صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عزاداری» ثبت شده است

صُحُفٍ مُطَهَرَه
راوی گوید: محضر امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما خادمی (کنیزی) داریم که امر شیعه را نمی شناسد. هنگامی که اشتباه و گناهی از او سر بزند و بخواهد (او را تنبیه نکنیم،) قسم یاد نموده، گوید: نه، به حق کسی که وقتی از او یاد می کنید اشک می ریزید. حضرت فرمود: رحمت خدا بر شما خانواده!
حدثنی محمد بن مسعود، قال: حدثنی عبد الله بن محمد، عن الوشاء، قال: حدثنا علی بن عقبة، عن أبیه، قال: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ لَنَا خَادِماً لَا تَعْرِفُ مَا نَحْنُ عَلَیْهِ، فَإِذَا أَذْنَبَتْ ذَنْباً وَ أَرَادَتْ أَنْ تَحْلِفَ بِیَمِینٍ: قَالَتْ لَا وَ حَقِّ الَّذِی إِذَا ذَکَرْتُمُوهُ بَکَیْتُمْ، قَالَ، فَقَالَ: رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ.
رجال کشی، نشر دانشگاه مشهد، ص: 344
صُحُفٍ مُطَهَرَه
امام صادق علیه السلام می فرماید:
امام سجاد، به مدّت بیست سال برای پدرش حسین علیه السلام گریست، هر گاه غذایی برای آن حضرت می آوردند گریه می کرد. یکی از خدمتگزاران او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، آیا وقت آن نرسیده است که حزن و اندوه تو پایان یابد؟ آن حضرت فرمود: وای بر تو، یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت، و یکی از آنان را خداوند از دید وی پنهان ساخت، پس آنقدر گریست تا چشمانش از شدّت گریه به سفیدی گرایید، و موی او از کثرت غم سپید گشت، و کمرش از زیادی اندوه خم شد، و این در حالی بود که فرزندش زنده بود. اما من با چشم خود دیدم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هفده مرد از اهل بیتم در اطراف من کشته شده اند. چگونه اندوه من پایان پذیرد؟

لَقَدْ کَانَ بَکَى عَلَى أَبِیهِ الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِکَ أَنْ یَنْقَضِیَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ إِنَّ یَعْقُوبَ النَّبِیَّ ع کَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً فَغَیَّبَ اللَّهُ عَنْهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنْ کَثْرَةِ بُکَائِهِ عَلَیْهِ وَ شَابَ رَأْسُهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَانَ ابْنُهُ حَیّاً فِی‏ الدُّنْیَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِی وَ أَخِی وَ عَمِّی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مَقْتُولِینَ حَوْلِی فَکَیْفَ یَنْقَضِی حُزْنِی؟
کتاب الخصال، للصدوق، ج‏2، ص: 518. کامل الزیارات، ص: 107 به سند دیگر مشابه آن. و کتاب المناقب، ابن شهرآشوب، جلد 4، و کتاب حلیة الألیاء، ابونعیم، جلد 3.
صُحُفٍ مُطَهَرَه
حضرت امام صادق صلوات الله و سلامه علیه : کسى که ما نزد او یاد شویم، پس از چشمانش اشک بیاید، اگر چه به قدر بال پشه (یا مگس) باشد، گناهانش آمرزیده شود هرچند به اندازهٔ کف دریاها باشد.
گاه برخی به دلیل توجه نداشتن به قیود و شرایط این نوع روایات آن را بعید می شمارند، در پاسخ به چند نکته اشاره می کنیم:

1- مشابه همین تعبیر در مورد توبه نیز وارد شده. بنا بر این چه منعی دارد، اشک برای سید الشهداء همچون توبه دل پرسوز محب را بشوید و او را مشمول این اجرها بلکه فراتر از آن گرداند.

2- روایات و آیات مختلفی حاکی از شرایط و قیود مختلفی برای قبولی اعمال است، که از آن جمله ایمان و تقواست. بنا بر این اشک غیر مومن هرچند خواصی داشته باشد، باید با دلایل خاص خود ثابت شود.

3- استخفاف به معارف و اوامر دین، خود از مواردی است که به سلامت عقیده دین آسیب می زند، بنا بر این کسی که به بهانه اشک، فرائض دینی را خوار بشمارد، مصداق روایات سنگین استخفاف است، و نه توبه و انابه و اشک. مگر آنکه به برکت این اشک واقعاً توبه نماید.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الإِمَامِ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْه قَالَ: مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ، فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ، وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَةٍ [الذُّبَابِ]، غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ.
کتاب المحاسن، ج‏1، ص: 63. و کامل الزّیارات: باب سی و دوم،ص103 به چند سند با الفاظ مختلف.
صُحُفٍ مُطَهَرَه

امام رضا علیه السلام فرمود: محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى ‏دانستند و [ولی این امت] خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و ذرارى و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‏ هاى ما زدند و آنچه بنه در آن بود چپاول کردند و در امر ما رعایتى از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نکردند روز شهادت حسین علیه السلام چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت. تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست. این گریه گناهان بزرگ را بریزد.
سپس فرمود پدرم را شیوه بود که چون محرم می شد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم، روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه ‏اش بود و می فرمود در این روز حسین کشته شد
.

الأمالی (للصدوق)، ص: 129. وسائل الشّیعة: ج 14، باب 66، استحباب البکاء لقتل الحسین سلام الله علیه، ص 504

شما را به خدا بنگرید به این حدیث که اعماق جان را می سوزاند، آنگاه طوائفی جاهل به نام عرفان، عاشورا را روز شادی و سرور خود قرار داده اند!!!

سید محمد حسین حسینی لاله زاری تهرانی که سخت شیفته فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده است در کتاب روح مجرد درباره استاد و معبود خود سید هاشم حداد می نویسد: «در تمام دهه عزاداری، حال حضرت[سیدهاشم]حداد بسیار منقلب بود. چهره سرخ می شد و چشمان درخشان و نورانی؛حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمی شد. سراسر ابتهاج و مسرت بود. می فرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جانباخته غصه می خورند و ماتم و اندوه بپا می دارند…تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت (علیهم السلام) است.»

کتاب روح مجرد، ص ۷۸ و ۷۹

پیش تر نیز محمد بلخی مشهور به مولوی در مثنویش عزاداران بر حضرت سید الشهداء علیه السلام را به سخره گرفته و ایام عزای حضرت را وقت شادی دانسته!!!
چند بیت از آنچه در دفتر ششم مثنوی سروده:

روح سلطانی، ز زندانی بـجست//جامه چون دَرّیم و، چون خاییم دست
چون که ایشان، خسرو دین بوده‌اند//وقت شادی شد، چو بگسستند بند
سوی شادروان دولت، تاختند//کنده و زنجیر را انداختند
دور مُلک است و، گه شاهنشهی//
گر تو یک ذره، از ایشان آگهی
...

همچنین شمس تبریزی معشوق و معبود مولوی نیز کسانی که بر سیدالشهدا علیه السلام می گریستند را تمسخر کرده و می گفت:
شمس خُجَندی بر خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و آله می‌گریست، ما بر وی گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی می‌گرید!!
مقالات شمس، ص271.

خداوند بر مصیبت ما در عزای حضرت سید الشهداء علیه السلام بیفزاید.

هو الهادی