صُحُفٍ مُطَهَّرَه

احادیث اهل بیت علیهم السلام در موضوعات مختلف
مشخصات بلاگ
صُحُفٍ مُطَهَّرَه

عمده مطالب این سایت که با نام نویسنده "صُحُفٍ مُطَهَّرَه" مشخص شده است برگرفته از کانال تلگرام به نشانی (https://t.me/sohof2) و در جهت نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «براهین» ثبت شده است

عبد الاعلى گوید: از امام صادق علیه السلام راجع بقول عامه پرسیدم که گویند: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده: «هر که بمیرد و امامى نداشته باشد، بمرگ جاهلیت مرده است» فرمود: درست است به‌خدا. عرض کردم: امامى (در مدینه) وفات کرده و مردى در خراسان است و نمی‌داند وصى او کیست، همین دورى از امام براى او عذر نیست؟ فرمود: معذور نیست. چون امام بمیرد، برهان و حجت وصیش بر کسانى است که در سرزمین او هستند. و بر کسانى که در سرزمین امام نیستند، چون خبر وفات او را شنیدند، لازم است (برخی‌شان برای شناخت امام جدید) سفر کنند، همانا خداى عز و جل می‌فرماید: «چرا از هر گروه از مؤمنان، دسته‌‏اى کوچ نکنند تا درباره دین، دانش بیاموزند و چون باز گشتند قوم خویش را بیم دهند، شاید آنها بترسند(توبه: 122)
عرض کردم: اگر دسته‌اى کوچ کردند و بعضى از آنها پیش از آنکه (به شهر امام) برسد و بداند بمیرد؟
فرمود: خداى جل و عز می‌فرماید: «و هر که براى مهاجرت بسوى خدا و رسولش از خانه خویش در آید، آنگاه مرگ وى فرا رسد، پاداش او بعهده خدا باشد.»
(نساء: 99) ...

در ادامه روایت نیز پرسش‌های جالبی آمده است. مثلاً از این‌که گاه بعد از وفات یک امام، امام بعد، درِ خانه خود را بسته، (از روی تقیه) مردم را بسوى خود فرا نمی‌خواند و نه دیگرى ایشان را به سوی امام راهنمائى می‌کند. در حدیث بالا به اموری چون وصایت اشاره شده، و آمده که مثلاً نافع مولی ابن عمر (م116) یکی از چهار شاهد وصایت امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام بوده است.

هم‌چنین در روایات دیگری نیز همین آیه سوره نساء در مورد زراره به کار رفته است. چه زراره بعد از امام صادق علیه السلام، فرزندش را از عراق برای شناخت امام بعد فرستاده بود، ولی قبل از برگشت فرزندش از مدینه، درگذشت (تفسیر العیاشی، ج‏1، ص271؛ رجال الکشی، ص156).
بنا بر روایات دیگری بلافاصله امامت امام کاظم علیه السلام علنی نشده بود، و تا مدتی برخی از اصحاب حتی در مدینه حیران بوده اند.
(الکافی، ج‏1، ص351)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ- قُلْتُ فَإِنَّ إِمَاماً هَلَکَ وَ رَجُلٌ بِخُرَاسَانَ لَا یَعْلَمُ مَنْ وَصِیُّهُ لَمْ یَسَعْهُ ذَلِکَ قَالَ لَا یَسَعُهُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَکَ وَقَعَتْ حُجَّةُ وَصِیِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِی الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْرِ عَلَى مَنْ لَیْسَ بِحَضْرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ قُلْتُ فَنَفَرَ قَوْمٌ فَهَلَکَ بَعْضُهُمْ قَبْلَ أَنْ یَصِلَ فَیَعْلَمَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ- وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏.  ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ قُلْت‏... الکافی، ج‏1، ص378؛ و به طرق دیگر از ثقات: الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص87

صُحُفٍ مُطَهَرَه
از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد: از کجا پیامبران و رسولان خداوند به اثبات مى ‏رسند؟
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چون ثابت کردیم، برای ما  آفریدگار و سازنده ای برتر از ما و همه مخلوقات است و او آفریدگار حکیمی است که مردم قادر به مشاهده و ارتباط حسی با او نیستند، نه او با مردم همنشینی دارد و نه مردم با او، تا با او محاجه و گفتگو نمایند، ثابت می شود که برای او نمایندگانی در میان مردم است که آنها را به مصالح و منافعشان، و آنچه را که مایه بقا و حیات آنهاست و ترک آن، مایه نابودی شان، رهنمون می شوند. پس بدین ترتیب، ضرورت وجود فرمان دهندگان و بازدارندگان ، از جانب خداوند حکیم دانا در میان خلقش، روشن می شود.
و با آن ثابت مى‏ شود که براى خداوند معبرانی وجود دارد که آنها همان  پیامبران و برگزیدگان از میان خلقش هستند؛ حکیمانی مى‏ باشند که با حکمت و دانش پرورش یافته ‏اند و به حکمت معبوث شده ‏اند.
و در عین مشارکت با مردم در آفرینش و شکل، در احوال درونی و صفات با آنها شریک نیستند، از سوی خدای حکیم و دانا به وسیله حکمت و دلائل و براهین و شواهد از قبیل زنده کردن مردگان، مداوای مبتلایان به پیسی و جذام، تایید می شوند؛
و زمین خدا هیچگاه از حجت الهی تهی نمی گردد که با او دانشی است که بر راستی گفتار رسول و وجوب عدالت وی راهنمایی می کند.
قَالَ السَّائِلُ فَمِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ أَنْبِیَاءَ وَ رُسُلًا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا یُلَامِسَهُمْ وَ لَا یُلَامِسُوهُ وَ لَا یُبَاشِرَهُمْ وَ لَا یُبَاشِرُوهُ وَ لَا یُحَاجَّهُمْ وَ لَا یُحَاجُّوهُ فَثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ یَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الآْمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ ثَبَتَ عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مُعَبِّرِینَ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ فِی أَحْوَالِهِمْ عَلَى مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ وَ التَّرْکِیبِ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ وَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ وَ الشَّوَاهِدِ مِنْ إِحْیَاءِ الْمَوْتَى وَ إِبْرَاءِ الْأَکْمَهِ وَ الْأَبْرَصِ فَلَا تَخْلُو أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالِ الرَّسُولِ وَ وُجُوبِ عَدَالَتِهِ.
التوحید/باب 36
/ الرد على الثنویة و الزنادقة/ح1
هو الهادی