صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خلافت» ثبت شده است

امیرالمؤمنین علیه السلام: ... کسى را با خاندان رسالت نمى‏ شود مقایسه کرد و آنان که تحت نعمت ولایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اساس دین، و ستون‏هاى استوار یقین مى ‏باشند. شتاب کننده، (باید) به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگى‏ هاى حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهى که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
عن امیرالمومنین علیه السلام:... لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلی الله علیه وآله ) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّی بِهِمْ  مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِهِ .
نهج البلاغه، (صبحی صالح)، ص:  48، خطبه دوم، و المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص: 399 با تعابیری مشابه. و فراز «نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ‏ بِنَا أَحَد» در شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج‏2، ص: 202، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 66، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 66، معانی الأخبار، ص: 179، علل الشرائع، ج‏1، ص: 177 به اسناد مختلف.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
چندین تن از تاریخ نگاران سنی و نیز کسانی چون ابن حجر مکى در کتاب الصواعق المحرقه که در دفاع از شیخین و ردّ بر شیعه نوشته چنین مى نگارند: (وقتى یزید مُرد) معاویه بن یزید به میان مردم نیامد و در امور حکومت دخالت نکرد و فقط چهل روز حاکمیت داشت. و از حسن حال او این بود که او وقتى بر فراز منبر رفت، گفت: همانا این خلافت، ریسمان الهى است و جدّم معاویه آن را به ناحق از على بن ابى طالب علیه السلام گرفت و آن چه را مى خواست با شما انجام داد... سپس نوبت به پدرم رسید و او نیز اهلیّت تصدّى خلافت را نداشت و با فرزند رسول الله نزاع کرد و عمرش رفت و گناهانش گریبانگیر او در قبر شد.
سپس گریست تا اشک هایش جاری شد و گفت: (پدرم) یزید، عترت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله را به قتل رساند، شرب خمر را مباح کرد و کعبه را تخریب نمود. و من این امر حکومت را نمی پذیرم...

«لم یخرج إلى الناس ولا صلّى بهم، ولا أدخل نفسه فی شی‏ء من الأمور، وکانت مدّة خلافته أربعین یوماً .... ومن صلاحه الظاهر: أنه لمّا ولی صعد المنبر فقال: إن هذه الخلافة حبل اللَّه، وإن جدّی معاویة نازع الأمر أهله ومن هو أحقّ به منه علی بن أبی طالب، ورکب بکم ما تعلمون، حتى أتته منیّته فصار فی قبره رهیناً بذنوبه. ثم قلد أبی الأمر وکان غیر أهل له، ونازع ابن بنت رسول اللَّه صلى اللَّه علیه وسلم، فقصف عمره وانبتر عقبه وصار فی‏ قبره رهیناً بذنوبه. ثم بکى [بدایه: حتى جرت دموعه] وقال: إن من أعظم الأمور علینا علمنا بسوء مصرعه وبئس منقلبه، وقد قتل عترة رسول اللَّه صلى اللَّه علیه وسلّم، وأباح الخمر [الحرم] وخرّب الکعبة. ولم أذق حلاوة الخلافة فلا أتقلد مرارتها، فشأنکم أمرکم. واللَّه لئن کانت الدنیا خیراً فقد نلنا منها حظاً، ولئن کانت شراً فکفى ذریة أبی سفیان ما أصابوا منها.ثم تغیّب فی منزله حتى مات بعد أربعین یوماً على ما مر. فرحمه اللَّه أنصف من أبیه، وعرف الأمر لأهله»
ابن حجر، الصواعق المحرقه، ج2، ص641-642. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 12، ص 350؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ج‏6 ،ص17؛ ابن العبری، تاریخ‏ مختصر الدول، ص111، با تعابیر مشابه.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

بخاری و مسلم هر کدام در صحیح خود می نویسند:
یحیی بن بکیر به ما حدیث گفت که لیث از عُقَیل از ابن شهاب از عروه از عائشه حدیث نقل کرده است که گفته است: فاطمه سلام الله علیها دختر پیامبر صلی الله علیه [و آله] و سلم، کسی را نزد ابوبکر فرستاد تا از او ارثش را از رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم درخواست کند، از اموال فیء و فدک و آن چه از خمس خیبر مانده بود.
ابوبکر گفت: رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم فرموده: «ما ارث نمی گذاریم، هر چه ترک می کنیم صدقه است...». و من به خدا قسم چیزی از صدقه ی رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم را از حالتی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم بود تغییر نمی دهم و همان طور در آن ها عمل می کنم که رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم در آن ها عمل می کرد.
پس ابوبکر امتناع کرد از این که چیزی از آن اموال به فاطمه [
سلام الله علیها] بدهد، پس فاطمه[سلام الله علیها] بر ابوبکر غَضَب کرد و از او دوری نمود و تا زمانی که زنده بود با او سخن نگفت ... .

بنا بر احتجاج حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه حدیث ادعایی ابوبکر در ارث ندادن به حضرت  خلاف صریح آیات قرآن است.

چرا شبانه و مخفیانه؟!
اللهم العن ظالمی فاطمة الزهرا سلام الله علیها

(حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ بُکَیْرٍ) حَدَّثَنَا اللَّیْثُ عَنْ عُقَیْلٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُرْوَةَ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ - عَلَیْهَا السَّلاَمُ - بِنْتَ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِى بَکْرٍ تَسْأَلُهُ مِیرَاثَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِالْمَدِینَةِ وَفَدَکَ، وَمَا بَقِىَ مِنْ خُمُسِ خَیْبَرَ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - قَالَ « لاَ نُورَثُ، مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ، إِنَّمَا یَأْکُلُ آلُ مُحَمَّدٍ - صلى الله علیه وسلم - فِى هَذَا الْمَالِ». وَإِنِّى وَاللَّهِ لاَ أُغَیِّرُ شَیْئًا مِنْ صَدَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - عَنْ حَالِهَا الَّتِى کَانَ عَلَیْهَا فِى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - وَلأَعْمَلَنَّ فِیهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - فَأَبَى أَبُو بَکْرٍ أَنْ یَدْفَعَ إِلَى فَاطِمَةَ مِنْهَا شَیْئًا فَوَجَدَتْ [«فَغَضِبَتْ» در روایت 3093] فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ ... .
صحیح البخاری، چاپ وزارت اوقاف مصر، ج‏6، ص: 395، صحیح بخاری موجود در «المکتبة الشاملة»، ج11، ص 188، حدیث 3092 و 3093، قسمتهائی از این حدیث در احادیث 3093 ، 3712 ، 4036 ، 6726  آمده است. صحیح مسلم، قاهره، دار الحدیث، ج‏3، ص: 1380.

صُحُفٍ مُطَهَرَه