگذرد و براى آنها ادّعاى ربوبیت کند یا عناد و مخالفت و عصیان ورزد و منکر تعالیم و دستورات رسولان و انبیاء گردد. لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ.
محمّد بن ابراهیم بن اسحاق رضى اللَّه عنه گوید: فردا به نزد شیخ ابو القاسم بن روح - قدّس اللَّه روحه - بازگشتم و با خود مى‏ گفتم: آیا مى‏ پندارى آنچه که روز گذشته براى ما مى‏ گفت از پیش خود بود؟ شیخ ابتداء به کلام کرد و گفت: اى محمّد بن ابراهیم! اگر از آسمان بر زمین فرو افتم و پرندگان مرا بربایند و یا طوفان مرا در درّه عمیقى افکند نزد من محبوب‏تر است تا در دین خداى تعالى به رأى خود یا از جانب خود سخنى گویم، بلکه گفتار من مأخوذ از اصل و مسموع از حجّت صلوات اللَّه و سلامه علیه است.

کمال الدین و تمام النعمة، (ط- اسلامیه‏) ج‏2، ص: 507. و کمال الدین، ترجمه پهلوان، ج‏2، ص: 279

صُحُفٍ مُطَهَرَه