صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غصب» ثبت شده است

بخاری و مسلم هر کدام در صحیح خود می نویسند:
یحیی بن بکیر به ما حدیث گفت که لیث از عُقَیل از ابن شهاب از عروه از عائشه حدیث نقل کرده است که گفته است: فاطمه سلام الله علیها دختر پیامبر صلی الله علیه [و آله] و سلم، کسی را نزد ابوبکر فرستاد تا از او ارثش را از رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم درخواست کند، از اموال فیء و فدک و آن چه از خمس خیبر مانده بود.
ابوبکر گفت: رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم فرموده: «ما ارث نمی گذاریم، هر چه ترک می کنیم صدقه است...». و من به خدا قسم چیزی از صدقه ی رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم را از حالتی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم بود تغییر نمی دهم و همان طور در آن ها عمل می کنم که رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم در آن ها عمل می کرد.
پس ابوبکر امتناع کرد از این که چیزی از آن اموال به فاطمه [
سلام الله علیها] بدهد، پس فاطمه[سلام الله علیها] بر ابوبکر غَضَب کرد و از او دوری نمود و تا زمانی که زنده بود با او سخن نگفت ... .

بنا بر احتجاج حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه حدیث ادعایی ابوبکر در ارث ندادن به حضرت  خلاف صریح آیات قرآن است.

چرا شبانه و مخفیانه؟!
اللهم العن ظالمی فاطمة الزهرا سلام الله علیها

(حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ بُکَیْرٍ) حَدَّثَنَا اللَّیْثُ عَنْ عُقَیْلٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُرْوَةَ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ - عَلَیْهَا السَّلاَمُ - بِنْتَ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِى بَکْرٍ تَسْأَلُهُ مِیرَاثَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِالْمَدِینَةِ وَفَدَکَ، وَمَا بَقِىَ مِنْ خُمُسِ خَیْبَرَ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - قَالَ « لاَ نُورَثُ، مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ، إِنَّمَا یَأْکُلُ آلُ مُحَمَّدٍ - صلى الله علیه وسلم - فِى هَذَا الْمَالِ». وَإِنِّى وَاللَّهِ لاَ أُغَیِّرُ شَیْئًا مِنْ صَدَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - عَنْ حَالِهَا الَّتِى کَانَ عَلَیْهَا فِى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - وَلأَعْمَلَنَّ فِیهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - فَأَبَى أَبُو بَکْرٍ أَنْ یَدْفَعَ إِلَى فَاطِمَةَ مِنْهَا شَیْئًا فَوَجَدَتْ [«فَغَضِبَتْ» در روایت 3093] فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ ... .
صحیح البخاری، چاپ وزارت اوقاف مصر، ج‏6، ص: 395، صحیح بخاری موجود در «المکتبة الشاملة»، ج11، ص 188، حدیث 3092 و 3093، قسمتهائی از این حدیث در احادیث 3093 ، 3712 ، 4036 ، 6726  آمده است. صحیح مسلم، قاهره، دار الحدیث، ج‏3، ص: 1380.

صُحُفٍ مُطَهَرَه

در زیارت مخصوصه امیر المومنین علیه السلام می خوانیم:
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَالَفَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنِ افْتَرَى عَلَیْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ غَصَبَکَ وَ غَصَبَ حَقَّکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذَلِکَ فَرَضِیَ بِهِ إِنَّا إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ بُرَآءُ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَالَفَتْکَ وَ أُمَّةً جَحَدَتْ وَلَایَتَکَ وَ تَظَاهَرَتْ عَلَیْکَ وَ قَتَلَتْکَ وَ حَادَتْ عَنْکَ وَ خَذَلَتْکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ مَثْوَاهُمْ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ.
(خدا لعنت کند آنکه تو را شهید کرد و خدا لعنت کند آنکس که با تو مخالفت نمود و خدا لعنت کند آنکس را که بر تو افترا بست و خدا لعنت کند آنان را که به تو ظلم و ستم کردند و حق تو را غصب کردند و خدا لعنت کند آنکس را این خبر به او رسید راضى و شادمان گردید. ما از آنان به درگاه خدا بیزارى مى ‏جوییم، خدا لعنت کند امتى را که با تو مخالفت کرد و مقام ولایتت را انکار نمود و بر علیه تو همدست شدند و به قتل تو برخاستند و راه خلق را بسوى تو بستند و تو را مخذول و خوار داشتند. سپاس خداى را که آتش دوزخ را مأواى آنان کرد که بسیار بد منزلگاهى است براى واردانش)

حال مولوی صوفی در مثنویش در راستای جبراندیشی صوفیانه “ابن ‏ملجم”، شکافنده شریان‏های مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام را ، آلت حق مى ‏شمارد، و بزرگ جنایت او را ـ که روی تاریخ بشریت را سیاه کرده است ـ غیر قابل طعن و ملامت مى ‏داند:

من همی گویم بر او جف القلم    
ز این قلم بس سرنگون گردد علم

 لیک بى‏ غم شو شفیع تو منم
خواجه روحم نه مملوک تنم

مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر یکم، ۳۸۶۶


وی همچنین از زبان امام علی (علیه السلام) خطاب به ابن ملجم می گوید:

هیچ بغضی نیست در جانم ز تو
زانک این را من نمی دانم زتو

آلت حقی تو فاعل، دست حق
چون زنم بر آلت حق طعن و دق

مثنوی معنوی/ دفتر اول/ص۱۹۰


جای بسی تاسف دارد افرادی که ادعای ولایت مولای متقیان را دارند همین مثنوی را اصول اصول اصول دین می دانند و برای صوفی ملعونی همچون مولوی بزرگداشت می گیرند!

هو الهادی