صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

عبد الاعلى گوید: از امام صادق علیه السلام راجع بقول عامه پرسیدم که گویند: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده: «هر که بمیرد و امامى نداشته باشد، بمرگ جاهلیت مرده است» فرمود: درست است به‌خدا. عرض کردم: امامى (در مدینه) وفات کرده و مردى در خراسان است و نمی‌داند وصى او کیست، همین دورى از امام براى او عذر نیست؟ فرمود: معذور نیست. چون امام بمیرد، برهان و حجت وصیش بر کسانى است که در سرزمین او هستند. و بر کسانى که در سرزمین امام نیستند، چون خبر وفات او را شنیدند، لازم است (برخی‌شان برای شناخت امام جدید) سفر کنند، همانا خداى عز و جل می‌فرماید: «چرا از هر گروه از مؤمنان، دسته‌‏اى کوچ نکنند تا درباره دین، دانش بیاموزند و چون باز گشتند قوم خویش را بیم دهند، شاید آنها بترسند(توبه: 122)
عرض کردم: اگر دسته‌اى کوچ کردند و بعضى از آنها پیش از آنکه (به شهر امام) برسد و بداند بمیرد؟
فرمود: خداى جل و عز می‌فرماید: «و هر که براى مهاجرت بسوى خدا و رسولش از خانه خویش در آید، آنگاه مرگ وى فرا رسد، پاداش او بعهده خدا باشد.»
(نساء: 99) ...

در ادامه روایت نیز پرسش‌های جالبی آمده است. مثلاً از این‌که گاه بعد از وفات یک امام، امام بعد، درِ خانه خود را بسته، (از روی تقیه) مردم را بسوى خود فرا نمی‌خواند و نه دیگرى ایشان را به سوی امام راهنمائى می‌کند. در حدیث بالا به اموری چون وصایت اشاره شده، و آمده که مثلاً نافع مولی ابن عمر (م116) یکی از چهار شاهد وصایت امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام بوده است.

هم‌چنین در روایات دیگری نیز همین آیه سوره نساء در مورد زراره به کار رفته است. چه زراره بعد از امام صادق علیه السلام، فرزندش را از عراق برای شناخت امام بعد فرستاده بود، ولی قبل از برگشت فرزندش از مدینه، درگذشت (تفسیر العیاشی، ج‏1، ص271؛ رجال الکشی، ص156).
بنا بر روایات دیگری بلافاصله امامت امام کاظم علیه السلام علنی نشده بود، و تا مدتی برخی از اصحاب حتی در مدینه حیران بوده اند.
(الکافی، ج‏1، ص351)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ- قُلْتُ فَإِنَّ إِمَاماً هَلَکَ وَ رَجُلٌ بِخُرَاسَانَ لَا یَعْلَمُ مَنْ وَصِیُّهُ لَمْ یَسَعْهُ ذَلِکَ قَالَ لَا یَسَعُهُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَکَ وَقَعَتْ حُجَّةُ وَصِیِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِی الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْرِ عَلَى مَنْ لَیْسَ بِحَضْرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ قُلْتُ فَنَفَرَ قَوْمٌ فَهَلَکَ بَعْضُهُمْ قَبْلَ أَنْ یَصِلَ فَیَعْلَمَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏.  ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ قُلْت‏... الکافی، ج‏1، ص378؛ و به طرق دیگر از ثقات: الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص87

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از حضرت زهرا سلام الله علیها از رسول الله صلی الله علیه و آله از جبرئیل:
همانا سعادتمند کامل و حقیقی کسی است که علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگ آن حضرت، دوست داشته باشد. و همانا یدبخت حقیقی کسی است که علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگ آن حضرت، دشمن بدارد.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثنا جَنْدَلُ بْنُ وَالْقٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِیُّ [الواقدی]، عَنْ عَبَّادٍ الْکَلْبِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حُسَیْنٍ، عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَى، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَشِیَّةَ عَرَفَةَ فَقَالَ: «إِنَّ اللهَ بَاهَى بِکُمْ وَغَفَرَ لَکُمْ عَامَّةً وَلِعَلِیٍّ خَاصَّةً، وَإِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُمْ غَیْرُ مُحَابٍ لِقَرَابَتِی، هَذَا جِبْرِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّ السَّعِیدَ حَقٌّ، السَّعِیدُ مَنْ أَحَبَّ عَلِیًّا فِی حَیَاتَهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ، وَإِنَّ الشَّقِیَّ کُلُّ الشَّقِیِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِیًّا فِی حَیَاتِهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ»

المعجم الکبیر للطبرانی، 22/ 415؛ العلل المتناهیة فی الأحادیث الواهیة، 1/ 237 از حاکم نیشابوری به طریق دیگر از جندل بن والق؛ فضائل الصحابة لأحمد بن حنبل، 2/ 658 که ظاهراً از زیادات راوی کتاب است.
و از منابع امامیه: الأمالی للصدوق، ص182 المجلس 34‏ به سند بالا؛ و به طریق دیگر از زید بن ثابت با تعبیر نزدیک: همان، ص583 المجلس 85‏؛ علل الشرائع، ج‏1، ص144

صُحُفٍ مُطَهَرَه

در فروع کافی و الغارات آمده امیرالمومنین علیه السلام به مأمور زکات خود فرمودند:

🔺... وقتی به سرزمینی رسیدی بدون اجازه وارد آن سرزمین نشو. میان آنها گشت نزن! بیرون سرزمین بایست و منتظر باش تا تو را به درون خود راه بدهند. به آنها بگو:
ای بندگان خدا، مرا دوست خدا و ولی خدا (امیرالمومنین علی بن ابیطالب) به سوی شما فرستاده است، تا اگر زکاتی دارید پرداخت کنید. اگر گفتند: ما چیزی نداریم که به تو بدهیم! حرفت را تکرار نکن.

🔹حرف آنها را بپذیر و آنها را به حال خود رها کن و به سراغ قبیله دیگر برو! مبادا آنها را بترسانی! مبادا آنها را تهدید کنی!
مبادا با قدرت و سلطه و زور بر آنان وارد شوی! اگر اجازه دادند که وارد سرزمین شان بشوی، وارد شو و بر آنها سلام کن.

🔺امّا هرگز به اموال و دارایی آنها دست نزن! تنها زمانی اجازه داری به اموال و دارایی آنها نزدیک بشوی و دست بزنی که خودشان به تو اجازه بدهند.

🔹وقتی اجازه دادند، اموال ایشان را به دو قسمت تقسیم کن و از آنها بخواه از این دو قسمت، هر کدام را که میخواهند بردارند. آن قسمت باقیمانده را دوباره به دو قسمت تقسیم کن و باز از آنها بخواه هر قسمت را که میخواهند بردارند. آنقدر این روش را ادامه بده تا به اندازه زکات معلوم آنها برسی!

🔺هرگز به انتخاب آنها ایراد نگیر. بگذار آنها در انتخاب سهم خود آزاد باشند.

🔹اگر کارت تمام شد و دیدی که آنها باز به همان ذره آخر نیز اعتراض دارند و دلشان راضی نیست و میخواهند چیزی را از تو پس بگیرند، آنها را آزاد بگذار تا هر چه میخواهند از تو پس بگیرند.
اگر خواستند دوباره و از نو همه را قسمت و تقسیم کنی، تو بپذیر و دوباره از نو طبق خواست ایشان اموالشان را قسمت کن.

🔺اگر در اموال ایشان بچه شتری بود که مادری داشت، بچه شتر را از مادرش جدا نکن!
اگر شیر ماده شتری جزو زکات بود، بیش از اندازه از آن شیر نگیر تا بچه شتر گرسنه نماند و صدمه نبیند.

🔺اگر زکات مردم را جمع کردی، سنگینی آنها را به حیوانات تحمیل نکن.
در باربری عدالت را میان حیوانات رعایت کن. از هر آبراهی که گذشتید به حیوانات آب بنوشان و اگر جایی خسته بودید و استراحت کردید، به حیوانات نیز فرصت استراحت و چریدن بده!


علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسى‏، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ، قَالَ: سمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
«بَعَثَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ- مُصَدِّقاً مِنَ الْکُوفَةِ إِلى‏ بَادِیَتِهَا، فَقَالَ لَهُ: یَا عَبْدَ اللَّهِ، انْطَلِقْ، وَ عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَ لَاتُؤْثِرَنَّ دُنْیَاکَ عَلى‏ آخِرَتِکَ، وَ کُنْ حَافِظاً لِمَا ائْتَمَنْتُکَ عَلَیْهِ، رَاعِیاً لِحَقِّ اللَّهِ فِیهِ حَتَّى تَأْتِیَ نَادِیَ بَنِی فُلَانٍ
فَإِذَا قَدِمْتَ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْیَاتَهُمْ ثُمَّ امْضِ إِلَیْهِمْ بِسَکِینَةٍ وَ وَقَارٍ حَتَّى تَقُومَ بَیْنَهُمْ وَ تُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قُلْ لَهُمْ یَا عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِی إِلَیْکُمْ وَلِیُّ اللَّهِ لآِخُذَ مِنْکُمْ حَقَّ اللَّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّونَ إِلَى وَلِیِّهِ فَإِنْ قَالَ لَکَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَکَ مِنْهُمْ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخِیفَهُ أَوْ تَعِدَهُ إِلَّا خَیْراً فَإِذَا أَتَیْتَ مَالَهُ فَلَا تَدْخُلْهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَکْثَرَهُ لَهُ فَقُلْ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِی فِی دُخُولِ مَالِکَ فَإِنْ أَذِنَ لَکَ فَلَا تَدْخُلْهُ دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَیْهِ فِیهِ وَ لَا عُنْفٍ بِهِ فَاصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ أَیَّ الصَّدْعَیْنِ شَاءَ فَأَیَّهُمَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضْ لَهُ ثُمَّ اصْدَعِ الْبَاقِیَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ فَأَیَّهُمَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضْ لَهُ وَ لَا تَزَالُ کَذَلِکَ حَتَّى‏ یَبْقى‏ مَا فِیهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اللَّهِ- تَبَارَکَ وَ تَعَالى‏- مِنْ مَالِهِ، فَإِذَا بَقِیَ ذلِکَ فَاقْبِضْ حَقَّ اللَّهِ مِنْهُ، وَ إِنِ اسْتَقَالَکَ فَأَقِلْهُ، ثُمَّ اخْلِطْهَا، وَ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِی صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتّى‏ تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِی مَالِهِ، فَإِذَا قَبَضْتَهُ فَلَا تُوَکِّلْ بِهِ إِلَّا نَاصِحاً شَفِیقاً أَمِیناً حَفِیظاً غَیْرَ مُعْنِفٍ لِشَیْ‏ءٍ مِنْهَا، ثُمَّ احْدُرْ کُلَّ مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ کُلِّ نَادٍ إِلَیْنَا نُصَیِّرْهُ حَیْثُ أَمَرَ اللَّهُ... 📚 کافی، الإسلامیة، ج3، ص536؛ الغارات، ج‏1، ص75 به سند دیگر از امام صادق ع؛ نامه 25 نهج البلاغه

صُحُفٍ مُطَهَرَه

از ابو عبد اللَّه صادق (ع) روایت است که فرمود: طاعت و عبادت را بر جان خود به اکراه تحمیل نکنید.
از حنان بن سدیر، گوید شنیدم ابو عبد اللَّه صادق (ع) مى‌‏گفت: هر گاه که خداوند عز و جل بنده خود را دوست بدارد، در برابر طاعت کم و بى‌‏مقدار، پاداش جزیل بدو عطا خواهد کرد. بر خدا سنگین و ناگوار نیست که طاعت ناچیز را پاداشى وافر و عظیم عطا فرماید.

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُکَرِّهُوا إِلَى أَنْفُسِکُمُ الْعِبَادَةَ.
- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً فَعَمِلَ عَمَلًا قَلِیلًا جَزَاهُ بِالْقَلِیلِ الْکَثِیرَ وَ لَمْ یَتَعَاظَمْهُ أَنْ یَجْزِیَ بِالْقَلِیلِ الْکَثِیرَ لَهُ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص86؛ گزیده کافى، ج‏1، ص171

انسان باید در کارها ظرفیت خود را در نظر بگیرد. بعضی از سران غلو که بعدها اباحی و بی‌بند و بار شدند، روزگاری در عبادات افراط می‌کردند . چه خوش گفته‌اند جاهل را جز اهل افراط یا تفریط نمی‌بینی (نهج البلاغة، ط الصبحی صالح، ص479)

صُحُفٍ مُطَهَرَه